بایزید بسطامی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱:
'''[[w:بایزید بسطامی|ابویزید طیفور بن عیسی بن آدم بن سروشان بسطامی]]'''''(
[[File:Tomb_Shahrood.jpg|thumb|آرامگاه بایزید در
== گفتاورد ==
* با یزید را گفتند
*
* نقل است که بایزید گفت
* [[مولوی]]
با مریدان آن فقیر
با یزید آمد که یزدان نک منم
گفت مستانه عیان آن ذوفنون
«
نیست اندر
چند جویی در زمین و در سما<ref>مثنوی
* «سبحانی ما اعظم شأنی
*
* گفته
==
* «آن خلیفهٔ الهی، آن دَعامهٔ نامتناهی، آن سلطان العارفین، آن حجة الحق اجمعین، آن پُختهٔ جهانِ ناکامی، شیخ بایزید بسطامی- رحمة الله علیه. اکبر مشایخ بود، و حجت خدای بود، و خلیفهٔ بحق بود، و قطب عالم بود، و مرجع
** ''[[عطار]] نیشابوری در [[
* «بایزید در میان ما چون جبریل است در میان ملایکه».▼
** ''[[جنید بغدادی]]''▼
▲*«بایزید در میان ما چون جبریل است در میان ملایکه».
▲**''[[جنید بغدادی]]''
{{شعر}}
{{ب|
{{ب|چشم و دل بگشود چو
{{ب|
{{ب|گشته مأذون اجازت زان جناب|سلسله
{{ب|
{{پایان شعر}}
** ''
* «بایزید بسطامی که به حق او را باید سلطان العارفین گفت، یکی از پیشتازان تصوف و عرفان است. او در حالی که از توحید سخن
** دکتر [[جواد نوربخش]] (نورعلیشاه کرمانی)▼
* «بایزید و حلاج از اصحاب تجرید بودند و اقمار آسمان توحید. چون دلهای آنان به نور پروردگارشان روشن شد، راز آشکار نهانی را فاش کردند و خداوند که همه چیز را به گفتن واداشته، آنها را به گفتن آورد. حق بر زبان اولیای خدا به سخن
** شیخ اشراق▼
* «روزی شیخ ابوالحسن خرقانی شاگردی را گفت: چه بهتر بودی؟ شاگرد گفت: ندانم. گفت: جهان پر از مرد همه همچون بایزید.»▼
** ابوالحسن خرقانی▼
*
** روزبهان بقلی▼
=== در نگاه روحانیون دین ===▼
▲*«بایزید بسطامی که به حق او را باید سلطان العارفین گفت، یکی از پیشتازان تصوف و عرفان است. او در حالی که از توحید سخن می گوید، با مطرح ساختن عشق الهی، مردم را به محبّت به دیگران و دوست داشتن همه ی آفریدگان خدا تشویق می کند. بایزید مکتب انسانیّت را تحت لوای عرفان در زمانی شروع کرد که مبارزه ی فرهنگ بیگانه، خاطر ایرانیان را نگران ساخته بود. او با سخنان بدیع خود فرهنگ ایرانی را از دستبرد اجانب دور نگهداشت.»
▲**دکتر [[جواد نوربخش]] (نورعلیشاه کرمانی)
کسی که (مثل بایزید بسطامی) قائل به [[وحدت وجود]]
* حضرت آیت الله العظمی [[صافی گلپایگانی
ما هیچ وقت، خودمان را به این سوابق معرفی نمیکنیم. همه از اطراف و اکناف بیایند و در این معرفیها چه چیزی را ببینند؟!<ref>http://daralsadegh.ir/component/content/article/35-vizheh/994-1391-06-15-07-54-37</ref>
▲* «بایزید و حلاج از اصحاب تجرید بودند و اقمار آسمان توحید. چون دلهای آنان به نور پروردگارشان روشن شد، راز آشکار نهانی را فاش کردند و خداوند که همه چیز را به گفتن واداشته، آنها را به گفتن آورد. حق بر زبان اولیای خدا به سخن می آید.»
▲**شیخ اشراق
بایزید بسطامی در نقلی [[
▲*«روزی شیخ ابوالحسن خرقانی شاگردی را گفت: چه بهتر بودی؟ شاگرد گفت: ندانم. گفت: جهان پر از مرد همه همچون بایزید.»
▲**ابوالحسن خرقانی
▲*« سیاح بحر تجرید طیرِ و کر تفرید، صلصل مست توحید، طیفور بن عیسی بایزید بسطامی، او بود که کراماتش چون آفتاب پیدا بود. امروز از آن پیداتر، در هوا بپریدی، و پای به نهر بلخ باز آن سوی نهادی بی کشتی.»
▲**روزبهان بقلی
▲=== در نگاه روحانیون دین===
▲*[[سید_ابوالقاسم_خوئی | مرحوم آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خوئی ]] :
▲کسی که (مثل بایزید بسطامی) قائل به [[وحدت وجود]] و موجود است حقیقتاً و می گوید در واقع و حقیقت امر یک موجود بیشتر نیست و همین یک موجود دارای تطورات متکثره و اعتبارات مختلفه است یعنی در مرتبه ی خالقیت خالق است، در مرتبه ی مخلوق مخلوق است، در آسمان آسمان است و در زمین زمین است و ... مانند بایزید بسطامی که گفت: لیس فی جبتی سوی الله ... التزام به این گونه مطالب کفر و زندقه است زیرا سخنان مستلزم انکار خدا و پیغمبر است زیرا در این صورت بین خدا و رسول هیچ تفاوتی نمی باشد و نیز مستلزم این است که پیغمبر و ابوجهل هر دو حقیقتاً یکی باشند.<ref>التنقیح 81/3</ref>[http://daralsadegh.ir/component/content/article/35-vizheh/994-1391-06-15-07-54-37 دارالصادق]
▲*حضرت آیت الله العظمی [[صافی گلپایگانی ]]مدظله العالی : شما اگر [[تذکره الاولیا]] را ببينيد، متوجه خواهيد شد که اينها چه عقايدي دارند. اگر ما بخواهيم مثل بايزيد را معرفي کنيم و بگوييم سابقه ما اين است واقعاً اسباب خجلت مي شود؛ حرف هايي در [[تذکره الاولیا]] از قول او نقل شده است که انسان واقعاً خنده اش مي گيرد، و هيچ توجيه و تأويلي نمي پذيرد.<ref>http://shia-online.ir/article.asp?id=24738&cat=1</ref>
▲*حضرت آیت الله العظمی [[سید صادق شیرازی]] دام ظله : در تاریخ ۹۱/۶/۱۰ طی سخنانی فرمودند:
▲بایزید بسطامی در نقلی [[ حر عاملی | شیخ جلیل القدر الحر العاملی قدس سره]] آورده اند<ref>اثبات الهداة، ج 3 ص 248</ref> مورد تانیب و سرزنش مکرر [[ محمد تقی| حضرت امام محمد الجواد]] (ع) قرار گرفته است و حضرت از او تعبیر به (المقصر) فرموده اند. تجلیل از این چنین شخصی در تضاد با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار می آید .
واعاذ الله المؤمنین عن امثال ذلک<ref>http://daralsadegh.ir/component/content/article/35-vizheh/994-1391-06-15-07-54-37</ref>
* [[سید_محمدباقر_شیرازی | حضرت آیت الله العظمی سید محمدباقر شیرازی مدظله العالی]]:
این جانب انعقاد به این همایش در مورد بایزید را در [[شاهرود]] (مانند سایر موارد مشابه با آن )کاملاً محکوم و مخالف با موازین دینی و مذهبی و قانون اساسی
* [[میرزا_یدالله_دوزدوزانی | حضرت آیت الله العظمی دوزدوزانی مدظله العالی
برایمان در این فرصت کوتاه ممکن نیست شرح کاملی از انحرافات بایزید یا خرقانی بنویسیم ولی به طور مختصر
در شرح حال او
در حالی که وفات بایزید در قرن سوم (سال ۲۶۱ هجری)
در اظهاراتی متفاوت با دیگر فقهای شیعه [[آیت الله خامنهای]] در سفر خود به شاهرود با اشاره به شخصیت بایزید ابراز داشته بود: «نام بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی را همهٔ مسلمانان و مرتبطین با معارف اسلام - ولو غیرمسلمان - شنیدهاید. البته امثال بایزید و ابوالحسن خرقانی را با این مدعیان صوفیگری نباید اشتباه کرد. آنها داستان دیگری دارند و ماجرا و سخن دیگری است.»<ref>[http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3366 بیانات در دیدار مردم شاهرود] سایت آیت الله خامنهای</ref>
[[آیت الله بهجت]] پیرامون بایزید و امثال وی
در هر حال، باید از «ثقلّین» تقلید کرد و مرجع همه مسلمانان، «ثقلین» است.<ref>[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=163775 پدر عرفان و نادره روزگار] تبیان نت</ref>
{{ویکیپدیا}}
[[رده:عارفان اهل ایران]]
|