هلن کلر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز ←دارای منبع |
||
خط ۶:
* «نابینا بودن یعنی جداشدن از اشیاء، ناشنوا بودن یعنی جدایی از انسانها»
** ''کتاب زندگی من''
* «امکان ندارد در سراسر دنیا ، و در تمام طول تاریخ ، کودکی را شادتر و ذوق زده تر از من، در آن روزی بیابید که برای اولین بار توانستم حرف بزنم. آن روز در رختخواب نشسته بودم. نزدیکی های غروب بود که این معجزه اتفاق افتاد. از شادی در پوست نمیگنجیدم. حالتم شبیه بهحالت پرندهای بود که تازه پر درآورده و دلش میخواهد بهدنبال آفتاب پر بکشد، و از شدت شادی سردرگم شدهاست و نمیداند روی کدام شاخه بنشیند».
** ''کتاب زندگی من''
* «به عمق نومیدی رسیده بودم و تاریکی چتر خود//بر همه چیز کشیده بود که عشق از راه رسید و// روح مرا رهایی بخشید.// فرسوده بودم و خود را به دیوار زندانم میکوبیدم.// حیاتم تهی از گذشته و عاری از آینده بود و مرگ// موهبتی بود که مشتاقانه خواهانش بودم.// اما کلامی کوچک از انگشتان دیگری ریسمانی شد// در دستانم، به آن ورطه پوچی پیوند خورد و قلبم با شور زندگی شعله ور شد.// معنای تاریکی را نمیدانم، اما آموختم که چگونه بر آن غلبه کنم.»
** ''در وصف و بزرگداشت مربی خود خانم "هانی سالیوان"''
==بدون منبع==
|