تهران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹۶:
* «اگر به همین منوال پیش برود اصلاً خیابان و کوچه‌ای برای تردد و هوایی برای تنفس باقی خواهد ماند؟ گلزارها و سبزستان‌ها را در هم کوبیدید، خانه‌های آباد را ویران کردید، خیابان‌های بسیار درخت خلوت را از دود و گرد و غبار و هوای آلوده رفت‌وآمدهای زیگزاگ شتابزده انباشتید، حتی تصویر کوچه‌باغ‌های خاطرات زیبای ما را از یادمان زدودید...»
** ''[[ سیروس ابراهیم‌زاده‏]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/35506/کوچه‌باغ‌های-تیرآهن-در-خیابان-خاطره‌ها</ref>
* «شهر را می‌فروشند تا آسمان‌خراش بسازند.»
 
** ''[[عبدالرضا زکایی‏]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/71290/معماری-آشفته-تهران</ref>
* «ساختمان دست معمار و مردم نیست، دست عده‌ای آدم سودجو است.»
** ''[[عبدالرضا زکایی‏]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/71290/معماری-آشفته-تهران</ref>
چرا این‌قدر بسازبفروش داریم؟ کدام‌یک از این ساختمان‌های بسازبفروشی را یک معمار خوب، اندیشمند و بافهم ساخته است؟ ** ''[[عبدالرضا زکایی‏]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/71290/معماری-آشفته-تهران</ref>
* «دیوارها را نماسازی می‌کنند تا [[تهران|شهر]] قشنگ شود. نقاشی کوه و دشت و دمن می‌کشند تا شهر ماست‌مالی شود. خب، این آفتاب می‌خورد و باران می‌بارد و از بین می‌رود. شما می‌خواهید هر چهار سال یک‌بار نقاش بیاورید تا دیوار نقاشی کند؟ این شد زیباسازی شهر؟ مگر شهر را با نقاشی درست کرده‌اند؟ مگر معماری نقاشی است؟ معماری بُعد دارد، حجم دارد. این بُعدها و حجم‌ها هستند که باید زیبا باشند.»
** ''[[عبدالرضا زکایی‏]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/71290/معماری-آشفته-تهران</ref>
* «در تمام کشورها مسائلی که مربوط به مردم و حق‌الناس است، حفظ و حراست می‌شود. یک بنا حجمی دارد و در یک فضایی ساخته می‌شود. آن فضا هم جزء معماری است. وقتی فضا خراب می‌شود یعنی دست‌وپای معماری را زده و به حقوق مردم هم تجاوز کرده‌اید. این یعنی خارج از معماری اسلامی.»
** ''[[عبدالرضا زکایی‏]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/71290/معماری-آشفته-تهران</ref>
-----
* «چه کسی می‌گوید تهران بی‌هویت است؟ این پایتخت عریض و طویل، بی‌بهره از هرگونه نشانهٔ اختصاصی و منحصربه‌فرد، ابرشهری بی‌شکل و بی‌شناسنامه است؟ هویت تهران امروز، در همین نشانه‌های گریزان باقیمانده از تخریب و تغییر و بازسازی، شکل نمی‌گیرد؟ تهران امروز از نایلون‌های رنگی زشتی شکل می‌گیرد که سعی دارند هر چیز (به‌زعم خود) زشتی را بپوشانند و مخفی نگه دارند؛ از همین کیسه‌های یک‌شکل پرشده از گچ و سیمان، و تل خاک و آجر و ساختمان‌هایی که هر روز برای تبدیل شدن، به شکلی نو، تخریب می‌شوند و بخشی از هویت گذشتهٔ ما را نیز همراه خود از بین می‌برند. تهران، اتفاقاً، هویتش را در از میان برداشتن هویت ما، در ویران ساختن هر چه در گذشتهٔ دور و نزدیک به آن وصل شده‌ایم، می‌جوید. تهران اتفاقاً هویتش را در مخفی نگه داشتن چیزها می‌جوید، هویتی که بی‌رحم است و این سانتی‌مانتال‌بازی‌ها و احساسات رمانتیک آبکی را خوش ندارد.»