موسیقی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
RAHA68 (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏ش: ابرابزار
RAHA68 (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏م: ابرابزار
خط ۸۰:
 
== م ==
* «مردی که در درون خویش موسیقی ندارد و ندای خوش و دلنشین، او را دگرگون نسازد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب می‌باشد و هیچ‌کس نباید به او اعتماد کند.»
 
* «مردی که در درون خویش موسیقی ندارد و ندای خوش و دلنشین، او را دگرگون نسازد، برای خیانت، توطئه و غارتگری مناسب می‌باشد و هیچ‌کس نباید به او اعتماد کند.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «ملت ما محتاج به‌شنیدن حرف‌های جدی است. این [[کار]] با دکلاماسیون انجام می‌گیرد. من معتقدم که [[شعر]] فارسی باید وزنی را اختیار کند که به‌واسطه جدا شدن از موسیقیموسیقیِ ِ یک‌روند ِیک‌روندِ ما، به‌کار دکلاماسیون بخورد.»
 
* «ملت ما محتاج به‌شنیدن حرف‌های جدی است. این [[کار]] با دکلاماسیون انجام می‌گیرد. من معتقدم که [[شعر]] فارسی باید وزنی را اختیار کند که به‌واسطه جدا شدن از موسیقی ِ یک‌روند ِ ما، به‌کار دکلاماسیون بخورد.»
** ''[[نیما یوشیج]]''
* «موسیقی از آنچه که ناگفتنی است و اختفای آن ناممکن، حکایت می‌کند.»
 
* «موسیقی از آنچه که ناگفتنی است و اختفای آن ناممکن، حکایت می‌کند.»
** ''[[ویکتور هوگو]]''
* «موسيقی،موسیقی، علمی شريفشریف است»
 
** ''محمد بن محمود نيشابورینیشابوری''
* «موسيقی، علمی شريف است»
* «موسیقی از فکر تراوش می‌کند و به قلب می‌نشیند.»
**''محمد بن محمود نيشابوری''
** ''[[لودویگ وان بتهوون]]''
 
* «موسیقی از[[یوهان فکرسباستین تراوشباخ|باخ]] می‌کند ومتعلق به قلبتمام می‌نشینددوران‌ها است
** ''[[لودویگ وان بتهوون]]''
 
* «موسیقی [[یوهان سباستین باخ|باخ]] متعلق به تمام دوران‌ها است.»
** ''[[استینگ]]''
* «موسیقی برای آواز و نقاشی برای منظره، مانند [[شعر]] است برای کلمات، اما آنجا که موسیقی و شعر در فهماندن احساسات رقیق بشری کوتاه می‌آیند و در [[هنر]] خویش فرو می‌مانند، نوبت نقاشی شروع می‌شود. در بسیاری از موارد چیزی که پرده نقاشی به ما می‌فهماند، یک میلیون کلمه به ادای آن قادر نیست.»
 
** ''[[میکل‌آنژ]]''
* «موسیقی برای آواز و نقاشی برای منظره، مانند [[شعر]] است برای کلمات، اما آنجا که موسیقی و شعر در فهماندن احساسات رقیق بشری کوتاه می‌آیند و در [[هنر]] خویش فرو می‌مانند، نوبت نقاشی شروع می‌شود. در بسیاری از موارد چیزی که پرده نقاشی به ما می‌فهماند، یک میلیون کلمه به ادای آن قادر نیست.»
* «موسیقی بیان اشتیاق است.»
** ''[[میکل‌آنژ]]''
** ''[[ریچاردریشارد واگنر]]''
 
* «موسیقیموسیقی، بیانتندنویسیِ اشتیاقاحساسات است.»
** ''[[ریچارد واگنر]]''
 
* «موسیقی، تندنویسی ِ احساسات است.»
** ''[[لئو تولستوی]]''
* «موسیقی، سرزمینی است که روح من در آن حرکت می‌کند، در آنجا همه‌چیز [[گل]]‌های زیبا می‌دهد و هیچ علف هرزه‌ای در آن نمی‌روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»
 
* «موسیقی، سرزمینی است که روح من در آن حرکت می‌کند، در آنجا همه‌چیز [[گل]]‌های زیبا می‌دهد و هیچ علف هرزه‌ای در آن نمی‌روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»
** ''[[لودویگ وان بتهوون]]''
* «موسیقی لذت‌بخش‌ترین [[هنر]]ها است ولی چیزی به ما نمی‌آموزد، اما آن‌چهآنچه که به فکر و روح آدمی غذا می‌دهد و آموزنده است، [[شعر]] و شاعری است.»
 
* «موسیقی لذت‌بخش‌ترین [[هنر]]ها است ولی چیزی به ما نمی‌آموزد، اما آن‌چه که به فکر و روح آدمی غذا می‌دهد و آموزنده است، [[شعر]] و شاعری است.»
** ''[[امانوئل کانت]]''
* «موسیقی مکاشفه‌ای بالاتر از هر فلسفه و حکمتی است. هرکس به‌آهنگ‌های من گوش فرادهد، باید از هر رنج و دردی که دیگران به‌دوش می‌کشند رهایی یابد.»
 
* «موسیقی مکاشفه‌ای بالاتر از هر فلسفه و حکمتی است. هرکس به‌آهنگ‌های من گوش فرادهد، باید از هر رنج و دردی که دیگران به‌دوش می‌کشند رهایی یابد.»
** ''[[لودویگ وان بتهوون]]''
* «موسیقی حالت درک و کشفی است که از هر دانش و فلسفه‌ای برتر است. کسی که به اعماق معانی موسیقی من راه یابد، از بند تمام بدبختی‌هایی که مردمان را به دنبال خود می‌کشاند آزاد خواهد بود.»
 
* «موسیقی حالت درک و کشفی است که از هر دانش و فلسفه‌ای برتر است. کسی که به اعماق معانی موسیقی من راه یابد، از بند تمام بدبختی‌هایی که مردمان را به دنبال خود می‌کشاند آزاد خواهد بود.»
** [[لودویگ وان بتهوون]]
* «موسیقی برای بیان موضوعات دقیق به وجود نیامده است. ابهام شایسته آن است، هرچه موسیقی غیر دقیق‌تر باشد نیرویش بیشتر است وبیشتر الهام می‌بخشد.»
 
* «موسیقی برای بیان موضوعات دقیق به وجود نیامده است. ابهام شایسته آن است، هرچه موسیقی غیر دقیق‌تر باشد نیرویش بیشتر است وبیشتر الهام می‌بخشد.»
** هکتور برلیوز
* «موسیقی کشوری است که روح در آن حرکت می‌کند. در اینجا هر چیز گل‌های زیبا می‌دهد و هیچعلف هرزی در آن نمی‌روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»
 
* «موسیقی کشوری است که روح در آن حرکت می‌کند. در اینجا هر چیز گل‌های زیبا می‌دهد و هیچعلف هرزی در آن نمی‌روید، اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.»
** [[لودویگ وان بتهوون]]
* «موسیقی نوعی دیسیپلین و وسیله ایجاد نظم و حس مشترک است. موسیقی قادر است آدمیان را مهربان‌تر وملایم‌تر و اخلاقی‌تر ومعقول‌تر نماید.»
 
* «موسیقی نوعی دیسیپلین و وسیله ایجاد نظم و حس مشترک است. موسیقی قادر است آدمیان را مهربان‌تر وملایم‌تر و اخلاقی‌تر ومعقول‌تر نماید.»
** [[مارتین لوتر]]
* «موسیقی ابتدا و انتهای زبان است. همان‌طور که احساسات، ابتدا و انتهای عقل، و افسانه ابتدا و انتهای تاریخ است.»
 
* «موسیقی ابتدا و انتهای زبان است. همان‌طور که احساسات، ابتدا و انتهای عقل، و افسانه ابتدا و انتهای تاریخ است.»
** [[ریشارد واگنر]]
* «موسیقی جز منحنی اصوات چیزی نیست، خط مستقیم در موسیقی جز احداث یک صدا معنی ندارد.»
 
* «موسیقی جز منحنی اصوات چیزی نیست، خط مستقیم در موسیقی جز احداث یک صدا معنی ندارد.»
** [[علی دشتی]]
* «موسیقی به خودی خود پردامنه‌ترین هنرهای زیبا بوده و همه طبیعت را شامل می‌شود و اگر تنها هنرش بنامیم از ارزشش کاسته‌ایم.»
 
* «موسیقی به خودی خود پردامنه‌ترین هنرهای زیبا بوده و همه طبیعت را شامل می‌شود و اگر تنها هنرش بنامیم از ارزشش کاسته‌ایم.»
** [[نیکلاویچ سروف]]
* «موسیقی از عالی‌ترین هنرهاست که بسی مطالب نامعلوم ونفهمیدنی را برای ما توضیح و تفسیر می‌کند و ما را به عالمی که هنوز برای انسان مجهول است رهبری می‌کند.»
 
* «موسیقی از عالی‌ترین هنرهاست که بسی مطالب نامعلوم ونفهمیدنی را برای ما توضیح و تفسیر می‌کند و ما را به عالمی که هنوز برای انسان مجهول است رهبری می‌کند.»
** [[ریشارد واگنر]]
* «موسیقی برای ادامه حیات بشر ضروری است. موسیقی قوه تدقیق، هوش، حس، مشاهده، استنباط و بالاخره عواطف روحی بشر را می‌افزاید. شما ثقیل‌ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم که به نیروی موسیقی، ثقل وکدورت عارض را از روان او زدوده، مردی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.»
 
* «موسیقی برای ادامه حیات بشر ضروری است. موسیقی قوه تدقیق، هوش، حس، مشاهده، استنباط و بالاخره عواطف روحی بشر را می‌افزاید. شما ثقیل‌ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم که به نیروی موسیقی، ثقل وکدورت عارض را از روان او زدوده، مردی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.»
** [[افلاطون]]