تهران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
تعدیل در موضوع گفتاوردها
خط ۲۱:
* «تهران متأسفانه در حال حاضر به یکی از شهرهایی تبدیل شده که ادب و تربیت در آن به حداقل ممکن خود قرار دارد. این موضوع به دلیل به هم ریختگی طبقات اجتماعی و فقدان آموزش مدنی در این شهر است. شاید برخی مجریان به این نقد من، خرده بگیرند. به نظرم دلیلش این است که رابطه آن‌ها با جامعه، حالت رسمی و مملو از تعارفات رایج ایرانی است. برای من که در شهر تهران رفت و آمد داشته و با جامعه سروکار دارم، بی‌ادبی به یک اصل در شهر تهران تبدیل شده است.»
** ''[[محمود سریع‌القلم]] ''<ref>http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی</ref>
* «من در منطقه نیاوران [[تهران]] به راننده اتومبیلی که سوبله (و نه دوبله) ایستاده بود با زبان خیلی ملایمی گفتم لطف می‌کنید قدری جلوتر پارک کنید، چون ترافیک سنگینی در نتیجه توقف شما ایجاد شده است. پاسخ ایشان این بود که من هر کاری دوست داشته باشم می‌کنم. در اعتراض شهروند دیگری، وی گفت زیاد حرف بزنید شما را مچاله می‌کنم بعد می‌اندازم در جوب. در مورد جملات این راننده متخلف، می‌توان تحقیقات گسترده‌ای دربارهٔ فرهنگ خودخواهانه ایرانی انجام داد.»
** ''[[محمود سریع‌القلم]] ''<ref>http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی</ref>
* «علی‌رغم توسعه‌های روزافزون در تهران متأسفانه امروز میزان رضایت از زندگی کاهش پیدا کرده که یکی از دلایل عمده آن عدم مسئولیت‌پذیری اجتماعی است... متأسفانه ایران از حیث نیکوکاری در شاخص‌های جهانی رتبه خوبی ندارد و در این چند ساله عقب رفته است ...».
خط ۳۳:
* «تهران از یک طرف نماد آبادانی، صلاح، سعادت و سبک زندگی در کشور است و از طرف دیگر به عنوان الگو و خط دهنده برای شهرهای سراسر کشور، مطرح است... حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدی‌ترین مسائل خود بدانند.»
** ''[[سید علی خامنه‌ای]]'' ۱۳۹۲/۱۰/۲۳<ref>http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=11385</ref>
* «من از این ارتفاعات [تهران] نگرانم. این ارتفاعات نباید تبدیل شود به خانه، آهن و سیمان. این ارتفاعات باید به شکل طبیعی ارتفاعات بماند.»
** ''[[سید علی خامنه‌ای]]'' <ref>http://www.hamshahrionline.ir/details/288430/City/megacities</ref>
* «تهران‌نشین بودن به معنای برتری نیست، چه بسیار هنرمندان اصیل و فاخری که درپایتخت نیستند...»
** ''[[زهرا دری]]''<ref>http://old.iran-newspaper.com/1392/9/19/Iran/5531/Page/8/Index.htm</ref>
* «ما می‌توانیم شهرهای خود و از جمله [[تهران]] را از لحاظ فرهنگی دارای هویت کنیم در حالی که امروز پایتخت ما جندان هویتی ندارد».
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/1865</ref>
* «تهران چند خصوصیت اساسی دارد که حتماً باید در این بحث لحاظ شود؛... تهران پایتخت است و بنابراین گروهی از کارکردها و موقعیت‌ها را دارد که شهرهای دیگر ندارند. امروز به معنایی در سیستم جهانی پایتخت هرگز نمی‌تواند خواب داشته باشد، چون باید به این سیستم جهانی وصل باشد».
* «:تهران یک پایتخت بزرگ است. در همه کشورها پایتخت کلان شهر نیست حتی در کشورهای توسعه یافته داریم که پایتخت‌های کوچک دارند این کلان شهر بودن به عنوان یک ویژگی دیگر تهران به همره جمعیت چندین میلیونی آن باعث می‌شود که حتماً زندگی شبانه در این شهر وجود داشته باشد. یک کلان شهر هیچگاه نمی‌تواند متوقف شود».
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/20887</ref>
* «تهران یک پایتخت بزرگ است. در همه کشورها پایتخت کلان شهر نیست حتی در کشورهای توسعه یافته داریم که پایتخت‌های کوچک دارند این کلان شهر بودن به عنوان یک ویژگی دیگر تهران به همره جمعیت چندین میلیونی آن باعث می‌شود که حتماً زندگی شبانه در این شهر وجود داشته باشد. یک کلان شهر هیچگاه نمی‌تواند متوقف شود».
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/20887</ref>
* «مشکل امنیت به خصوص برای خانم‌ها به طور جدی وجود دارد و آنها به هیچ عنوان به مسئله امنیت اطمینان ندارند و احساس خطر می‌کنند و این مشکلی است که باید حل شود.»
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/20887</ref>
* «باید یک سیستم با کیفیت و ایمن حمل و نقل عمومی داشته باشیم. یکی از کارهایی که تمام شهرهای بزرگ کرده‌اند این است که هیچ ساعتی از شبانه روز وجود ندارد که وسیله حمل و نقل عمومی نباشد و در این خصوص پاریس از تمام شهرهای اروپایی پیشرفته‌تر است.»
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/20887</ref>
* «پیاده حرکت کردن در تهران تقریباً به یک امر غیرممکن تبدیل شده است. هر اتوبانی که ساخته می‌شود شهر را قطع می‌کند و امکان راه رفتن در آن را از بین می‌برد. هرچقدر هم که شهر سبز شود، وقتی به دلیل شدت آلودگی هوا امکان رفتن به پارک نباشد چه فایده‌ای دارد.»
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/20887</ref>
* «شهری که موتومریزه می‌شود دیگر نمی‌تواند محله محور شود. این دو در تضاد با یکدیگر هستند. اگر قصدمان زنده کردن محله است باید امکانات پیاده را در شهر زیاد کنیم.»
** ''[[ناصر فکوهی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/20887</ref>
* «خود حضور مردم امنیت است، خلوت نبودن امنیت است و خطرناک‌ترین حالت ممکن برای یک شهروند خیابان خالی و خلوت است و خطرناکتر از آن خیابان‌ها تاریک است که مردم مجبور به عبور از آنها هستند.»
سطر ۸۷ ⟵ ۸۲:
* «اشکال کار اینجاست که این برج‌ها را از روی برج‌هایی که در دوبی و کویت و قطر دیده‌اند، می‌سازند. برجی که در ایران ساخته می‌شود باید هویت ایرانی داشته باشد. آپارتمان‌ها باید با خواسته‌ها، فرهنگ و سلیقه ایرانی ساخته شود. ایرانی از اینکه دیوار به دیوار همسایه‌اش زندگی کند پرهیز دارد. ایرانی نمی‌خواهد همسایه‌ها صدای او را بشنود. این باید در ساخت آپارتمان رعایت شود. اصلاً ربطی به مذهب ندارد.»
** ''[[مسعود کیمیایی]]''<ref>http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/3971/روایت.مسعود.کیمیایی.از.تهران.قدیم:.شهری.که.دوستش.داشتم.جلوی.چشمم.مثله.شد.html</ref>
* «چه کسی می‌گوید تهران بی‌هویت است؟ این پایتخت عریض و طویل، بی‌بهره از هرگونه نشانهٔ اختصاصی و منحصربه‌فرد، ابرشهری بی‌شکل و بی‌شناسنامه است؟ هویت تهران امروز، در همین نشانه‌های گریزان باقیمانده از تخریب و تغییر و بازسازی، شکل نمی‌گیرد؟ تهران امروز از نایلون‌های رنگی زشتی شکل می‌گیرد که سعی دارند هر چیز (به‌زعم خود) زشتی را بپوشانند و مخفی نگه دارند؛ از همین کیسه‌های یک‌شکل پرشده از گچ و سیمان، و تل خاک و آجر و ساختمان‌هایی که هر روز برای تبدیل شدن، به شکلی نو، تخریب می‌شوند و بخشی از هویت گذشتهٔ ما را نیز همراه خود از بین می‌برند. تهران، اتفاقاً، هویتش را در از میان برداشتن هویت ما، در ویران ساختن هر چه در گذشتهٔ دور و نزدیک به آن وصل شده‌ایم، می‌جوید. تهران اتفاقاً هویتش را در مخفی نگه داشتن چیزها می‌جوید، هویتی که بی‌رحم است و این سانتی‌مانتال‌بازی‌ها و احساسات رمانتیک آبکی را خوش ندارد.»
** ''هدی امین''،<ref>http://www.aftabnetdaily.com/تهران،-شهری-که-مخفی-می‌کند/</ref>
* «مردمی فوق‌العاده مهربان و مهمان‌دوست. در واقع، من شگفت‌زده شده بودم: تهران آمریکایی‌ترین شهری است که به حال دیده‌ام ... و از تفاوتی که بین ایران سیاسی، که ما از طریق خبرها با آن آشنا هستیم، و ایران واقعی که ایرانی‌ها هر روز در آن زندگی می‌کنند، خشنود شدم.»
** ''[[آنتونی بوردین]]'' ''یادآوری سفر ماه ژوئن (خرداد – تیر ۱۳۹۳) خود به ایران''<ref>http://ir.voanews.com/content/us-anthony-bourdain-iran-visit-pro-us/2417855.html</ref>
سطر ۱۰۷ ⟵ ۱۰۰:
* «تهران شهری است که از قاعده یک کلانشهر خارج شده و به یک ابرشهر تبدیل شده است اما زیرساخت‌های این شهر متناسب با آن توسعه پیدا نکرده‌اند.»
** ''[[حسین طلا]]''<ref>http://news.mashhad.ir/news/1116176-تهران؛-ابر-شهری-زیرساخت‌های-شهری-متناسب-توسعه-نیافته-است.html</ref>
* «در اروپا شهرهایی هستند که سیستم انتخاب شهردارانشان به مانند تهران است و مدیریت شهری موفقی هم دارند... تهران شهر بزرگی است و جمعیت قابل توجهی نیز دارد از اینرواین رو می‌توان از ظرفیت‌های این شهر در جهت تبادل تجربیات مدیریت شهری استفاده کرد.»
** ''[[اشتقان تارلوش]]''<ref>http://arshnews.ir/vdcb9wbfgrhb0wp.uiur.html</ref>
* «حدود هفت میلیون ساکن حومه تهران در مرکز این شهر شاغلندشاغل‌اند و روزانه بین تهران و حومه در حال تردد هستند. حمل و نقل شهر تا شهر برای متروپلیسی مثل تهران قابل تصور نیست و نباید تهران را تنها یک نقطه فرض کرد.»
** ''[[عباس آخوندی]]''<ref>http://news.mrud.ir/news/2220/وضعیت-توسعه-شهری-ایران-نگران-کننده-است-شهرهای-اقماری-تهران-برای</ref>
* «تهران؛ پایتخت ایران، میهن‌مان. شهری که هر روز در هیاهوی صدا در آن گم می‌شویم و هر شب در آرامش و سکون کوچه پس‌کوچه‌هایش باز پیدا می‌شویم. شهری که گاه در هر گوشهٔ آن می‌توان مناظر و تصاویری را به چشم دید که وجودمان را از شادی می‌آکند و یا ... از غم لبالب می‌کند. شهری که می‌توان صفحه‌های درخشان تاریخ را در آن ورق زد و ... و نیز برگ‌هایی سرخ و سیاه که دوست داریم از کتاب تاریخ محوشان کنیم؛ و ما امروز ساکن این شهریم. شهری که شهروندانی از نقاط مختلف کشور با آداب و خرده‌فرهنگ‌های گوناگون و متنوع در آن ساکنند؛ و ما به عنوان یکی از شهروندان این شهر بزرگ، چگونه می‌توانیم زندگی کنیم تا حقوق هم‌شهری‌هامان پامال نشود.»
** ''شعار سال ۱۳۹۴ رادیو تهران صدای پایتختت''
* «شهریست پر از همهمه و قالاقیل/بهتان و دروغ و غیبت و فحش سبیل//خستیمخسته‌ایم از این همهمه‌ای گوش امان/مُردیم ازین زندگی ای مرگ دخیل.»
** ''[[محمدتقی بهار]]''<ref>http://ganjoor.net/bahar/robaeebk/sh43/</ref>
* «ما ۱۰ هزار ولگرد، رهاشده، بیمار، مهجور و... در سطح [[تهران]] داریم. زن و مرد در حال مصرف هستند. این می‌تواند انتقال فرهنگ بد باشد. جایی به نام پایتخت جمهوری اسلامی ایران مورد بازدید میهمانان خارجی شامل سفرا و هیئت‌ها قرار می‌گیرد و می‌آیند می‌بینند.»
** ''[[انوشیروان محسنی بندپی]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/67908/10-هزار-ولگرد،-رهاشده،-بیمار-و-در-سطح-تهران-داریم</ref>
* «تهران نیز مانند بسیاری شهرهای دیگر، موسیقی خود را دارد و با ریتم مخصوص خود بدون وقفه، در تمام اوقات شبانه روز می‌نوازد. موسیقی شهر تهران، با موسیقی تمام شهرهای دیگر متفاوت است. مثلاً هیچ شباهتی به شهری دیگر در جنوب ایران، شمال، یک شهر ساحلی، یا یک شهر کویری یا جنگلی ندارد. .... درک این موضع امر پیچیده‌ای نیست. نیاز به اندیشه و تفحص تخصصی ندارد. کافی است شهری را که هر روز با چشم می‌بینیم و درک می‌کنیم، با گوش بشنویم، و شاید گاه لمس اش کنیم. تنها گوش نیوشایی لازم است که همت داشته باشد، جسارت کند و با چشمان بسته در گوشه‌ای از یکی از میدان‌های بزرگ شهر، در زمان‌های مختلف بیاستد و برای مدتی فقط بشنود.»
** ''مریم قرسو''<ref>http://anthropology.ir/node/29421</ref>
* «محدودهٔ صوتی و شیوهٔ سخن راندن تهرانی‌ها، با شهرهای دیگر فرق می‌کند. اگر در گوشه‌ای از این شهر که چهل تکه‌ای مرصع و زیباست بیاستید، در مدتی کوتاه بسیاری از گویش‌های ایران را خواهید شنید، و وقتی با چشمان بسته این شهر را بشنوید، می‌بینید که صرف نظر از لهجه‌ها و زبان‌های ایرانی، محدوده و نحوهٔ تولید صوت در افراد مختلف بسیار متفاوت است.»
** ''مریم قرسو''<ref>http://anthropology.ir/node/29421</ref>
* «عمر مفید بعضی از ساختمان‌های تهران کوتاه باشد ولی پنجاه سال پیش این‌طور نبود. ساختمان‌های قرص و محکم ـ به‌ویژه در محلات اعیان‌نشین ـ کلنگی می‌شوند تا با تخریب آنها ساختمان‌هایی مطابق آخرین مد روز ساخته شود... این کوتاه‌مدت بودن جامعه است که کلنگی بود ساختمان‌ها را ممکن می‌سازد. مسئله خیلی گسترده‌تر از کلنگی کردن ساختمان‌ها توسط افراد و بساز و بفروش‌ها است. شما اگر به یک قرن گذشته توجه کنید، می‌بینید چه تخریب عظیمی از آثار تاریخی در تهران و شهرهای دیگر و حتی گاهی روستاها صورت گرفت، بی‌آنکه کسی سؤال کند و اجازه‌ای بخواهد. به عنوان نمونه در سال ۱۳۲۵ ساختمان بزرگ تکیه دولت را که قرص و محکم سر جایش بود با کلنگ ویران کردند.
** '' [[محمدعلی همایون کاتوزیان]] ''<ref>http://anthropology.ir/node/29194</ref>
* «در شهر ما فضاهای خصوصی، فضاهای عمومی را بلعیده. مثلاً شهرداری که قاعدتاً باید یک نهاد عمومی باشد، یک نهاد خصوصی است که همه چیز را در شهر کنترل می‌کند. خیابان‌ها همین‌طور بازتر شده‌اند، پیاده‌روها تنگ‌تر. در همه جای جهان دو جا نماد فضاهای عمومی است. یکی پیاده‌رو، یکی میدان. فراموش نکنیم عمومی بودن با جمعی بودن فرق می‌کند.. جمع کثیری در خیابان ولیعصر رفت‌وآمد می‌کنند، ولی این خیابان عمومی نیست. چون امر عمومی با مشارکت عمومی و تبادل اجتماعی میان مردم شکل می‌گیرد. مردم در فضاهای عمومی با هم حرف می‌زنند، همدیگر را می‌بینند، همدیگر را پیدا می‌کنند، با هم رابطه برقرار می‌کنند. شما کجای تهران می‌توانی همدیگر را پیدا کنی؟ مگر اینکه جایی قرار بگذاری. بعد هم که سر قرار رسیدی، سریع باید بروی، چون یکی می‌آید می‌گوید راه را بند آورده‌اید، راه بدهید می‌خواهم رد شوم... میدان‌ها باید محل توقف باشند. این‌طور می‌توانند فضای عمومی باشند. الان میدان‌های ما مرکزیتشان را از دست داده‌اند. شده‌اند گره تقسیم حرکت. محل عبور و مرور.»
* «در تهران هرجا که باشی باید ظواهر زندگیت را حفظ کنی. زندگی تجمل گرایانه شده، خیلی‌ها وضعیت اقتصادی فرد را با مبلمانش تخمین می‌زنند، اصلاً شخصیت او را با توجه به تجملات زندگیش می‌سنجند. درحالیکه تمکن مالی، یک مسئله کاملاً شخصی است و شخصیت یک انسان، یک مسئله حیثیتی. ارزیابی اینها با پول، واقعاً ناراحت‌کننده است... در واقع اصلاً نمی‌توانم با شما از مفهومی به نام آرامش در خانه صحبت کن... در حال حاضر در شهرهایی با زندگی ساکن مثل تهران، اغلب تفریح‌ها به رفتن به پارک و قلیان کشیدن تبدیل شده. در نهایت و در صورت فعال بودن هم دوره گشتن در پاساژها و خرید کردن! این یعنی اینکه ما از طبیعت خیلی دور شده‌ایم.»
** ''از وبسایت [[w:انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ|انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ]]''<ref>http://anthropology.ir/node/28499</ref>
* «اصطلاحی بین بنگاهی‌ها رایج شده که قبلاً نبود: «تهران زیر پاته!». راست می‌گویند؛ خیلی از آپارتمان‌ها را جاهایی ساخته‌اند که از پنجره‌شان تهران، زیر پاست. ما از تهران می‌نالیم و دائم بدی‌اش را می‌گوییم، مع‌ذلک دوست داریم این تهران را زیر پا بکشیم و از عرش به فرشش نگاه کنیم. این میل به ارتفاع جدید نیست، اگرچه تعبیر «تهرانِ زیر پا» جدید است... من فکر می‌کنم میل به بلندی و آسمان‌خراشی نسبتی با قدرت و اعمال قدرت دارد و آسمان‌خراش‌ها حکم همان کاخ‌های سلطنتی و جلال و جبروت شاهانه را دارند. منتها از آن حیث که قدرت شاهانه تعمیم‌یافته و گسترده شده، سطوت و رعونت و اجلال مثل آینه قدی فروریخته و تکه‌تکه شده و بین مردم تقسیم شده، مرکز اقتدار نیز در اندام و فضای دیگری متجلی شده. البته مطلب به همین سادگی نیست و قدری بیشتر باید بحث کنیم.»
** ''سیدعلی میرفتاح''<ref>http://anthropology.ir/node/23584</ref>
* «در شهر ما فضاهای خصوصی، فضاهای عمومی را بلعیده. مثلاً شهرداری که قاعدتاً باید یک نهاد عمومی باشد، یک نهاد خصوصی است که همه چیز را در شهر کنترل می‌کند. خیابان‌ها همین‌طور بازتر شده‌اند، پیاده‌روها تنگ‌تر. در همه جای جهان دو جا نماد فضاهای عمومی است. یکی پیاده‌رو، یکی میدان. فراموش نکنیم عمومی بودن با جمعی بودن فرق می‌کند. جمع کثیری در خیابان ولیعصر رفت‌وآمد می‌کنند، ولی این خیابان عمومی نیست. چون امر عمومی با مشارکت عمومی و تبادل اجتماعی میان مردم شکل می‌گیرد. مردم در فضاهای عمومی با هم حرف می‌زنند، همدیگر را می‌بینند، همدیگر را پیدا می‌کنند، با هم رابطه برقرار می‌کنند. شما کجای تهران می‌توانی همدیگر را پیدا کنی؟ مگر اینکه جایی قرار بگذاری. بعد هم که سر قرار رسیدی، سریع باید بروی، چون یکی می‌آید می‌گوید راه را بند آورده‌اید، راه بدهید می‌خواهم رد شوم... میدان‌ها باید محل توقف باشند. این‌طور می‌توانند فضای عمومی باشند. الان میدان‌های ما مرکزیتشان را از دست داده‌اند. شده‌اند گره تقسیم حرکت. محل عبور و مرور.»
** ''[[محمدرضا اصلانی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/21106</ref>
* «میدان باید محلی باشد که شما بیایی و به آن برسی. در آنجا توقف کنی. برای همین میدان حوضی دارد، مجسمه‌ای وسط آن است و جایی برای نشستن در آن تعبیه شده، ولی میدان‌های ما همه خشک شده‌اند. حسن‌آباد، تبدیل شده به یک برهوت. دور و برش ماکت ساخته‌اند که خیلی هم احمقانه است. مسخره است. شما هیچ کجای حسن‌آباد نمی‌توانی بایستی، بنشینی. زود باید از آن رد شوی. الان تنها میدانی که مانده میدان حر است که آن هم‌مرز ندارد. حرکت سریع ماشین‌ها اجازه نمی‌دهد، شما به مجسمه وسط میدان برسی. در حالی که شما اگر به عکس‌هایی که از میدان‌های ایتالیا و فرانسه و... گرفته‌اند نگاه کنی، توی همه مردم را می‌بینی که وسط میدان ایستاده‌اند. میدان آنجا اصلاً شأن حرکت ندارد، برای ایستادن و توقف است؛ ولی ما شهر را برای رفت‌وآمد ساده کرده‌ایم. پیاده یا سواره، فرقی نمی‌کند.»
سطر ۱۳۵ ⟵ ۱۲۰:
* «وقتی ما می‌گوییم شهر مثل زبان است، به این هم توجه می‌کنیم که زبان امر ارتباطی است. شهر هم امر ارتباطی است. چرا اغلب مردم تهران از تهران بدشان می‌آید، اما در عین حال خارج از تهران هم نمی‌توانند زندگی کنند؟... ما برای ماندن در تهران دلایل زیستی داریم، نه دلایل ارتباطی. مردم در این شهر زندگی می‌کنند، ولی با هم ارتباطی ندارند.»
** ''[[محمدرضا اصلانی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/21106</ref>
* «هیچ‌وقت در تهران بکوب و بساز متوقف نشده. از زمان قاجار تا به امروز تهران را خراب کرده‌اند و ساخته‌اند. در واقع تهران شهر آمیبی است. یعنی در خود تکثیر می‌شود. روند طبیعی تهران همین تغییرات مدام است. شما پلان‌های هوایی مقاطع مختلف میدان توپخانه را نگاه کنید. یکی از این پلان‌ها به دیگری نمی‌ماند. میدان توپخانه یکی از مهم‌ترین نقاط شهر است. جایی که قاعدتاً فعل کامل شهر باید در آن اتفاق بیفتد. اصلاً معلوم نیست این فعل چه فعلی است...»
** ''[[محمدرضا اصلانی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/21106</ref>
* «تهران نمی‌تواند ناخودآگاه قومی ما را انتقال دهد. خود تهران هم در سیر تاریخی ایران و در جریان جهان گم شده. خود تهران آغاز گم‌گشتگی است...
سطر ۱۴۱ ⟵ ۱۲۶:
* «'''تهران پای کوهستان ساخته شده. شهرهای زیادی در دنیا این‌طور نیستند. اگر هم باشند مثل توکیو، شهر را طوری بنا می‌کنند که شما هر آن بتوانی فوجی‌یاما را ببینی. تهران با دماوند شهر است، بدون دماوند هیچ نیست، اما آیا ما می‌توانیم از تهران دماوند را ببینیم. شهر را طوری ساخته‌ایم، چنان بلندمرتبه‌سازی کرده‌ایم که همه زوایای دید به دماوند را کور کرده‌ایم. تصاویری که شما از فوجی‌یاما می‌بینید اغلب از توکیو گرفته شده‌اند، اما آیا عکس‌های دماوند را هم از تهران گرفته‌اند؟'''»
** ''[[محمدرضا اصلانی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/21106</ref>
* «تهران را همواره چون انسان ایرانی می‌باید کشف کرد،کرد و این خود نوعی هیجان زیبایی‌شناختی است.»
** ''[[محمدرضا اصلانی]]''<ref>http://anthropology.ir/node/21106</ref>
* «کیفیت پیاده‌راه‌ها در شأن مردم شهر و پایتخت نشینان نیست و باید نگاهی انسان محورانسان‌محور به شهر داشته باشیم.»
** ''[[احمد دنیامالی]]''<ref>http://tnews.ir/news/856B44657868.html#کیفیت-پیاده-راه-ها-در-شأن-مردم-پایتخت-نیست</ref>
* «ایران خودرو روزانه ۲ هزار و ۸۰۰ تا ۳ هزار خودرو تولید می‌کند که اگر تولیدات سایپا و ورود خودروهای خارجی راهم به آن اضافه کنیم، شاهد آن هستیم که ۴۵ درصد خودروها در تهران ورود می‌کنند. باید قوانین را به سمتی ببریم که تا آنجا که می‌شود سواره‌ها را محدود کنیم و به جای توسعه بزرگراه‌ها پیاده راه‌سازیپیاده‌راه‌سازی کنیم و شهر برای سالمندان آماده شود.»
** ''[[احمد دنیامالی]]''<ref>http://tnews.ir/news/856B44657868.html#کیفیت-پیاده-راه-ها-در-شأن-مردم-پایتخت-نیست</ref>
* «مشاهدات تجربی و عینی نشان می‌دهد میزان قابل توجهی از ساخت و سازها در کلان‌شهرها به ویژه تهران به شکل‌های مختلف توسط بانک‌ها و موسسات پولی و مالی صورت می‌گیرد. اغلب برج‌های بلند مرتبه تجاری نام و نشانی از بانک‌ها را به همراه دارند.»
** ''[[محمد حقانی]]''<ref>http://tnews.ir/news/5CFB44639544.html#محیط-زیست-تهران-قربانی-سرمایه-گذاری-غیرقانونی-بانک-ها</ref>
* «شعر من با مسائل زندگی امروز درآمیخته است. منظومه خیابان، شعری بود که من برای این شهر گفتم و از زبان کسی روایت می‌شد که توی خیابان‌های شهر راه می‌رود و از هر خیابان یاد خیابان دیگری می‌افتد. .زیر شهر تهران، یک تاریخ بزرگ است. این‌جا ییلاق راگاست، سه‌هزار سال پیش از همین بوده است. اگر جغرافیای این شهر را با تاریخش نگاه کنید، می‌بینید کجا قرار داریم
** ''[[محمدعلی سپانلو]]''<ref>http://iscanews.ir/news/264678/محمدعلی-سپانلو-درباره-تهران-چه-گفته</ref>
* «تناقض تهران امروز را دوست دارم. می‌گویند ما روی دیو نشسته‌ایم. ضحاک اژدهایی است که در کوه دماوند در بند است و هرچند وقت یک بار زنجیرهایش را می‌جود و زلزله می‌آید. از روی پل حافظ که رد می‌شوی، روی پشت‌بام خانه‌ها لباس‌هایی است که انگار با باد دوره ناصرالدین‌شاه خشک می‌شود...»
سطر ۱۵۵ ⟵ ۱۴۰:
* «مرگ تدریجی شهروندان تهرانی بر اثر آلودگی در شهر واقعیت دارد... مسئله مرگ تدریجی شوخی نیست و این مرگ واقعاً رخ می‌دهد اما آن را جدی نمی‌گیریم... آلودگی فزاینده زیستی و صوتی دلیل مخاطره انگیر بودن وضعیت شهر برای تهرانی است...»
** ''[[مهدی چمران]]'<ref>http://www.bbc.com/persian/rolling_news/2011/05/110516_l23_rln_tehran_city_airpollution_chamran</ref>
* «متأسفانه در تهران استفاده از خودروی شخصی به‌صورت بی‌رویه‌ای رواج دارد. بعضی‌ها حتی برای خریدن نان یا یک سطل ماست از دو کوچه پایین‌ترشان هم از خودروی شخصی استفاده می‌کنند و اساساً بدون ماشین هیچ‌جا نمی‌روند. وقتی می‌خواهند دنبال فرزندشان بروند حتماً باید مقابل مدرسه پارک کنند و حاضر نیستند کمی پایین‌تر یا بالاتر بایستند. انگار از چند قدم پیاده‌روی هراس دارند. فکر می‌کنم بسیاری از مردم می‌توانند جای استفاده از خودروی شخصی از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند و اگر این‌گونه شود، پایتخت، شهری به مراتب قابل‌تحمل‌تر برای شهروندان می‌شود.»
** ''[[پروانه معصومی]]''<ref>http://www.hamshahrionline.ir/details/301402/Opinions/localviewpionts</ref>
* «هنوز هم به گمانم وضعیت ترافیک تهران یکی از بزرگ‌ترین معضلات پایتخت است. با وجود ساخت بزرگراه‌ها و احداث ایستگاه‌های مترو، همچنان خیابان‌های تهران شلوغ است و به نظرم در این زمینه، قدری مردم مقصرند. این‌همه خودروی تک‌سرنشین که در خیابان‌ها حضور دارند نمی‌گذارند این شهر نفس بکشد...متأسفم که در تهران مشکلات جدی وجود دارد... مشکلاتی که در تهران به چشم می‌خورد بسیار زیاد است
** ''[[پروانه معصومی]]''<ref>http://www.hamshahrionline.ir/details/301402/Opinions/localviewpionts</ref>
* «متأسفم که در تهران مشکلات جدی وجود دارد... مشکلاتی که در تهران به چشم می‌خورد بسیار زیاد است. .»
** ''[[پروانه معصومی]]''<ref>http://www.hamshahrionline.ir/details/301402/Opinions/localviewpionts</ref>
* «... ما نمی‌توانیم شیئی مثل اتومیبل را در تهران نادیده بگیریم، چون هویت تهران به آن وصل است. دو ویژگی ترافیک و آلودگی تهران حاصل حضور اتومبیل در تهران است...»
سطر ۱۷۱ ⟵ ۱۵۴:
* «واقعیت این است که امروز تهران تبدیل به شهری بی‌دفاع شده است که مافیای ساخت‌وساز، مسکن و تجاری‌سازی به‌خاطر ارزش افزوده سرسام‌آور این بخش، تهران را عرصه تاخت‌وتاز خود قرار داده‌اند. سرمایه‌گذاران این عرصه از دورزدن ضوابط برای رسیدن به سود هیچ ابایی ندارند و حتی باغات و بافت‌های تاریخی تهران را مورد تعدی قرار می‌دهند. باید... هشدار داد که تهران دیگر در زمینه ساخت‌وساز به اشباع رسیده است.»
** ''[[احمد حکیمی‌پور]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/70115/تهران-شهر-بی‌دفاع</ref>
* «[[تهران به‌عنوان پایتخت ایران برای حل‌وفصل مسائلش نیازمند عزمی ملی است و تنها شورای شهر و شهرداری تهران نیستند که در این زمینه وظیفه دارند.»
** ''[[احمد حکیمی‌پور]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/News/70115/تهران-شهر-بی‌دفاع</ref>
* «...از کیش که بگذریم و به پایتخت کشورمان یعنی تهران نگاهی بیندازیم، می‌بینیم، گردشگر از لحظه‌ای که وارد فرودگاه مهرآباد می‌شود غیر از نماد [[میدان آزادی]]، ساختمان‌های بلند و کوتاهی را می‌بیند که هر کدام یک ساز می‌زنند و در بزرگراه هایمان چون بزرگراه مدرس مجسمه‌های علفی را به عنوان نمادهای شهری می‌بیند و درختچه‌های نئونی، این در حالی است که دایم می‌گوییم از نظر طبیعت جزو پنج کشور اول دنیا هستیم، پس چرا با این رتبه، برای تزیین شهرمان از لامپ نئون و پلاستیک استفاده می‌شود در کجا می‌خواهیم این طبیعت را به نمایش بگذاریم.»
** ''[[فرزانه اسعدی]]'' <small>روزنامه سرمایهُ شماره ۳۵۸ ۶/۱۰/۸۵، صفحه ۱۳ (گردشگری)</small>
* «نقاشی‌هایی که در محیط شهری است دیده می‌شود که بخش هنری بارها به آن اعتراض کرده است، چرا که حفظ ارزش هایمان باید به گونه‌ای شایسته صورت بگیرد. هر کشوری ممکن است دوره‌ای را درگیر [[جنگ]] بوده باشد و آن‌ها می‌آیند با برگزاری یادمان‌های مختلف و تعریف‌های سمبلی برای [[شهید|شهدای گمنام]] و قرار نهادن آن در محیط شهری به خون آنان احترام می‌گذارند و یادشان را گرامی می‌دارند. چرا که این نقاشی‌ها قابلیت شست وشو و تمیز شدن را ندارند و در تهران دودآلود پس از مدت کمی تخریب شده و دوده روی آن را می‌پوشاند. کدام گردشگر با دیدن تصویری نامفهوم می‌تواند به ارزش‌های جنگ کشورمان پی ببرد و حکایت آن دلیران را در کشور نقل کند.»
** ''[[فرزانه اسعدی]]''<small>روزنامه سرمایهُ شماره ۳۵۸ ۶/۱۰/۸۵، صفحه ۱۳ (گردشگری)</small>
-----
* «چه کسی می‌گوید تهران بی‌هویت است؟ این پایتخت عریض و طویل، بی‌بهره از هرگونه نشانهٔ اختصاصی و منحصربه‌فرد، ابرشهری بی‌شکل و بی‌شناسنامه است؟ هویت تهران امروز، در همین نشانه‌های گریزان باقیمانده از تخریب و تغییر و بازسازی، شکل نمی‌گیرد؟ تهران امروز از نایلون‌های رنگی زشتی شکل می‌گیرد که سعی دارند هر چیز (به‌زعم خود) زشتی را بپوشانند و مخفی نگه دارند؛ از همین کیسه‌های یک‌شکل پرشده از گچ و سیمان، و تل خاک و آجر و ساختمان‌هایی که هر روز برای تبدیل شدن، به شکلی نو، تخریب می‌شوند و بخشی از هویت گذشتهٔ ما را نیز همراه خود از بین می‌برند. تهران، اتفاقاً، هویتش را در از میان برداشتن هویت ما، در ویران ساختن هر چه در گذشتهٔ دور و نزدیک به آن وصل شده‌ایم، می‌جوید. تهران اتفاقاً هویتش را در مخفی نگه داشتن چیزها می‌جوید، هویتی که بی‌رحم است و این سانتی‌مانتال‌بازی‌ها و احساسات رمانتیک آبکی را خوش ندارد.»
** ''هدی امین''،<ref>http://www.aftabnetdaily.com/تهران،-شهری-که-مخفی-می‌کند/</ref>
* «در تهران هرجا که باشی باید ظواهر زندگیت را حفظ کنی. زندگی تجمل گرایانه شده، خیلی‌ها وضعیت اقتصادی فرد را با مبلمانش تخمین می‌زنند، اصلاً شخصیت او را با توجه به تجملات زندگیش می‌سنجند. درحالیکه تمکن مالی، یک مسئله کاملاً شخصی است و شخصیت یک انسان، یک مسئله حیثیتی. ارزیابی اینها با پول، واقعاً ناراحت‌کننده است... در واقع اصلاً نمی‌توانم با شما از مفهومی به نام آرامش در خانه صحبت کن... در حال حاضر در شهرهایی با زندگی ساکن مثل تهران، اغلب تفریح‌ها به رفتن به پارک و قلیان کشیدن تبدیل شده. در نهایت و در صورت فعال بودن هم دوره گشتن در پاساژها و خرید کردن! این یعنی اینکه ما از طبیعت خیلی دور شده‌ایم.»
** ''از وبسایت [[w:انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ|انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ]]''<ref>http://anthropology.ir/node/28499</ref>
* «اصطلاحی بین بنگاهی‌ها رایج شده که قبلاً نبود: «تهران زیر پاته!». راست می‌گویند؛ خیلی از آپارتمان‌ها را جاهایی ساخته‌اند که از پنجره‌شان تهران، زیر پاست. ما از تهران می‌نالیم و دائم بدی‌اش را می‌گوییم، مع‌ذلک دوست داریم این تهران را زیر پا بکشیم و از عرش به فرشش نگاه کنیم. این میل به ارتفاع جدید نیست، اگرچه تعبیر «تهرانِ زیر پا» جدید است... من فکر می‌کنم میل به بلندی و آسمان‌خراشی نسبتی با قدرت و اعمال قدرت دارد و آسمان‌خراش‌ها حکم همان کاخ‌های سلطنتی و جلال و جبروت شاهانه را دارند. منتها از آن حیث که قدرت شاهانه تعمیم‌یافته و گسترده شده، سطوت و رعونت و اجلال مثل آینه قدی فروریخته و تکه‌تکه شده و بین مردم تقسیم شده، مرکز اقتدار نیز در اندام و فضای دیگری متجلی شده. البته مطلب به همین سادگی نیست و قدری بیشتر باید بحث کنیم.»
** ''[[ناصرسیدعلی فکوهی]]میرفتاح''<ref>http://anthropology.ir/node/2088723584</ref>
* «تهران نیز مانند بسیاری شهرهای دیگر، موسیقی خود را دارد و با ریتم مخصوص خود بدون وقفه، در تمام اوقات شبانه روز می‌نوازد. موسیقی شهر تهران، با موسیقی تمام شهرهای دیگر متفاوت است. مثلاً هیچ شباهتی به شهری دیگر در جنوب ایران، شمال، یک شهر ساحلی، یا یک شهر کویری یا جنگلی ندارد. .... درک این موضع امر پیچیده‌ای نیست. نیاز به اندیشه و تفحص تخصصی ندارد. کافی است شهری را که هر روز با چشم می‌بینیم و درک می‌کنیم، با گوش بشنویم، و شاید گاه لمس اش کنیم. تنها گوش نیوشایی لازم است که همت داشته باشد، جسارت کند و با چشمان بسته در گوشه‌ای از یکی از میدان‌های بزرگ شهر، در زمان‌های مختلف بیاستد و برای مدتی فقط بشنود.»
** ''[[ناصرمریم فکوهی]]قرسو''<ref>http://anthropology.ir/node/2088729421</ref>
* «محدودهٔ صوتی و شیوهٔ سخن راندن تهرانی‌ها، با شهرهای دیگر فرق می‌کند. اگر در گوشه‌ای از این شهر که چهل تکه‌ای مرصع و زیباست بیاستید، در مدتی کوتاه بسیاری از گویش‌های ایران را خواهید شنید، و وقتی با چشمان بسته این شهر را بشنوید، می‌بینید که صرف نظر از لهجه‌ها و زبان‌های ایرانی، محدوده و نحوهٔ تولید صوت در افراد مختلف بسیار متفاوت است.»
** ''[[ناصرمریم فکوهی]]قرسو''<ref>http://anthropology.ir/node/2088729421</ref>
 
== وابسته ==