حافظ ناظری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱:
'''[[w:حافظ ناظری|حافظ ناظری]]''' (۱۳۵۷ / ۱۹۷۹ م) نوازندهٔ ایرانی ، فرزند [[شهرام ناظری]].
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 220
| image1 = New york times square-terabass.jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = این ابرشهر در نگاه اول زیبا و بزرگ است اما وقتی در آن زندگی کنی بیآنکه آشنا و قرابتی با آن داشته باشی، باید سالها سختی بکشی تا به دشواریها عادت یا خودت را با آن سازگار کنی؛ ولی با این وجود در این شهر جادویی هست که به تو قدرت مبارزه میدهد.
| image2 = Nazery&alizadehc.jpg
| alt2 = Colored dice with white background
| caption2 = من عاشق کشور و مردمم هستم. تنها انگیزه بزرگم جنگیدن در راه موسیقی و افتخارآفرینی برای مملکتم و مردمم است .
}}
== گفتاوردها ==
* [ ''[[نیویورک]]''] «رحم و شفقتی در وجودش نیست. آنقدر سخت و تنگ میگیرد بر او تا تسلیمش کند. '''این ابرشهر در نگاه اول زیبا و بزرگ است اما وقتی در آن زندگی کنی بیآنکه آشنا و قرابتی با آن داشته باشی، باید سالها سختی بکشی تا به دشواریها عادت یا خودت را با آن سازگار کنی؛ ولی با این وجود در این شهر جادویی هست که به تو قدرت مبارزه میدهد.'''»
** <small>در گفتوگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* [چرا موسیقی ما اینقدر پرحاشیه است؟] چون ما در [[جهان سوم|جهان سوم]] زندگی میکنیم. در اینجا متأسفانه حاشیهها از متن مهمتر هستند. حاشیهها بر اصل چیره میشوند... در ایران حقیقتاً خیلی چیزها سر جای خودش نیست. به همین دلیل به چنین جامعهای میگویم جهانسوم؛ البته خودم هم یکجهانسومی هستم و به این موضوع افتخار میکنم.»
سطر ۸ ⟵ ۱۹:
* «آیا منطقی است که هرکس فقط بهدلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟.. اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرونوسطی زندگی میکنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟.»
** <small>در گفتوگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* «'''من عاشق کشور و مردمم هستم. تنها انگیزه بزرگم جنگیدن در راه موسیقی و افتخارآفرینی برای مملکتم و مردمم است'''.»
** <small>در گفتوگو با «شرق» شماره ۲۱۳۵–۱۹/ ۷/ ۱۳۹۳</small>
* «من منتقدانم را هم دوست دارم. از منظر روانشناسی، این دوستان ساعتها از وقت ارزشمندشان را در طول روز صرف زیرسوالبردن من و کارهایم میکنند. پس در جایی از ضمیر ناخودآگاهشان باید من را دوست داشته و به من اعتقاد داشته باشند؛ ولی این علاقه را به شکل منفی منعکس میکنند..»
|