پیمان فتاحی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←شعور خلاق است: افزودن منبع |
←قضاوت در امور ظاهری: افزودن منبع |
||
خط ۶۴۸:
=== قضاوت در امور ظاهری ===
* «قضاوت، پیچیده و پر اشتباه است. تا مجبور نشدی قضاوت نکن.»
** ''آيين قضاوت و روشهاي اظهار نظر/ ۱۳۸۶'' <ref>حسامی، شباب. آیین قضاوت و روشهای اظهارنظر. والسماء، ۱۳86. شابک 978-964-96956-3-1.</ref>
* «قضاوت میان دو نفر عموماً قضاوتی میان افراد مختلف است زیرا در هیچ اتفاقی تنها دو نفر دخیل نیستند.»
** ''
* «غالباً حق با هر دو طرف دعواست لکن یکی بیشتر بر حق است و دیگری حق کمتری دارد.»
** ''
* «قاضیان بزرگ با کمترین قضاوت، بیشترین عدالت را جاری میسازند.»
** ''
* «اگر خدا با کسی باشد و قاضی او را متهم کند، این قاضی خدا را محکوم کرده و آن که خدا را محکوم کند به محکومیتی ابدی گرفتار میشود.»
** ''
* «فراموش نکن که انسان برای عدالت است نه عدالت برای انسان، زیرا خداوند پیش از پیدایش انسان و پس از نابودی او نیز عادل بوده و خواهد بود. او انسانهای بسیاری را و حتی خوبان و برگزیدگان خود را قربانی عدالت خود کرده است؛ پس عدالت را بر هر چیز و حتی انسان ترجیح ده.»
** ''
* «اگر تو حق را به کسی دادی یا مردم دادند، یا قاضی به نفع کسی رأی داد مبادا گمان کنی که مسلماً حق با اوست؛ چه بسیار بوده محکومانی که در آسمان حاکم اند.»
** ''
* «وقایع، علل بسیار دارند لکن فکر بشر غالباً به سطحیترین دلایل توجه دارد، از این رو قضاوت عادلانه تنها کار خداوند است و بس.»
** ''
* «اگر ضروری است که نظر دهی اما ضروری نیست که محکوم کنی، پس محکوم نکن. حداکثر به تأیید نکردن بسنده کن.»
** ''
* «هر قضاوتی (دربارهٔ دیگران) را به عنوان آخرین دفاعیه خود در محضر خدا فرض کن، پس برای ارائه بهترین دفاع، تمام سعی ات را برای تحقق قضاوت عادلانه به کار گیر.»
** ''
* «اگر دیگری میتواندهمان کاری را که تو میکنی بکند و مانند تو قضاوت کند، هرگز خود را در جایگاه قاضی قرار نده.»
** ''
* «برای آن که خداوند بخشنده و مهربان را بشناسی، تو باید محبت کنی و بخشش نمایی. برای شناخت خداوند عادل، باید به عدالت رفتار کرد. برای شناخت هر وجهی از خداوند، باید همان گونه بود و همان گونه زیست.»
** ''
* «انسان عادل از قدرت عظیم نهفته در عدالت برخوردار خو اهد شد.»
** ''
* «یا به تمام عدالتی که برای انسان ممکن است قضاوت کن و یا از قضاوت کردن بپرهیز همانطور که باید از زهر بپرهیزی.»
** ''
* «این که به عدالت خود مطمئن باشی یا دیگران اطمینان کنند، برای عادل بودن تو کافی نیست. عادل، نشانههای عدالت را دارد و از علائم پرستیدن خداوند عادل بهرهمند است.»
** ''
* «سختترین و خطرناکترین کار این دنیا، قضاوت کردن است.»
** ''
* «فشارها و ترسها و تمایلات، سمهای مسموم کننده قاضی و قضاوت اند.»
** ''
* «برای انسان دانا، خوردن سنگ آسان تر از قضاوت کردن است و برای انسان نادان، قضاوت کردن از آب خوردن هم آسان تر است.»
** ''
* «منظور عیسی مسیح (ع) چه بود وقتی که فرمود حکم ندهید تا دربارهٔ شما حکم رانده نشود زیرا به همان پیمانهای که می سنچید سنجیده خواهید شد. به راستی قضاوت اشتباه، پدر همه گناهان است.»
** ''
* «وقتی که شایسته قضاوت کردن نیستی قضاوت نکن. اگر خدا را در نظر نداری و عدالت تو را در برنگرفته از حکم دادن بپرهیز. هنگامی که دلت به یک جانب است و فکرت متوجه نتیجهای مشخص است، قضاوت تو آلوده خواهد بود و اگر نتوانی خود را به جای دیگران بگذاری، چگونه قادر به صدور رأی عادلانه هستی.»
** ''
* «اگر قضاوت قابل تأخیر است بی آن که عدالت آسیب ببیند آن را به تأخیر بینداز یا توافق و مصالحه را به میان آور. هنگامی که شرایط و زمان قضاوت مناسب نیست شتابان به قضاوت ننشین که شتاب روش شیطان است، و بدون علم کافی و وضوح درونی قضاوت نکن. هنگام خشم و هیجان زدگی، هنگام ترس و تردید و به وقت وارد آمدن فشارها و تحریکها و تمایلات، هنگام قضاوت نیست. اگر قضاوت کردن عین مسئولیت تو نیست از آن بگریز زیرا غالباً از زهر خطرناک تر است.»
** ''
* «هر مدرک واقعی به حق نیست زیرا بعضی از مدارک ساخته شدهاند بی آن که جعل شده باشند.»
** ''
* «ممکن است انسانی شخصیتاً ظالم باشد اما در شکایت خود، مظلوم واقع شده و حق با او باشد. وجود شخصیت ظالم را مساوی با ظلم واقع شده ندان.»
** ''
* «هنگام قضاوت به یاد داشته باشید که هر کسی از نگاه خود میبیند و به شیوه خود تجربه میکند و این که اکثر مدعیان، حق خودر ا ضایع شده میدانند و خود را مظلوم میشمارند.»
** ''
* «به وقت قضاوت، روند طبیعی وقایع و تغییرات را زیر نظر داشته باش و مترصد حلقههای مفقود و مجهول و مشکوک باش. یادت باشد که هر دلیلی دلایل پیش و پس خود را دارد و پیرامون هر دلیل واقعی، دلایل متعددی موجودند که دلایل غیرواقعی فاقد آنند.»
** ''
* «آموختن شیوه تفکر نشانه شناسی و روش تفکر تحلیلی مخصوصاً برای قضاوت ضروریست. بدون نشانه شناسی پی بردن به واقعیت ادعا و دفاعیات دشوار است.»
** ''
* «اول دلت برای عدالت بسوزد سپس برای افراد. بدا به حال قاضیانی که به نام خداوند قضاوت میکنند اما بر اساس نفس خود حکم میدهند زیرا خداوند از هر چه بگذرد از عظمت نام خود نمیگذرد. بدا به حال کسانی که چیزی را میگویند و خود بر ضد آن عمل می کنندزیرا در خشم خداوند حاضر گرفتار خواهند شد. بدا به حال آن که حق را محکوم میکند زیرا از همان دم، محکوم حق خواهد بود. بدا به حال قاضیانی که محکومان در آسمان را در زمین حاکم میدارند زیرا به محکومیت آسمانی ایشان مبتلا خواهند شد. بدا به حال قاضیان بی انصاف زیرا عدالت خدا را به تمسخر گرفتند و عدل الهی را تحقیر نمودند.»
** ''
* «ترس و طمع میتواند بسیاری را وادار به دروغ و قسم کند حتی کسانی که پیش از این دروغگو نبودهاند.»
** ''
* «متهم را محک بزن زیرا کسی که مجرم است غالباً خود میداند که مجرم است و فی الحال آثار مجرمیت را از خود بروز خواهد داد.»
** ''
* «کلمات و اشارات ناآگاهانه شخص و نحوه بیان او بیانگر واقعیات پنهان است پس به تظاهرات جسمی مدعی به ویژه به صورت و چشمان و دستان او دقت کن. وضعیتهای طبیعی ظاهری، بیانگر وضعیتهای درونی اند.»
** ''
* «حتی اگر بر اساس قانون متهم را مجرم دانستی، مادامی که در قلب ات محکوم نشده، او را محکوم نکن. زیرا چه بسیار محکوم شدگانی که در نظر خداوند حاکم اند.»
** ''
* «آن قاضی که باخود و خانواده و آشنایان خود به عدالت رفتار نمیکند چگونه میتواند در دادگاه حکم عادلانه صادر کند.»
** ''
* «مبادا قبل از اثبات جرم، متهم را مجرم بدانی که در این صورت خودت مرتکب جرم شدهای. صلح عادلانه بهتر از اجرای حکم عادلانه است. پس اول برای آن تلاش کن و سپس اجرای حکم.»
** ''
* «در وقت داوری به کنشها و واکنشهای متهم و شاکی و جزئیات وحواشی رودررویی و گفتگوی میان آن دو دقت کن.»
** ''
* «غالباً عادلان منفور زورگویان و قدرتمندان اند. پس اگر قاضی مورد پسند زورمندان بود در عدالت او شک باید کرد.»
** ''
* «عدالت صرفاً به صداقت قاضی در قانون نیست بلکه متناسب با دانایی قاضی است.»
** ''
* «انسانی که خود را عادل می پنداردخداوندِ خود را به عدالت نشناخته است و کسی که خود را بزرگ میداند هرگز توجهی به خداوند بزرگ نداشته است.»
** ''
* «غالباً عادلان در زمان خود مطرود مردمانند.»
** ''
* «ترس از زورمندان و میل به دنیا و عدم اتکاء به خدا، زایل کننده عدالت است.»
** ''
* «آن که محکوم حق است و آن که حق با اوست دارای نشانههای معلوم اند. قاضی عادل آن نیست که میخواهد محکوم و حاکم را اثبات کند، اوست که میخواهد بر حسب نشانهها وی را کشف کند.»
** ''
* «غالباً استقلال رأی قاضی با تدابیر زورمندان به جانب نقطه مطلوب آنان سوق داده میشود.»
** ''
* «اگر نتوانی واقعه را از چشم مدعیان مسئله ببینی و واقعه را در درون خود، آن طور که آنها تجربه کردهاند تجربه کنی، اظهار نظر عادلانه بعید است.»
** ''
* «عدالت مراحلی دارد و ببین تو در کجا به عدالت نشستهای. آنچه در مرحله اول، عدالت است در مرحله دوم ظالمانه محسوب میشود و آنچه در مرحله ششم ظالمانه است چه بسا در هفتمین مرحله عادلانه باشد.»
** ''
* «قضاوت تلخ است و کسی که به شیرینی دنیا عادت دارد از قضاوت عادلانه فارغ است.»
** ''
* «بزرگترین موجودات این عالم و عالم دیگر، عادل ترینها هستند.»
** ''
* «بسیاری دین خود را میفروشند و در همان دم خود را چنان توجیه میکنند که گویا دین خودرا باز خریدهاند و بر قدر آن افزودهاند.»
** ''
* «قضاوت در آنچه نمی دانی مانند خوردن چیزی است که نمی دانی چیست؟ سم است، غذا نیست یا دارو و یا شاید اصلاً خوراکی نباشد.»
** ''
* «انسانی که خود را محاسبه نکرده و مراقب خودنبوده، چگونه میتواند عادل باشد.»
** ''
* «بعضی از امور زندگی بشر شبیه به تیراندازی اند. رسیدن به موفقیت، حل معماها و نیز قضاوت و اظهار نظر. در هنر تیراندازی، قاضی به کمانگیری میماند که تیر قضاوت را در کمان تعقل خود میگذارد و آن را به سمت هدف نشانه میرود. اگر کمان تیرانداز، متناسب نباشد و او با رعایت تعادل، تیر را در کمان نگذارد و زه را به درستی و از میانه نکشد، این مانند آن قاضی ناعادل است که با بی عدالتی به قضاوت مینشیند.»
** ''
* «هر کسی قادر نیست که تیر را به قلب هدف نشانه رود یا حتی تیر را به قسمتی از هدف اصابت دهد. همینطور هر کسی نمیتواند قضاوتی عادلانه یا حتی نزدیک به عدالت داشته باشد.»
** ''
* «اگر کمانگیر بخواهد تیر را به هدف بزند، باید هدف را نشانه بگیرد، بر آن خیره شود، کمان را درست در دست گیرد، دست و دلش نلرزد، زه کمان را به درستی و به اندازه کافی بکشد، تیر را در نقطه مناسبی از کمان به زه آن برساند، حواس و تفکرش را یکپارچه و منسجم کند و آن گاه در اوج آمادگی، تیر را رها کند.»
** ''
* «قاضی عادل هم برای صدور رأی عادلانه وضعیتی مشابه همین کمانگیر را دارد... اگر تیر و کمان و تیراندازی را نمیشناسید، بهتر است در مسابقه تیراندازی شرکت نکنید و اگر عدالت را نمی دانید نباید در حساسترین و خطرناکترین مسابقه عالم که مسابقه عدالت است حضور یابید... تیراندازی ممکن است در تاریکی باشد یا در روشنایی. تیر در تاریکی بعید است به هدف بخورد حتی اگر هدف در فاصلهای کم باشد. تیری که در تاریکی رها شود ممکن است به هر کس و هر چیز دیگری اصابت کند. قاضی عادل باید متوجه باشد که در چه شرایطی نظر نهایی خود را بیان میکند. آیا نظر او، هدف را که تأمین قسط و داد است تأمین کرده یا به ظلم بیشتر منجر شده. تیری که در تاریکی رها شود حتی ممکن است بر اثر کمانه کردن، با خود قاضی برخورد کند و او را از پای درآورد.»
** ''
* «آن توصیه رسول معظم خدا محمد مصطفی (ص) که به یادگیری تیراندازی و شنا و اسب سواری سفارش فرمود چه بسا دارای جنبههایی باطنی هم بوده است. وجه باطنی تیراندازی مانند تشخیص درست، قضاوت عادلانه، هدف یابی صحیح و علم توفیق است...»
** ''
* «شغل قضاوت بی شباهت به مارگیری نیست. قاضی میخواهد ماری که اینک ظلم خوانده میشود را بگیرد و از بین ببرد. او بایدمار بی عدالتی را پیدا کند، آن را از سوراخی که در آن پنهان شده بیرون بیاورد و بی آن که خودش یا دیگران آسیب ببینند، سر مار را در دست بگیرد و زهر او را خالی کند یا اگر زهر این مار خالی شدنی نیست و او پیوسته از زهر پر میشود، پس قاضی رأی به نابودی آن میدهد. در گرفتن مار ممکن است حوادث مختلفی رخ دهد. مثلاً قاضی وقتی مار بی عدالتی را تا لانه اش دنبال میکند متوجه میشود که در لانه ماران، مارها و افعیهای مخوف تر و بزرگتری ساکن اند. حالا اگر قاضی بترسد و از هدف خود که تحقق عدالت است، دست بکشد، این قاضی خودش مانند یکی از مارها شده است و دیر یا زود مارگیر دیگری از راه میرسد و او را دنبال خو اهد کرد.»
** ''
* «یا این که وقتی او میخواهد مار را بگیرد، از آنجا که گاهی مارها بر گنجها خوابیدهاند، او فریفته زر و پولی میشود که مار بر آن چمبره زده است. اینجا هم احتمالش هست که او عدالت و خدای خود رابه قیمت زر ظلم یا زور ظلم یا زیور ظلم که همان خط و خالهای ظلم افعی صفت است بفروشد.»
** ''
* «اما انسان دادگر با پشتیبانی خداوند عادل، مارهای بی عدالتی را هر طور که شده، به چنگ میآورد و به چنگال تیز عدالت میسپارد. هیچ ماری نمیتواند از دست توانا و چشم تیزبین او بگریزد و هیچ چیز نمیتواند او رااز اِعمال عدالت باز دارد.»
** ''
* «داوری که بگوید آن گاه ببیند، ظالم است. داوری هم که ببیند و سپس بگوید لزوماً عادل نیست لکن به عدالت نزدیکتر است.»
** ''
* «هر کسی که فکر کند، متفکر نیست و به همان سان هر که قضاوت کرد، قاضی نیست. قاضی ممکن است ظاهربین یا باطن بین باشد. البته آن قاضی که جامع نگر است و نگاهش کامل است از این دو برتر است.»
** ''
* «اگر قاضی ظلم کرد حتماً به این معنا نیست که او ظالم است یا اگر رأی او عادلانه بود این الزاماً از عدالت او خبر نمیدهد. میان قضاوت عادلانه و قاضی عادل فاصله هست همانطور که بین انسان و عمل او فاصلهای واضح وجود دارد.»
** ''
* «قوانین میتوانند زنده باشند یا مرده یا بیمار. اعبتار اینها، در نزد قاضی عادل یکسان نیست. اعتبار قانون زنده و جاری و اقتدار نهفته در آن بسیار متفاوت با پشتوانه و پیامدهای قانون مرده است.»
** ''
* «قاضی دانا نباید خود را از آنجا که خداوند میفرماید ای کسانی که حرفی را میزنید و خود بدان عمل نمیکنید مورد خشم پروردگارید، مورد خشم خدا قرار دهد و چیزی را محکوم کند که خود مبتلا و مشغول به آن است.»
** ''
* «نبین چه می دانی که خودبین میشوی و در خود میمیری. ببین که نمی دانی و بینا شو.»
** ''
* «آن قاضی که به دنبال یافتن سیاه یا سفید است قاضی موفق و عادلی نیست. وقتی به دنبال سفید یا سیاهی، بالاخره آن را به یکی از دو طرف نسبت میدهی در حالی که در عالم واقع، نادر است که واقعیتی کاملاً سیاه یا کاملاً سفید باشد.»
** ''
* «اگر لازم است قضاوت کنی، پس دربارهٔ چیزی قضاوت کن که در مسئولیت تو است. وقتی که خارج از مسئولیت خود قضاوت میکنی اگر درست بگویی، کار تو دخالت و زیاده روی است و اگر اشتباه کنی، بار نتایج این نظر اشتباه هم به آن اضافته میشود.»
** ''
* «هیچکس از قضاوت خداوند و نظرات الهی مطلع نیست و خداوند مانند هیچکس قضاوت نمیکند. اراده و عدالت الهی بسیار پیچیده است و جز به فهم معدودی از انسانها نزدیک نشده.»
** ''
* «حتی قضاوتهای انسان دربارهٔ خودش هم در برابر نظری که خداوند متعال دربارهٔ او دارد، ناچیز و بیمقدار است.»
** ''
* «به کسی که زود نظر میدهد، زود اعتماد نکن. شاید هرگز نشود به چینن شخصی اعتماد کرد و برای نظرش اعتباری قائل شد.»
** ''
* «به دانستههایت بیش از حد اعتماد نکن و به ندانستههایت بیش از حد بیاعتماد نباش. ندیده، قضاوت نکن و ناشنیده رأی نده.»
** ''
* «آن که زود قضاوت میکند مانند کسی است که اخگری سوزان به وی دادهاند و او آن را از این دست به آن دست میاندازد و سپس برای آن که دستش نسوزد، آن را در دهان خود میگذارد.»
** ''
* «زودقضاوت نکن. دیر هم قضاوت نکن و جز به ضرورت حق قضاوت نکن اما اگر ملزم به قضاوت و اظهار نظر هستی، تا روشن و معلوم نشده و تا نشانهها و دلایل کافی نشدهاند، خاموش باش.»
** ''
* «حتی در اجرای عدالت هم بخشش و محبت ترجیح دارد مگر این که به ظلم و بی عدالتی منجر شود.»
** ''
* «قضاوت مثل طبابت است و نیاز به تخصص و تبحر کافی دارد. اگر طبیب درتشخیص خود اشتباه کند، چه بسا ضربه اشتباه او جبران ناپذیر باشد. عاقلانه است تا زمانی که در این تخصص مسلط نشدهاید، آن را به کار نبرید و اگر کسی بدون علم قضاوت و تبحر در آن به آن وارد شود، کارش گرفتار کننده و خطرآفرین است.»
** ''
* «قضاوت انسان همیشه و بدون استثناء خالی از اشتباه نیست چون قضاوت کامل نیاز به احاطه کامل دارد اما انسان بر هیچ چیزی احاطه کامل ندارد.»
** ''
* «کار بعضی از قاضیان این جهان مثل کار کردن با چرتکه است. کاملاً مکانیکی ... و قاضیانی هستند که در قضاوت خود به انبیاء خدا شبیه شدهاند.»
** ''
* «اگر یک قاضی خود را بفروشد، خدای خود را فروخته است و به کار خداوند که قضاوت است و به هویتی الهی که داور عادل است خیانت کرده است.»
** ''
* آن که حقی را محکوم میکند، همان دم محکوم میشود.
** ''
* «اگر انسان نشانههای واقعیت و دروغ را بداند، در یافتن عدالت و برخورداری از نظر عادلانه، جهش یافته است.»
** ''
* «قضاوت و صدور حکم، جریان اندیشه را متوقف میکند پس خوبتر آن که هنگامی رخ دهد که دانایی در موضوع، به تناسب شرایط، کامل شده و اگر لزومی به آن نیست چه بهتر که حتی در چنین شرایطی هم از آن پرهیز کرد.»
** ''
* «کسی که عادل است در همه جا و همه زمانها عادل است. عدالت لباسی نیست که در شرایطی به تن پوشیده شود و در شرایط دیگر از تن درآورده شود. قاضی عادل، هم در دادگاه عدالت پیشه است و هم در روابط و زندگی خصوصی خود.»
** ''
* «آن که به راستی عادل است همیشه عدالت پیشه است. قاضی عادل نمیمیرد بلکه شهید میشود زیرا هر که در راه حق و عدالت بمیرد، شهید است.»
** ''
* «مراقب روش قضاوت خود باشید زیرا با همان روش مورد قضاوت قرار خواهید گرفت.»
** ''
* «با ذهن آشفته و هیجان زده قضاوت نکنید و تصمیم نگیرید. به علم ناکافی قضاوت نکیند. نابهنگام قضاوت نکنید. در شتابزدگی تصمیم نگیرید و به قضاوت ننشینید که اشتباه و محرومیت و پشیمانی از نتایج آن است.»
** ''
* «قصاص، قانونی پیچیده با ظاهری ساده است. اجرای عادلانه قصاص، فقط از خداوند برمی آید. در قصاص باید به ارزش موضوع قصاص هم (نزد طرفین) توجه داشت. آیا اگر پیرمردی یکی از سی و شش دندان یک جوان را بشکند آن جوان مجاز است یکی از ده دندان پیرمرد را که غذا خوردنش با آن است، بشکند؟ حکم قصاص کسی که جان ده هزار نفر را به طور واضح و مسلم نجات داده است، و بعداً یکی از آن ده هزار نفر را کشته است، چیست؟ آیا دست آدم فاسد و بیکار، معادل دست یک هنرمند و نویسنده بزرگ است؟ اینها از جمله هزاران سؤالی است که نیاز به جواب دارد.»
** ''
* «بعید است که یک قاضی عادل در درون خود نظر قطعی بر گناهکار بودن یا نبودن کسی داشته باشد حتی اگر او آشکارا با قاطعیت حکم دهد. او جای زیادی را برای آن بسیاری که نمی داند و برای اسرار و حکمت الهی درنظر گرفته است و به آنچه نمی داند بی اعتنا نیست.»
** ''
* «تو نمیتوانی چیزی که مطمئنی نیست، ببینی یا چیزی را که اطمینان به بودنش داری نبینی. پس پیش از آن که بدانی هست یا نه، گمانِ بودن یا نبودن را کنار بگذار و محققانه به آن نگاه کن.»
** ''
* «از شتابزدگی و عجولانه عمل کردن و قضاوت نمودن، پرهیز کن زیرا این روش، قرین اشتباه کردن و به خطا رفتن است.»
** ''
* «ظلم نکن که خداوند بر ضد ظالمان است. نگذار قلبت به نفرت آلوده شود و به کمینگاه کینهها بدل گردد.»
** ''
* «خداوند عادل است اما بخشش خود را بر عدالت خویش برتری میدهد، حسابگر است اما داوری و حسابگری او تحت الشعاع بخشش لایزال اوست.»
** ''
* «انسان دانا و عادل تا فهمش در موضوع کامل نشده، تا روشنی بدون ابهام حاصل نشده، قضاوت نکرده و حکم را صادر نمیکند؛ و اگر با وجود کامل نشدن دلایل و نشانهها، مجبور به قضاوت شد، از حکم قطعی میپرهیزد و به ''شاید چنین باشد'' یا '' قویاً چنین است'' اکتفا مینماید.»
** ''
* «این که نیات تعیین کنندهاند خود یک اصل است اما باید دید که این نیات چگونه و تحت چه شرایطی به وجود آمدهاند. اگرنیت کسی بد بود حتماً به معنی بد بودن و بدکار بودن او نیست بلکه به روند شکلگیری ابن نیت باید توجه کرد. مهم تر از نیت خوب و بد، دانستگی و ندانستگی است.»
** ''
* «انسان هوشیار و عادل چون میداند که چیزهای زیادی هست که از آن بی خبر است، پس زود و شتابزده قضاوت نمیکند و اگر قضاوت کند، قضاوتش مطلق و تغییرناپذیر نیست.»
** ''
* «بهترین قاضی آن است که بتواند بی آن که قضاوت کند و حکم دهد، عدالت را جاری کند و سپس آن که با کمترین حکم و کمترین مجازات، بیشترین دادگری را واقع سازد.»
** ''
* «عدالت جسم و روح دارد. ب قانون، جسم عدالت است اما روح عدالت، شعوری نورانی است که مخصوص انسانهای برگزیده و خاصان خداوند است.»
** ''
* «انسان عادل هر بار طوری قضاوت میکند که انگار این آخرین قضاوت زندگی اوست و او بعد از آن راهی آسمان خواهد شد و به ملاقات خدا خو اهد رفت.»
** ''
* «بعضی از کلمات و قوانین را اگر تفسیر کنی، تحریف کردهای و بعضی را اگر تفسیر نکنی، به تحریف آلودهای، و انسان دادگستر این را به خوبی میداند.»
** ''
=== قضاوت در امور باطنی و معنوی ===
** ''
* «همانطور که حیطه باطنی با حیطه ظاهری متفاوت است و شرایط و قوانین و امکانات این دو حوزه با هم فرق میکند، روش قضاوت کردن در این دو حیطه هم نمیتواند یکسان باشد. به کارگیری روش باطنی برای قضاوت ظاهری اشتباه است. عکس آن هم اشتباه است.»
** ''
* «اسرار خدا را به قضاوت نگیر که تو را به بازی میگیرد و آشفته ات میکند. اسرار را به قلبت بگیر. چشم ات را در سینه ات بگشا و از پشت پلکهایت نگاه نکن که از این نگاه جز پلکهایت را نمیبینی و اگر میبینی اوهامی ست بر پرده پلکهایت. اگر با قلب ات ببینی میشود آنچه میبینی.»
** ''
* «تا با روح خود دریافت نکردهاید، نپذیرید. تا با چشم عقل خود ندیدهاید، و تا با گوش قلب خود نشنیدهاید، نپذیرید. تنها چیزی را بپذیرید که به مدد ایمان یا به قدرت فهم و یا از بالا که روح است و نور، بر شما آشکار شده است. آنچه را نمی دانید، رد نکنید و دربارهٔ آنچه احاطه ندارید، قضاوت نکنید.»
** ''
* «توهم را نپذیر و خود را در قفس خودبینی محبوس نکن. چیزی را که نمی دانی و نیافتهای منکر نشو. جز باطل را محکوم نکن اما با وجود ابهامات و تردیدها قضاوت نکن و بدون روشنایی کافی حکم نده. فریب ظاهر امور را نخور و از دیدن باطن وقایع غافل نباش.»
** ''
* «قدرت خدا را امتحان نکن که در آن رد میشوی و اسرار حق را به قضاوت نگیر که در آن محکوم خواهی شد.»
** ''
* «کسی که روح خود را دانسته مورد قضاوتهای محدود کننده و بدبینانه قرار میدهد، بد دریافتی از او خو اهد داشت و او را محدود تجربه میکند.»
** ''
* «پیش داوری قطعی، تو را به سمت پس داوری منطبق بر آن به پیش میبرد. اگرپیشاپیش بگویی چیزی هست، روند افکار تو و کارکرد اندیشه تو خودبهخود به گونهای خواهد شد که اثبات کند چیزی هست و اگر هم بگویی چیزی نیست یا به بیانی چیز دیگری هست، تو خود به خود به همان سمت پیش خواهی رفت. کسانی که میگویند غیبی در کار نیست و بر این اندیشهٔ خود تأکید دارند، آنها متوجه چیزهایی خواهند شد که نظرشان را تأیید میکند و احتمالاً به دلایل و شواهدی برای تأیید این فکر موهوم، دست خواهند یافت و آنهایی که میگویند غیب هست، تا بیخ دندان به دلایل و شواهدی مجهزند که آن حقیقت را اثبات و تأیید میکند.»
** ''
* «حقایق باطن را، و آنچه از اسرار است و در اسرار است را به قضاوت و آزمون نگیرید زیرا نه قضاوت پذیرند و نه آزمون شدنی. پس با تردید وبدبینی و محکوم ساختن، خود را از اسرار غیب و فیوضات غیبی محروم نسازید.»
** ''
* «روح خود را به قضاوتها آلوده نکن تا خداوند روح تو را تطهیر کند.»
** ''
* «اگر قرار میبود که جرائم ظاهری را با روشهای باطنی قضاوت کرد بسیاری از محکومان تبرئه میشدند، بسیاری از گناهکاران، بی گناه و بسیاری از بی گناهان، گناهکار شناخته میشدند.»
** ''
* «دربارهٔ آنچه کاملاً بر شما آشکار نشده، آنچه از بالاست و ناشناختهها دارد، در امور باطنی و آنچه به نظر و عمل خداوند بازمی گردد، قضاوت نکنید. اگر مجبور شدید، عجولانه و به علم اندک قضاوت نکنید و اگر در این دام گرفتار شدید، حداقل بدبینانه ومحکوم کننده قضاوت نکنید.»
** ''
* «هیچ دو واقعهای عین هم نیستند. هیچ دو حکایتی برهم منطبق نیستند و زندگی و سرنوشت هیچ دو نفری کاملاً مثل هم نیست؛ و فراموشی این واقعیت، از اشتباهاتی است که انسان ناهوشیار در نظرات خود، مرتکب آن میشود.»
** ''
* «مردم به این سمت گرایش دارند که هر داستانی را بر داستان زندگی خود منطبق کنند و وقایع زندگی دیگران را مشابه وقایع زندگی خود بدانند. داستان نویسان و فیلمسازان حرفهای با استفاده از این تلقی اشتباه که نوعی ''همذات پنداری تعمیم یافته'' است، سعی در تضمین فروش بالای محصولات خود دارند.»
** ''
* «چیزهای زیادی وجود دارد که دربارهٔ آنها نمیتوان قضاوتی داشت مگر آن که بگذاریم تا در زمان خودشان آشکار شوند و این آشکاری با علائمی محکم و از درون و بیرون تأیید شود.»
** ''
* «ظرفیت خود را برای تجربه اسرار بیشتر کن اما خدا را در آزمون و قضاوت نیاور و تحریف نکن.»
** ''
* «آن گاهی که قضاوت دیگران برایت مهمتر از حق و عدالت میشود، تو گرفتار خودباختگی شدهای.»
** ''
* «نظر خداوند مانند نظر بشر نیست و کسی از قضاوت خداوند باخبر نیست. انسان حتی نمی داند که خودش کیست؟»
** ''
* «باور تو تجربه تو را میسازد. باور نیست، تو را به تجربه نیست میرساند و از باور هست، هست حاصل میشود.»
** ''
* «باورها و قضاوتها، حدود حرکت شما را میسازند. باید حتی برای لحظاتی هم که شده آنها را واگذارید و ترکشان کنید چون مانند بند بر پا عمل میکنند. باید شوق اسرار داشته باشید و هرگز در صدد فاش ساختن آن، به قضاوت نشستن آن و تفسیر و توصیف آن، حتی برای خودتان نباشید. این دربارهٔ اسرار قرآن (کلام الله) است و نه دربارهٔ هر کسی که داد اسرار سر میدهد.»
** ''
* «آدم و حوّا در حضور خداوند، به تشخیص و قضاوت دست زدند. لیکن ملکوت الهی محل قضاوت نبود. زمین، برای تشخیص و تحلیل، شایستهتر بو د. پس آدم و حوّا به زمین آمدند؛ و مادامی که قضاوت پابرجاست، زندگی در زمین نیز پابرجاست.»
** ''
* «زندگی هر انسانی منحصر به فرد، استثنایی و غیرقابل تکرار است. ممکن است تا حدی ظاهراً شبیه به زندگی شخص دیگری باشد، اما هرگز مانند آن نیست. چون هیچ دو نفری، هیچ دو زمانی و هیچ دو مکانی مثل هم نیستند. گذشته، حال و آینده افراد، شرایط آنها، ویژگی زمانها و سایر عناصر مشابه، هرگز مثل هم نیستند پس محصول آنها هم مثل هم نیست.»
** ''
* «همانطور بر تو حکم میشود که دربارهٔ دیگران حکم میکنی و همانطور قضاوت میشوی که دیگری را قضاوت کردهای.»
** ''
* «این در واقع نگاه تو است که تعیین میکند چیزی هست یا نیست؛ این طور است یا آن طور؛ خوب است یا بد. اگر نگاه تو به سمت چپ بچرخد، تجربه تو از واقعیتی که در حال وقوع است، به سمت چپ میچرخد و اگر به راست، پس به راست.»
** ''
* «زود قضاوت نکن تا هلاک نشوی.»
** ''
* «فقط قضاوت خداوند است که سرنوشت انسان را تعیین میکند و زندگی او را رقم میزند و تعیین این که چه کسی خدمتگزار است و چه کسی نیست با خداست.»
** ''
* «انسان دانا به سادگی میتواند پیچیدهترین دروغها را از پوشیدهترین واقعیات تشخیص دهد و او به راحتی قادر است دروغگو را از راستگو، محکم را از متشابه و اصل را از فرع و تحریف بازیابد... اما دانای حکیم نباید اسرار را فریاد بزند که در این صورت فریاد او قیل و قالی بیش نیست.»
** ''
* «از قضاوت دیگران نترس. از این که از قضاوت دیگران بترسی، بترس. اگر هستی چه نیازی به رد و قبول دیگران داری و اگر نیستی این چه حماقتی است که دروغهای خودت را باور کنی. اگر محکوم شدنی هستی بدان که فی الحال محکومی و اگر حقیقت با تو است چه باکی از قضاوت بدبینانه دیگران داری. چه کسی میتواند حقیقت را به خیال خود محکوم کند و خود به واقع محکوم نشود. اگر همه تو را قبول کنند تو مثل همه میشوی. بیشتر انسانها در تصرف تاریکی اند پس آن گاه وای بر تو. اگر کسی که خداوند محکومش کرده تور ا به واقع تأیید کند تو خود از محکوم شدگان خداوند هستی. وقتی که نیازمند تأیید دیگرانی بدان که خداوند تو را تأیید نکرده است. وقتی افکاری که دیگران دربارهٔ تو دارند برایت مهم است بدان که مهمترین معنای زندگی ات را هنوز نیافتهای. دیگران چه کاری با تو میتوانند بکنند؟ نهایت اش این است که تو را بکشند. پس اگر تو عاشق خدایت هستی و مشتاق دیدار او، این بزرگترین کاری است که آنان میتوانند برایت انجام دهند.»
** ''
=== کالیما (کلام خلاق) ===
|