جنابخان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴:
[[پرونده:بحرانی.jpg|۲۵۰px|بندانگشتی|چپ|واقعاً میشود گفت آنچه برای جناب خان در خندوانه اتفاق میافتد در لحظه اتفاق میافتد... در هر حالتی، جناب خان همیشه احترام مهمان را نگه میدارد، همیشه به عنوان یک انسان برجسته به مهمان نگاه میکند. [[محمد بحرانی]]]]
[[پرونده:Rambod Javan.jpg|۲۵۰px|بندانگشتی|چپ|جناب خان پرسوناژ جذابی است و به من در خندوانه کمک میکند و کار را با طراوتتر میکند. در نتیجه بهنظرم این از آن رابطههایی است که هم این طرف خوشحال است و هم آن طرف و هم تماشاچیها. [[رامبد جوان]]]]
* «ماجرای جناب خان از «کوچه مروارید» شروع شد؛ یک سریال زنده عروسکی که برای شبکه نمایش خانگی تهیه و تولید شده. سعید سالارزهی هم تهیه کنندگی کل کار و کارگردانی سری اول را به عهده داشته. جناب خان و رامبد جوان که در این سریال اسمش «آقای محترم» است، با هم بازی دارند. به همین دلیل هم جناب خان به خندوانه دعوت شد و این شد که میبینید.»
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref> * «در شروع کوچه مروارید یک اتاق فکر تشکیل شد و من هم یکی دو جلسه در آن حضور پیدا کردم. آنجا چند نفری به این نتیجه رسیدیم که جناب خان میتواند یک کاراکتر جنوبی باشد، چون جنوبیها آدمهای باحالی هستند و اتفاقاتی که کنارشان میافتد، خوش ریتم و جذاب است. مدت زیادی از آن جلسات گذشت تا اینکه محمد نادری که در سریال «شمعدونی» هم بازی کرده (بازیگر نقش هوشنگ مظاهری)، سری دوم کوچه مروارید را کارگردانی کرد. نوشتن عمده متنهای سری اول و دوم هم به عهده خودش بود، اما در نتیجه همان اتاق فکر بود که در نهایت به یک شخصیت جنوبی لبوفروش به نام جناب خان رسیدند. هدیه هاشمی هم طراحی عروسک را به عهده داشته که حسابی از او ممنونیم.»
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref>
* «طبیعتاً کوچه مروارید یک متن از پیش نوشته داشت و قصهها براساس متن پیش میرود. اما در خندوانه این شکلی نیست و محصول بداهه پردازی و ایدههایی کلی است که هرکدام از ما قبل از برنامه با خودمان سر برنامه میبریم. خود من از بچگی در شیراز و با جنوبیها بزرگ شدم و خانه مان در محلهای بود که خیلی از کسانی به خاطر جنگ از خوزستان و کلاً جنوب مجبور به مهاجرت شده بودند در آنجا زندگی میکردند. همه دوستان من در آن دوران، اکثر خوزستانی و تک و توکی هم بوشهری یا از سایر شهرهای جنوب بودند. من اصولاً با فرهنگ آنها بزرگ شدم، یعنی به نظر خودم همان قدر که شیرازی هستم همان قدر هم جنوبی هستم. در نتیجه بخشی از چیزهایی که الان میبینید از گذشته من به این کاراکتر اضافه شده.»
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref>
* «اولاً خیلی خوشحالیم که هیچ اعتراضی نشده. من هم اگر در مقام مخاطب بودم اعتراضی نمیکردم. برای اینکه در هیچکدام از کاراکترهایی که ما کار کردهایم، هرگز بنا بر تمسخر نبوده. بالاخره کاراکتر کمدی است و میتواند اهل هر جایی باشد، تهرانی، شیرازی یا اصفهانی و... مهم این است که کار کمدی است. حداقل من در کارهایی که انجام دادهام، سعی کردهام به لهجه وفادار بمانم؛ یعنی ادای لهجه یا ادای اصطلاحات را در نمیآورم و همان چیزی را که هست ارائه میدهم و هیچکدام هم کاراکترهایی منفی نیستند.
خود من از بچگی در شیراز و با جنوبیها بزرگ شدم و خانه مان در محلهای بود که خیلی از کسانی به خاطر جنگ از خوزستان و کلاً جنوب مجبور به مهاجرت شده بودند در آنجا زندگی میکردند. همه دوستان من در آن دوران، اکثر خوزستانی و تک و توکی هم بوشهری یا از سایر شهرهای جنوب بودند.»
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref>
* «الان استندآپ کمدینهایی که به خندوانه میآیند، داستانشان را هم با خودشان میآورند؛ یعنی کسی پیش زمینهای مشخص نمیکند و متنی برایشان نمینویسد. به جناب خان هم از ابتدا این جوری نگاه شد، یعنی استندآپ کمدینی که خودش از بیرون میآید و خودش هم قرار است یک کارهایی بکند. به جز اینکه استندآپ کمدین است، خب گاهی وقتها بین تماشاگران هم مینشیند، ولی ما متنی نداریم. گاهی که لازم باشد ما یک چیزهایی را با رامبد هماهنگ میکنیم. گاهی که دوست داریم رامبد واکنش آنی از خود نشان بدهد، هماهنگ نمیکنیم. درواقع به او میگویم رامبد یک چیزهایی هست که میخواهم توی صحنه با آنها رو به رو بشوی.»
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref>
* «طبیعتاً معلوم نیست مهمانان چه
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref>
* «اولاً که رامبد واقعاً آدم باهوش و باحالی است و حسابی هم کارش را بلد است؛ یعنی یک فضای امن و دوست داشتنی را در پشت صحنه برنامه خندوانه برای ما ایجاد کرده. خیلی راحت هستیم؛ فضا آرام و خوب است و در مورد ایدههایی که مطرح کردهایم، هیچ وقت توی ذوق مان نخورده. حتی اگر موافق یک ایدهای نباشد، این قدر باحال نه میگوید که ما راحت قبول میکنیم از آن استفاده نکنیم. خدا را شکر به ما اعتماد کرده و همانطور که گفتید چون برنامه زنده نیست، اگر هم اشکالاتی در اجرا وجود داشته باشد در تدوین درست میشود.
گاهی که لازم باشد ما یک چیزهایی را با رامبد هماهنگ میکنیم. گاهی که دوست داریم رامبد واکنش آنی از خود نشان بدهد، هماهنگ نمیکنیم. درواقع به او میگویم رامبد یک چیزهایی هست که میخواهم توی صحنه با آنها رو به رو بشوی.»
** [[محمد بحرانی]]<ref>http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/1388/newindex.aspx?pid=300811</ref>
* «راستش زیاد سر ضبط خندهام نمیگیرد، چون همزمان مجبورم روی چند چیز متمرکز باشم. از طرفی دو تا ساز هست که خودم میزنم، بعد یک میکروفون رو به رویم هست که باید حواسم به آن هم باشد و باید عروسک را هم روی مونیتور ببینم، از طرف دیگر باید واکنش تماشاگران را جدا از قاب مونیتور ببینم و باید فکر کنم قصه چیست. گاهی باید به حرکتهای در لحظه بچهها (ذبیحی و برقعی) هم یک صدایی اضافه بشود.»
**
▲* «خیلی خوشحالیم که هیچ اعتراضی نشده. من هم اگر در مقام مخاطب بودم اعتراضی نمیکردم. برای اینکه در هیچکدام از کاراکترهایی که ما کار کردهایم، هرگز بنا بر تمسخر نبوده. بالاخره کاراکتر کمدی است و میتواند اهل هر جایی باشد، تهرانی، شیرازی یا اصفهانی و... مهم این است که کار کمدی است. حداقل من در کارهایی که انجام دادهام، سعی کردهام به لهجه وفادار بمانم؛ یعنی ادای لهجه یا ادای اصطلاحات را در نمیآورم و همان چیزی را که هست ارائه میدهم و هیچکدام هم کاراکترهایی منفی نیستند. [[آقوی هم ساده|آقای همساده]] ممکن است خیلی بلا سرش بیاید، ولی هرگز تا حالا سر کسی بلا نیاورده. اگر کل خاطرات آقای همساده را مرور کنید، هیچ نکته منفی ای در پرونده اش نمیبینید؛ یعنی آزارش حتی به مورچه هم نرسیده است.»
▲* «طبیعتاً معلوم نیست مهمانان چه خواهند گفت و ما نمی دانیم جریان چیست. '''واقعاً میشود گفت آنچه برای جناب خان در خندوانه اتفاق میافتد در لحظه اتفاق میافتد'''. البته ممکن است ما یک خط کلی داشته باشیم؛ مثلاً میگوییم که امروز جناب خان دماغش را عمل کرده است.»
== منابع ==
|