مهدی بازرگان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Bilijacks (بحث | مشارکت‌ها)
Bilijacks (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۵:
* «همانطوری که برای شخص نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود، برای اقوام و ملل نیز هیچوقت ناداده شهید بقاء و عظمت حاصل نمی‌گردد.»<ref>http://www.bazargan.info/la_persian/roydadha/r891026_ayandenews.htm</ref>
* [استعغانامه او ] «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. حضور محترم حضرت آیت‌الله‌العظمی امام روح‌الله الموسوی الخمینی دامة برکاته. با کمال احترام معروض می‌دارد پیرو توضیحات مکرر و نظر به اینکه دخالت‌ها، مزاحمت‌ها، مخالفت‌ها و اختلاف نظرها، انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمی‌باشد، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم می‌دارد تا به نحوی که مقتضی می‌دانند کلیه امور را در فرمان رهبری بگیرند یا داوطلبانی را که با آن‌ها هماهنگی وجود داشته باشد مأمور تشکیل دولت فرمایند. با عرض سلام و دعای توفیق. مهدی بازرگان، ۵۸/۸/۱۴» <ref>http://tarikhirani.ir/fa/events/3/EventsList//وقایع.و.رویدادها.html?Page=&Lang=fa&EventsId=431&Action=EventsDetail</ref>
* «در اين‌که از معتقدات و علايق دينی [[مردم]] و از خرافاتی که احياناً با آن آميخته می‌شود، بهره‌ای نصيب صاحبان مشاغل مذهبی می‌گردد و سياست‌های استعماری و استبدادی با تزوير و تظاهر، از احساسات و تعصب توده‌ها سوءاستفاده می‌نمايند، حرفی نيست.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «خلافت و حکومت از ديدگاه [[امام]] و اسلام،[[اسلام]]، نه از آن [[يزيد]] و خلفاست، نه از آن خودشان (امام حسين)، و نه از آن خدا،[[خدا]]، بلکه از آن امت،[[امت]]، به انتخاب خودشان است.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «تنها [[علی]] بود که با رﺃی امت و ازدحام و اصرار مردم خليفه شد. علی با استنکاف و عدم تمايل خودش، خليفه‌ی مسلمين و امير مومنين گرديد، و در بيعتی که از سران قوم گرفت، کم‌ترين الزام يا اجبار يا منع از حقوق و مزايا را به‌کار نبرد.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «تمام حرف ما اين است که اگر به فرض يک [[حکومت دينی]]، از همه جهت تمام و کمال به‌دست مومنين مخلص ناب تشکيل شد، آن‌چه نبايد اين [[حکومت]] و [[دولت]] دست به آن بزند و دخالتی بنمايد، دين و ايمان و اخلاق مردم است.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «نبايد اختيار حکومت را به‌دست متوليان و مؤسسات مذهبی ـ به هر کيفيت و درک و رفتاری که دارند ـ بسپاريم و اطاعت کورکورانه را باب کنيم.»
* «اولين مسئله و مصيبتی که [[مسلمانان]] بعد از رحلت فرستاده خدا در سقيفه‌ی بنی ساعده با آن روبرو و جدای از يکديگر شدند ـ که هنوز هم ادامه دارد ـ بر سر جانشينی [[پيغمبر]] يا حکومت بر امت بود که به‌زودی طرفين دعوی برای مشروعيت دادن به قدرت‌شان و به کرسی نشاندن نظرشان دين و خدا را وارد در ماجرا کردند، رسول اکرم قبلاً فرموده است: لکل امه فتنه و فتنه امتی الملک. هر امتی را [[فتنه]] و آفتی است و فتنه امت من ملک است و نزاع بر سر [[حکومت]] و [[قدرت]].» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «حافظ حکومت حق، خدا و خود مردم‌اند. اين‌ها که دستگاه‌های [[گشتاپو]] و [[گپئو]] و امثال آن را درست کرده‌اند، خود اعتراف به عدم‌حقانيت و محبوبيت و بشريت خود می‌نمايند.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «در آن روزگاری که سکان کشتی کشورها به‌دست ناخدايان درباری و معدودی رجال و اعيان بود و زمام امور همه در تيول مشتی شيوخ و اشراف و [[روحانيون]] قرار داشت، چيزی که به‌حساب نمی‌آمد، افراد ملت يا امت بود... قرآن، پرده را عقب زده... سرنوشت هر قوم را در قلوب مردم و چگونگی افراد جستجو می‌نمايد و ريشه‌ی [[دموکراسی]] را پيش از آن که حکومت ظاهری مردم به‌دست مردم بيفتد در يک آيه خلاصه کرده، می‌فرمايد: ان الله لايغير ما بقوم حتی يغيروا ما بانفسهم.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «سيستم و نظام حکومتی و اقتصاد را هم خدا و قرآن به‌عهده‌ی خود مردم دانسته‌اند و فقط حدود و خطوطی را که جنبه‌ی سوق‌دادنِ [[انسان]] به‌سوی خدا و آخرت دارد و بستن راه‌های ظلم و فساد در درون اشخاص است تعيين کرده... حکومت و سياست، اداره و انتظام زندگی ملی و بين‌المللی انسان‌ها در اين دنيا است نه تأمين اين دنيا و نه به طريق اولی رسالت انبيا و اجراء و اشاعه‌ی دين.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «قرآن و اسلام، حاکميت مطلقه را برای هيچ موجود و مقامی اعم از حقيقی يا حقوقی که بخواهد سلب آزادی و حق الهی از انسان‌ها بنمايد، به حکم «و لايتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله» نمی‌شناسد؛ چه به‌طور مستقيم برای شخصی که بر کرسی خدايی تکيه زند و چه آن‌که تحت لفافه و بهانه‌های اسلام و [[دين]] عمل نمايد.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «صاحب حکومت و برگزيننده‌ی زمام‌دار، خود مردم هستند.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «حکومت بايد از آنِ انسان باشد نه کشيش و کليسا و مسيح و خدا. انسان خودش حاکم بر خويش و نويسنده قانون و مقررات، آن هم نه يک انسان، بلکه جمع انسان‌ها و ملت.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «بستن زبان [[مخالف]]ان هميشه شيوه‌ی نادان‌ها و اهل جور و [[استبداد]] بوده است.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «در اسلام، مشورت، يک طرفه و به اختيار والی نيست؛ انتصاب و عزل امام يا زمام‌دار کل نيز بايد با مشورت و انتخاب مردم صورت گيرد.»
* «دست خدا با جماعت و در جامعه است.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «لازمه‌ی پيشرفت و وصول به مطلوب اجتماعی، همان وجود اعتقاد و علاقه‌ی فرد فرد افراد و حضور پليس درونی می‌باشد.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «در [[جمهوری اسلامی]] خودمان نيز ديديم که شعار «دين و دنيا به‌صورت ادغام دين و سياست» و «سياست تابع روحانيت» کار را به‌جايی رساند که گفتند، حکومت و بقای نظام (يا به بيان ديگر، قدرت و حاکميت) از اولويت و اصالت برخوردار بوده اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضاء نمايد می‌توان اصول و قوانين شريعت را فدای حاکميت نمود و تا «تعطيل توحيد» پيش رفتند.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
* «اگر به فرض يک حکومت دينی، از همه جهت تمام و کمال به‌دست مومنين مخلص ناب تشکيل شد، آن‌چه نبايد اين حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنمايد، دين و ايمان و اخلاق مردم است.» <ref>http://www.radiofarda.com/content/f5-rebutal-commentary-on-religion-in-iran-and-after-revolution/26802431.html</ref>
 
== بدون منبع ==