اکبر عبدی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ع م گ (بحث | مشارکت‌ها)
ع م گ (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵:
* من اینجا برای خودم سلطانم بعد برم اونجا تو حریم سلطان سلطان بان بشم؟! ... شما الان بخوای کیش بری گرونتر از استانبول یا مثلاً ترکیه در میاد. یه شمال برین گرونتر از ترکیه در میاد... وقتی پرواز چارتر داره می بره و فقط ۴۰۰ هزار تومن پول بلیت میگیره شما باشی نمیری؟ یه رفیق خوبی هم اونجا داشته باشی که ازت پذیرایی کنه، شما باشی نمیری؟ اگه بگی نه، دروغ گفتی.
 
: دیشب آقای ده نمکی خونمون بود که رسوایی دو رو میخواد بسازه. آقای قاسم جعفری یه پیشنهادی کرده. بعد هم وقتی من شرایط خیلی خوب دارم برای چی باید برم اونجا. تهش برای ایرانی‌هایی که میان اونجا باید برم تو رستوران جوک بگم بعد هم تو همون رستوران ظرف بشورم. برا چی برم؟یهبرم؟ یه پول قلمبه بهم میدن (بیست روز) برای یه فیلم بازی می‌کنم، بعد بیام برم اونجا تا مثلاً عشق ممنوع بازی کنم؟ اصلاً به لحاظ عقلی جور در میاد؟ دیوانه‌ام مگه؟
 
: بعد هم اینایی که این خبرا رو میزنن حتماً یه دلیلی داره که نمیدونم دلیلش چیه! والا اگر قراره که دری وری هم بگن با دلیل و با سند بگن. تو کدوم نشریه من مصاحبه کردم که می خوام پناهنده بشم؟ بعد جا قحطیه پناهنده ترکیه بشم؟ خب میرم استرالیا میشم. یا مثلاً چند وقت آمریکا بودم تو آمریکا می‌شدم. اونجا رو ول کردم بیام استانبول. دو هفته زنم تو خیابونا راه بره هفته سوم میاد یا جیبم رو میزنه یا طلاق میگیره...»
خط ۱۲۳:
* در خصوص اینکه چرا نقش زن‌ها به وی پیشنهاد می‌شود: یکی از دلایل این اتفاق می‌تواند کمبود بازیگر زن در مقطع سنی مادران باشد. اما من نمونه زن‌هایی را که در فیلم‌های خود بازی کرده‌ام نیز در جامعه خود دیده‌ام و آنها در واقعیت حضور دارند.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع]
* «در دورانی که در سریال «باز مدرسه‌ام دیر شد» بازی می‌کردم در تئاترشهر در یک نمایش به روی صحنه می‌رفتم. آن زمان من مدام دنبال بچه‌های تپل می‌گشتم تا بتوانم از روی رفتار و حرکات‌شان الگو بگیرم. یک روز که از تئاتر شهر بیرون آمدم ناگهان یک بچه تپل را دیدم که باپدرش به پارک آمده بود. بچه تا مرا دید گفت: چطوری اکبر گامبو؟ من همان‌جا صدایش را دزدیدم. پدرش او را دعوا کرد و گفت چرا این طوری حرف می‌زنی؟ من هم گفتم دعوایش نکن، بچه که دروغ نگفته است. بعد به بچه گفتم فامیل من عبدی است. می‌توانی چیز دیگری هم دربارهٔ من بگویی؟ گفت نه ولی ادامه‌اش می‌شود همه‌اش را بریز تو شامپو! منم گفتم دیگه ادامه نده!»<ref>http://www.khabaronline.ir/detail/422238/culture/5679</ref>
 
== دربارهٔ او ==