حافظ ناظری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار، اصلاح املا |
←گفتاوردها: اصلاح نشانی وب، ابرابزار |
||
خط ۳:
== گفتاوردها ==
* [ ''[[نیویورک]]''] «رحم و شفقتی در وجودش نیست. آنقدر سخت و تنگ میگیرد بر او تا تسلیمش کند. این ابرشهر در نگاه اول زیبا و بزرگ است اما وقتی در آن زندگی کنی بیآنکه آشنا و قرابتی با آن داشته باشی، باید سالها سختی بکشی تا به دشواریها عادت یا خودت را با آن سازگار کنی؛ ولی با این وجود در این شهر جادویی هست که به تو قدرت مبارزه میدهد.»
**
* [چرا موسیقی ما اینقدر پرحاشیه است؟] چون ما در جهانسوم زندگی میکنیم. در اینجا
**
* «آیا منطقی است که هرکس فقط بهدلیل سنش، هرچه خواست بر زبان بیاورد و انتظار داشته باشد دیگران سکوت اختیار کنند؟.. اما آیا احترام به این معناست؟ اینگونه ما باید راه ترقی را پیش بگیریم؟ آیا ما در قرونوسطی زندگی میکنیم؟ مگر احترام تا حدی دوطرفه نیست؟.»
**
* «من عاشق کشور و مردمم هستم. تنها انگیزه بزرگم جنگیدن در راه موسیقی و افتخارآفرینی برای مملکتم و مردمم است.»
**
* «من منتقدانم را هم دوست دارم. از منظر روانشناسی، این دوستان ساعتها از وقت ارزشمندشان را در طول روز صرف زیرسوالبردن من و کارهایم میکنند. پس در جایی از ضمیر ناخودآگاهشان باید من را دوست داشته و به من اعتقاد داشته باشند؛ ولی این علاقه را به شکل منفی منعکس میکنند..»
**
* «منتقد باید خیلی اصولی و با مدرک صحبت کند.
**
* «یک هنرمند در هراندازه و سطحی از معروفیت و نبوغ امکان ندارد بیشتر از چنداثر واقعی و متفاوت بتواند خلق کند.»
**
* «هنرمندان ما اینجا درگیر مسایل حاشیهای زیادی هستند و این مسایل جزو تاریخ ماست. این نکته غمانگیزی است که باید بیشتر درموردش صحبت کنیم چون ما را از راه اصلی به جاده خاکی هدایت میکند.
**
* «من عاشق ایرانم. خودم را قطره کوچکی از این اقیانوس بیپایان میدانم؛ اقیانوسی که قرنها با فرهنگ، هنر، ادبیات و رسوم موسیقی و... جهان را تحتتاثیر قرار داده. چطور میتوانم رابطهام را با کشورم قطع کنم؟ همیشه یکی از آرزوهایم این بوده است که روزی بتوانم کاری انجام دهم که باعث غرور و افتخار این مملکت شوم... حتی اگر در ایران سنگ هم به من پرتاب کنند، از مملکتم دست نمیکشم. کسی نمیتواند نام ایران را از من جدا کند. هر اتفاقی بیفتد من تا لحظهای که جان در بدن دارم و نفس در سینه، برای این مملکت تلاش میکنم.»
**
* «مولانا متعلق به تمام مردم جهان است و محدود به یکنقطه جغرافیایی و یک دوره خاص نمیشود. روحی است که در طول تاریخ درخشیده.»
**
* «این خیلی غمناک است که بهمحض آنکه کسی موفق میشود، به او حمله میکنند و سعی در تخریب آن دارند. معتقدم اگر نقدی هم هست، باید دوستانه و
**
* «... ما در جامعه سنتی زندگی میکنیم و به همین دلیل افراد ما ناخودآگاه نسبت به هر مسئله جدید و نویی گارد دارند.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختیها-دلسردم-نمیکند</ref>
* «ورای هر نوع شعاری، میگویم من عاشق کشور و مردم این سرزمین هستم.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختیها-دلسردم-نمیکند</ref>
* «به این موضوع اعتقاد دارم اگر مردم نباشند، هنرمندان هم نیستند.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختیها-دلسردم-نمیکند</ref>
* «نه من، بلکه هیچ فرد دیگری نمیتواند ادعای بهترینبودن را در هیچ شاخهای از هنر داشته باشد، چراکه در جهان هستی بهترین مطلق وجود ندارد و گفتن چنین حرفی جهالت محض است...»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختیها-دلسردم-نمیکند</ref>
* «من عاشق ایران هستم و روحم را متعلق به این سرزمین میدانم به همین دلیل با وجود همه سختیها و مشکلات پیشرو، همچنان دوست دارم با عشق در کشور خودم کار کنم و سختیها باعث دلسردشدن من نمیشود؛ حتی اگر از این هم با من بدتر رفتار شود، باز هم به ایران خواهم آمد و به تلاشم ادامه خواهم داد و به اینگونه بیمهری و انتقادها توجه نخواهم کرد.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختیها-دلسردم-نمیکند</ref>
* «امروز هنرمندانی که به ستاره تبدیل میشوند، به شکل تکبعدی فقط در یک زمینه رشد پیدا نکردهاند، بلکه یک مجموعه در زمینههای مختلف دور هم جمع میشود تا یک ستاره بهوجود آید؛ اما در ایران همه انتظار دارند هنرمند فقط در شاخه فعالیتی خودش حرکت کند و اگر پا را فراتر بگذارد، به باد انتقاد گرفته میشود.»<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/72004/سختیها-دلسردم-نمیکند</ref>
== منابع ==
|