بابل (شهر): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mr.Iran (بحث | مشارکت‌ها)
Mr.Iran (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۱:
== اشعار ==
* '''«شهر بابل زینت مازندران»''' از «علی‌اکبر حقی»:<ref>از «خبرنامهٔ بارفروش»، دوره کامل، شمارهٔ ویژه نوروز ۱۳۷۸، ص ۱۰.</ref>
<small>* اصل این سروده ۱۶ بیت است که فقط دو بیت نخست و دو بیت پایانی آورده شده.</small>
{{شعر}}
{{ب|دوست دارم جملهٔ حب‌الوطن|مواخاک میهن توتیای چشم من}}
{{ب|شهر '''بابل'''، زینت مازندران|جلوه‌گاهی دارد از سرو و چمن}}
{{ب|زادگاه من، سراسر گلشن است|چون بهشتی جلوه‌گر بی‌شک و ظن}}
{{ب|مهد جانان است ان خلد برین|مام محبوب است مارا در وطن}}
{{ب|صحبتم از روضهٔ رضوان ماست|زیورش آرایشی از نسترن}}
{{ب|رونقی دارد بسی گلزارها|شهرتی جانانه دارد یاسمن}}
{{ب|وه، چه خوش سرمستی آرد بوی گل|رازقی آن غنچهٔ بسته‌دهن}}
{{ب|می‌زداید بار غم‌ها را ز دل|بهره‌مندی از فضا، دشت و دمن}}
{{ب|چون نگویم وصف این گلزار را|غنچه می‌خندد، بدرد پیرهن}}
{{ب|بر تو ارزانی نسیم جان‌فزا|بوی مریم، آن گل سیمین بدن}}
{{ب|بشنوی هر دم، صدای آشنا|نغمه‌های بلبل شیرین سخن}}
{{ب|تا دگرگون می‌شود رنگ شفق|مرغ حق از راه رسد آن خسته تن}}
{{ب|ورد او، جز عشق حق منظور نیست|حمد او عاری است از هر ما و من}}
{{ب|گفتهٔ «حقی» اگر جان‌پرور است|با زبان چامه شد شکرشکن}}
{{ب|'''بارفروشی'''، خوش درخشیدی بگو|از محبت‌های یاران کهن}}
{{ب|راستی گنجینه‌های خاطرات|برشمردن چون توان؟ دلدار من}}
سطر ۳۶ ⟵ ۲۵:
{{ب|که آب را نبود فرق در میانه،اگر|ز چشمه‌ای به درآید، روان شود به دو جوی}}
{{پایان شعر}}
 
* '''«مامطیر»''' از «محمدتقی مقتدری (بابلی):<ref>از «خبرنامهٔ بارفروش»، شمارهٔ ۴۱، دی ۱۳۸۱، ص ۱۸ و ۱۹.</ref>
{{شعر}}
{{ب|جان مفرح از هوای مشکبار '''مامطیر'''|دل مصفا از صفای مرغزار '''مامطیر'''}}
{{ب|مشعل مهرش درخشان در نهانگاه دلم / هوش از سر می‌برد سحر دیار '''مامطیر'''}}
{{ب|خامه‌ی سحار خلقت برده در حیرت مرا / زین ظرافت‌های متن شاهکار '''مامطیر'''}}
{{ب|پرنیان جلگه‌ی مازندران را زیور است / گوهر پر ارج و نغز شاهوار '''مامطیر'''}}
{{ب|هر سحر خورشید مشتاقانه از ایران شرق / می‌فرستد بوسه بر ارگ و حصار '''مامطیر'''}}
{{ب|در قفس افتاد بلبل از نشید دلپذیر / هوشیاری شد بلای جان شکار '''مامطیر'''}}
{{ب|بوسه باید زد به درگاه چنان بافنده‌ای / که ببافد فرش سبز و پرنگار '''مامطیر'''}}
{{ب|بارها از دست گردون طعم سیلی‌ها چشید / مانده زآن سیلی نشان‌ها بر عذار '''مامطیر'''}}
{{ب|رنج‌های نو‌به‌نو در روزگاران دراز / کی بلرزانیده گام استوار '''مامطیر'''}}
{{ب|از بداندیشان بدی‌ها دیده در طول زمان / بوده نیکی شیوه‌ی لیل و نهار '''مامطیر'''}}
{{ب|بارها بر زانوان بنشست از ثقل فتن / باز قد افراشتش پروردگار '''مامطیر'''}}
{{ب|جایگاه زد و دانش، پایگاه مردمی / این خصایل مضمر اندر پود و تار '''مامطیر'''}}
{{ب|هیچ دانی اختران شب زچه نجوا کنند / گپ زنند از اوج عز و اعتبار '''مامطیر'''}}
{{ب|سرکشد هر دم دماوند از میان ابرها / تا ببیند شوکت و فر و وقار '''مامطیر'''}}
{{ب|می‌خروشد عاشقانه بحر مواج خزر / تا زند بوسه به پای اقتدار '''مامطیر'''}}
{{ب|تندپویان سحاب هر لحظه آیند از خزر / تا زدایند از تنش شوخ غبار '''مامطیر'''}}
{{ب|بار بار از مخزن دریا گهر بیرون کشند / که کنند یک باره آن‌ها را نثار '''مامطیر'''}}
{{ب|رسته‌ی خنیاگران گردید دشت و جنگلش / زین ترانه‌سازها بر شاخسار '''مامطیر'''}}
{{ب|می‌دمد جان دوباره بر درختان و گیاه / مایه از کوثر گرفته رودبار '''مامطیر'''}}
{{ب|نقش‌های دلربا در دشت‌ها آرد پدید / خامه‌ی نقاش خلقت در بهار '''مامطیر'''}}
{{ب|نغمه‌سازان بهاری دل ز هر کس می‌برند / بر سر تسکا و افرا و چنار '''مامطیر'''}}
{{ب|عطردان بر دوش می‌پوید نسیم‌اش در بهار / بر سر هر کوچه و کوی و گذار '''مامطیر'''}}
{{ب|شهر فرزندان خود را پاک و بینا پرورد / کار عیسایی کند آموزگار '''مامطیر'''}}
{{ب|کاش می‌آمد به پایان روزگار تیره‌ام / تا نبودم ناظر این روزگار '''مامطیر'''}}
{{ب|دل چگونه می‌تپد در سینه بهر زندگی / پیش در خون خفتگان پاره پار '''مامطیر'''}}
{{ب|جای پای مهرگان پیداست در هر باغ و راغ / کوچ کرد از پای گلبن‌ها هزار '''مامطیر'''}}
{{ب|سروها در بوستان او ز پا افتاده بین / که بدند (بودند) هر یک امید و افتخار '''مامطیر'''}}
{{ب|اشک خون در سوگ یاران می‌چکد از چشم شهر / بشنو از هر گوشه بانگ زار زار '''مامطیر'''}}
{{ب|رحمت بی‌منتهای ایزدی بادا نثار / بر شهیدان قطار اندر قطار '''مامطیر'''}}
{{ب|کاش از قلب پریشی تیر آهی پر کشد / دل شکاند از عدوی نابکار '''مامطیر'''}}
{{ب|کاش بنشستی به بام شهرها شاهین فتح / فجر طالع گردد از این شام تار '''مامطیر'''}}
{{ب|بشکفد بار دگر این گلشن سرمازده / هم به سر آید شبان انتظار '''مامطیر'''}}
{{ب|شصتمین بار است بینم خوشه‌های شالی‌اش / همچو تار زر درون کشتزار '''مامطیر'''}}
{{ب|شصتمین بار است بینم جبه‌ی سیمین برف / زیور دوش جبال سخت سار '''مامطیر'''}}
{{ب|شصت بار است از دل دریا و بیشه بشنوم / بانگ قو و کاکلی و کبک و سار '''مامطیر'''}}
{{ب|شصتمین سال است کز خود می‌کند بی‌خود مرا / نغمه‌ی تورنگ زیباروی دار '''مامطیر'''}}
{{ب|هر پرنده لانه‌ی خود را پرستد تا به جان / پس به حق باشد که باشم بی‌قرار '''مامطیر'''}}
{{ب|ملتمس باشد مقدر از آستان اقدسش / که عنایاتش هماره باد یار '''مامطیر'''}}
 
== پانویس ==