چارلی چاپلین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴:
== گفتارها ==
* فیلمسازان باید به این بیندیشند که فیلمهایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش داده خواهد شد.<ref>http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910406000729</ref><ref>http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940129000664</ref><ref>http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836</ref>
* هیتلر و چارلی چاپلین
** [http://www.
▲* هیتلر و چارلی چاپلین تقریبا همسن بودند، هیتلر فقط چهار روز از چارلی چاپلین کوچکتر بود: این سرنوشت ما دو تا بود که یکی دنیا را بخنده بندازه و دیگری به گریه، و اگر سرنوشت میخواست، کاملا بر عکس میشد.
▲* اگر روزی خیانت دیدی ، بدان که قیمتت بالاست.
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* از دشمن خود یکبار بترس و
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد.
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* خوشبختی
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.
سطر ۲۸ ⟵ ۲۳:
* انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
*
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
*
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* شکست خوردن ناراحتی ندارد. آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد.
سطر ۳۸ ⟵ ۳۳:
* اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* این یکی از تضادهای زندگی ما است که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* من
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی، اما حالا که به آن دعوت
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.
سطر ۵۰ ⟵ ۴۵:
* خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است.
** [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=661836 منبع]
* زندگی در کلوز آپ (نمای نزدیک) تراژدی و غم انگیز است و در لانگ شات (نمای دور) کمدی و خنده دار!
** [http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/index.aspx?pid=934&articleID=608896 منبع]
▲* از لحظه ای که بلیط سینما را میخرید وارد دنیای دیگری میشوید.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750847594692665360 منبع]
▲* گاهی هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم، لم میدهم و به بدبختیهایم لبخند میزنم...
مردم فکر میکنند هیچ مشکلی ندارم، اما زندگی بدون مشکل فقط یک خواب است...
آدم هم نمیتواند همیشه بخوابد!
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750847594692665360 منبع]
* یک روز بدون خنده، روزی است که به هدر رفته است ...
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750847594692665360 منبع]
* لبخند بزن! بدون انتظار پاسخی از دنیا، بدان روزی دنیا
▲* لبخند بزن! بدون انتظار پاسخی از دنیا، بدان روزی دنیا انقدر شرمنده می شود که به جای پاسخ لبخند، با تمام سازهایت می رقصد.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750847594692665360 منبع]
▲* اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750847594692665360 منبع]
▲* آموخته ام که با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه،
▲رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه،
دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره،
▲مي توان مقام خريد ولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه،
تنها
▲مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه، آموخته ام که...
▲تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي
▲آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است
▲آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت
▲آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
همه ما
▲آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد،
آموختهام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر میخواهد،
▲همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم
آموختهام ... که پول شخصیت نمیخرد
▲فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي
آموختهام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید.
▲آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند
آموختهام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمیدهد
▲آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
▲آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
▲آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموختهام ... که فرصتها هیچگاه از بین نمیروند،
▲آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
▲بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
▲آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.
** [http://www.tebyan-zn.ir/News-Article/society/rede/2011/5/4/25014.html منبع]
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750847594692665360 منبع]
سطر ۱۲۵ ⟵ ۱۱۳:
== چاپلین و اینشتین ==
[[پرونده:Albert Einstein and Charlie Chaplin City Lights premiere 1931.jpg|بندانگشتی|چارلی چاپلین و [[آلبرت اینشتین]]]]
* چارلی چاپلین خطاب به [[آلبرت اینشتین]]: مردم به استقبال من میآیند چون همه آنها من را میفهمند ولی به استقبال تو میآیند چون
** [http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910406000729 منبع]
** [http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940129000664 منبع]
== نامه چارلی چاپلین به دخترش ==
گفته شده بود که این نوشته، نوشته چارلی چاپلین است. اما
:: برهنگی بیماری عصر ماست
جرالدین دخترم! دنیایی که تو در آن زندگی
با این آخرین پیام نامه را پایان می بخشم. انسان باش، پاک دل و یکدل؛ زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.▼
▲با این آخرین پیام نامه را پایان
دخترم جرالدین! از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمیشود.تو کجایی؟ در پاریس، روی صحنه تئاتر پرشکوه شانزه لیزه؟ این را می دانم و چنان است که گویی در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدم هایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پرشکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است.▼
▲دخترم جرالدین! از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور
جرالدین! در نقش ستاره باش و بدرخش، اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گل هایی که برایت فرستاده اند به تو فرصت هوشیاری داد بنشین و نامه ام را بخوان. من پدر تو هستم. امروز نوبت توست که صدای کف زدن های تماشاگران گاهی تو را به آسمان ها ببرد. به آسمان ها برو ولی گاهی هم به روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن؛ زندگی آنان که با شکم گرسنه در حالی که پاهایشان از بی نوایی می لرزد و هنرنمایی می کنند. من خود یکی از ایشان بوده ام.▼
▲جرالدین! در نقش ستاره باش و بدرخش، اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور
جرالدین دخترم! تو مرا درست نمی شناسی در آن شب های بس دور با تو قصه ها بسیار گفتم اما غصه های خود را هرگز نگفتم آن هم داستانی شنیدنی است.▼
▲جرالدین دخترم! تو مرا درست
داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه می گیرد، داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام. من درد نابسامانی را کشیده ام و از اینها بالاتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند و سکه صدقه آن رهگذر غرورش را خرد نمی کند. با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند حرفی نباید زد. به دنبال نام تو نام من است: "چاپلین"▼
▲داستان آن دلقک گرسنه که در
جرالدین دخترم! دنیایی که تو در آن زندگی می کنی،دنیای هنرپیشگی و موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر شانزه لیزه بیرون می آیی، آن ستایش گران ثروتمند را فراموش کن. حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار. به نماینده خود در پاریس دستور داده ام فقط وجه این نوع خرج های تو را بی چون و چرا بپردازد. اما برای خرج های دیگر باید صورت حساب ان را بفرستی.▼
▲جرالدین دخترم! دنیایی که تو در آن زندگی
دخترم جرالدین گاه و بی گاه با مترو و اتوبوس شهر را بگرد و مردم را نگاه کن. زنان بیوه، کودکان یتیم را بشناس و دست کم روزی یک بار بگو: من هم از آنان هستم. تو واقعا یکی از آنان هستی و نه بیشتر. هنر قبل از اینکه دو بال به انسان بدهد اغلب دو پای او را می شکند . وقتی به مرحله ای رسیدی که خود را برتر تماشاگران خویش بدانی، همان لحظه تئاتر را ترک کن و با تاکسی خود را به حومه پاریس برسان. من آنجا را خوب می شناسم. آنجا بازیگران همانند خویش را خواهی دید که از قرن ها پش زیبا تر از تو، چالاک تر از تو و مغرور تر از تو هنرنمایی می کنند. اما در آنجا از نور خیره کننده تئاتر شانزه لیزه خبری نیست.▼
▲دخترم جرالدین گاه و بی گاه با مترو و اتوبوس شهر را بگرد و مردم را نگاه کن. زنان بیوه، کودکان یتیم را بشناس و دست کم روزی یک بار بگو: من هم از آنان هستم. تو
دخترم جرالدین! چکی سفید امضا برایت فرستاده ام که هر چه دلت می خواهد بگیری و خرج کنی. ولی هر وقت خواستی دو فرانک خرج کنی با خود بگو: سومین فرانک از آن من نیست. این مال یک مرد فقیر و گمنام است که امشب به یک فرانک احتیاج دارد. جست و جو لازم نیست. این نیازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خواهی یافت. اگر از پول و سکه برای تو حرف می زنم برای آن است که از نیروی فریب و افسون پول، این فرزند بی جان شیطان خوب آگاهم. من زمانی دراز در سیرک زیسته و همیشه و هر لحظه برای بند بازان روی ریسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام. اما دخترم این حقیقت را بگویم که مردم بر روی زمین استوار و گسترده بیشتر از بند بازان ریسمان نا استوار سقوط می کنند.▼
▲دخترم جرالدین! چکی سفید امضا برایت
دخترم جرالدین! پدرت با تو حرف می زند. شاید شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان تو را فریب بدهد و آن شب است که این الماس، آن ریسمان نا استوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است. روزی که چهره زیبای یک اشراف زاده بی بند و بار تو را بفریبد آن روز است که بند بازی ناشی خواهی بود. همیشه بند بازان ناشی سقوط می کنند از این رو دل به زر و زیور نبند. بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد. اما اگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی، با او یک دل باش و به راستی او را دوست بدار. معنی این را وظیفه خود در قبال این موضوع بدان. به مادرت گفته ام که در این خصوص برای تو نامه ای بنویسد. او از من بهتر معنی عشق را می داند. او برای تعریف "عشق "که معنی آن "یک دلی" است شایسته تر از من است.▼
▲دخترم جرالدین! پدرت با تو حرف
دخترم هیچ کس و هیچ چیز دیگر در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد. دختری ناخن پای خود را برای آن عریان می کند. برهنگی بیماری عصر ما است. به گمان من تن تو، باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است. حرف بسیار برای تو دارم، ولی به وقت دیگر می گذارم و با این آخرین پیام نامه را پایان می بخشم. انسان باش، پاک دل و یکدل، زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است. «پدر تو، چارلی چاپلین»▼
▲دخترم
** [http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910304000018 مدرک]
** ''(کتاب آخرین تصویر چارلی، صفحه ۷۹
== سخنان چارلی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ ==
سطر ۱۶۲ ⟵ ۱۴۹:
متاسفم اما من نمیخوام یک امپراوطرو باشم این کار من نیست من نمیخوام بر کسی حکومت کنم یا پیروز بشم من دوست دارم به همه کمک کنم
ما نمیخوایم از دیگران متنفر باشیم
در این
مسیر زندگی میتونه آزاد و زیباباشه
سطر ۱۷۸ ⟵ ۱۶۵:
و مار و در مسیر خونریزی حرکت میده
ما سریع تر رشد
ماشین آلات مارو نیازمند کرده
دانشمون رو بد بین
ما بیش از حد فکر
بیش از ماشین آلات ما نیازمند به انسانیت داریم
سطر ۱۹۲ ⟵ ۱۷۹:
بدون از کیفیات زندگی خشن خواهد بود وهمه چیز از دست خواهد رفت
این اختراعات فریاد کمک برای خوبی در انسانها سر میدن
سطر ۱۹۸ ⟵ ۱۸۵:
فریاد کمک برای برادری جهانی واتحاد همه ما
حتی الان صدای من به
قربانیان سیستمی که انسان رو شکنجه میده
سطر ۲۳۲ ⟵ ۲۱۹:
وبا شما مثل احشمام رفتار میکنن
وبا شما برای تغذیه توپهاشون استفده
خودتون رو تسلیم این مردان نکنید
مردان
شما ماشین نیستید شما احشام
شما عشق ماشینی رو در وجودتون دارید
سطر ۲۵۴ ⟵ ۲۴۱:
درون شما
شما قدرت ساخت
قدرت ساخت شادی
سطر ۲۶۰ ⟵ ۲۴۷:
با این قدرت شما میتونید زندگی رو آزاد وزیبا کنید
میتونید این زندگی روبه ماجرا جویی
با هدف مردم سالاری بیاید واز این قدرت استفاده کنیم
سطر ۲۶۶ ⟵ ۲۵۳:
بیایید همه با هم یکی بشیم وبرای دنیایی جدید بجنگیم
دنیایی که به انسانهافرصت
دنیایی که به جوانان آینده وبه سالمندان امنیت میده
به امید این چیزها
اما اونا دروغ میگن! اونا هرگز به امید جامه عمل
دیکتاتورها خود را آزاد میکنن ولی انساها رو به بردگی میکشن
سطر ۲۷۸ ⟵ ۲۶۵:
حال بیایید بجگیم برای جامه عمل پوشاندن به این امیدها
بیایید بجنگیم برای آزادی
تا
بایید برای دنیایی از دلایل بجنگیم
سطر ۲۸۶ ⟵ ۲۷۳:
دنیایی که دانش وپیشرفت ما رو به سعادت همگانی هدایت کنه
سربازان با نام مردم
{{ناتمام}}
سطر ۲۹۴ ⟵ ۲۸۱:
* [http://www.charliechaplin.com/ وبگاه رسمی]
* [http://www.imdb.com/name/nm0000122/ چارلی چاپلین] در [[W:بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها|بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb)]]
* [http://www.youtube.com/watch?v=9Im4f3Xnz78 سخنرانی پایانی چارلی چاپلین در نقش آرایشگر یهودی در فیلم دیکتاتور بزرگ، با زیرنویس فارسی]
[[رده:بازیگران]]
|