ابومنصور عبدالملک ثعالبی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح نشانی وب، ابرابزار |
|||
خط ۱:
'''[[w:ثعالبی|ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری]]'''(زادهٔ ۳۵۰- مرگ ۴۲۹ یا ۴۳۰ هجری قمری/(
== گفتاورد ==
* «
** ''از
* «
گفتند شاهنشاها ما در صدد برآمدیم که سازندهای یافته یکصد درهم نیز به او بدهیم ولی یافت نگردید. بهرام گفت ما برای شما تهیه خواهیم کرد و امر کرد شرحی به شنگل هندی بنویسند که چهار هزار رامشگر زبردست و
== دربارهٔ او ==
▲* « روزی بهرام در مراجعت از شکار دید جمعی موقع غروب بر چمنی گرد آمده باده مینوشند. آنان را از نداشتن موسیقی که مفرح روح است، ملامت کرد.
* «
▲گفتند شاهنشاها ما در صدد برآمدیم که سازندهای یافته یکصد درهم نیز به او بدهیم ولی یافت نگردید. بهرام گفت ما برای شما تهیه خواهیم کرد و امر کرد شرحی به شنگل هندی بنویسند که چهار هزار رامشگر زبردست و خوانندهی خوشالحان به دربار او بفرستد. چون شنگل فرستاد، بهرام همه را بین ایالات تقسیم کرده امر داد، مردم با تأدیهی مقرری ثابتی به وسیلهی آنان خود را مشغول دارند و این لوریان سیاه که شغلشان نواختن عود و نی است از نسل ایشانند. »
** ''ابن بسّام ابو الحسن علی بن بسّام شَنتَرینی ، (۴۵۰ ق- مرگ
▲** ''شاهنامه منثور ثعالبی''
▲* « در هنگامهی خودش ؛ حاکمِ برجستهی علم ، جمعکنندهی پراکندگی و پریشانیِ نثر و نظم ، سرِ نویسندگان و پدیدآورندگان به حکمِ نزدیکان و دیگران بود. دیوانهای او در خاوران و باختران بدر آمد ، ] در شرقها و غربها طلوع کرد[ ، درآمدنِ ستارهای در شبی بسیار سیاه و تاریک. نوشتههای او مشهورترین جاینهادها و روشنترین درآمدنهاست . و این نوشتهها بیشتر از آن است که مرز بپذیرد یا گزارشی از آنها گفته شود ، یا سرودهای یا محکمگفتاری حقیقت را بگوید .»
▲** ''ابن بسّام ابو الحسن علی بن بسّام شَنتَرینی ، (۴۵۰ ق- مرگ ١١۴۷م/ ۵۴٢ ق/) ، تاریخنگار و شاعرِ مسلمانِ اندلسی''
* « در آن دوره ، در خراسان و خوارزم ، کاربردِ نثر قافیهدار در رسالاتِ ادبی به وسیلهی همان استادِ ثعالبی ، ابو بکرِ خوارزمی رایج شد که خیلی زود در همه جا منتشر گردید و این هنرِ جدید با همدانی ، نمایندهی بیبدیلی پیدا کرد. اهمیت آثارِ ثعالبی اساساً در دو کتابش نهفته است. یکی از کتابهایش تاریخِ عمومی است که فقط قسمتی از آن که بیشتر پادشاهان باستانی ایران را موردِ بررسی قرار میدهد به دست آمده است به نامِ « غرر اخبارِ ملوک الفُرس » ، ولی از این لحاظ جالبِ توجّه است که نشان دهندهی آخرین استقلالِ بیان منثور از موضوعی است که همزمان با او توسطِّ فردوسی پرورده شد و در شاهنامه به بیان نهایی خود دست یافت. »
** ''سِر هامیلتون راسکین گیب Sir Hamilton Alexander Rosskeen Gibb (
* « ثعالبی ، از ادباء و نویسندگان و ائمهی لغت و از بزرگانِ ایران در اواخرِ قرنِ چهارم و اوائلِ قرن پنجم هق است... اگرچه باید گفت وا اسفا که نامِ ثعالبی حتّیٰ روی یک باب مدرسه یا پسکوچهای در این شهر ]نیشابور[ نیست ، در حالی که انسان در این شهر کلماتی را در تابلوی مدارسِ امروز میبیند که تعّجبآور است... ]سپس به ذکرِ آثارِ ثعالبی میپردازد[ در خاتمه ، به امیدِ آن روز هستم که این آثارِ پُر ارزش در کتابخانهای به همین نام یعنی « آثارِ بزرگان نیشابور » در یک جا جمعآوری شود و مردم به خصوص معلّمین به مطالعه روی بیاورند. .... بنا به عادتِ معمولِ آن قرون و نظر به رواجِ بازارِ زبانِ عربی و
** ''فریدون گرایلی در « مشاهیر نیشابور » و « نیشابور ، شهرِ فیروزه » ، آموزگارِ تاریخ و شاعرِ فارسیزبان ، تاریخپژوهِ نیشابوری''
* « او جاحظِ نیشابور است و برگزیدهی روزگاران و دورانها. چشمها به مانندِ او ندیده است و بزرگان برتریِ او را انکار نکردهاند. چگونه انکار کنند که او در نبودش هم ستوده میشود به هر زبانی. چگونه پوشیده شود ، او خورشید است که پنهان نشود به هر جایی »
** ''ابو الحسن علی باخرزی ( - ) ، شاگردِ برجستهی ثعالبی ، شاعرِ عربزبان''
== پیوند به بیرون ==
* [
* [
{{ویکیپدیا}}
{{ویکیواژه}}
[[رده:شاعران تازیگوی]]
سطر ۳۰ ⟵ ۲۸:
[[رده:اهالی نیشابور]]
[[رده:شاعران اهل نیشابور]]
[[رده:اهالی ایران|ث]]
[[رده:زبانشناسان|ث]]
|