اکبر عبدی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳:
* در فیلم آدم برفی من به داریوش ارجمند میگویم ارزش ندارد آدم وطن و مملکت و خودش و ماهیتش را عوض کند تا مثلاً به آمریکا یا مملکت دیگری برود. در آخر هم که دلارها را میدهم به آقای ارجمند میگویم من پولت را میدهم ولی سیبیلم را که میتوانی برگردانی! پول را میدهم ولی آبرویم را دیگر بردی.
: این دیالوگها، حرفهای بزرگ و معنا داری را با خود حمل میکنند. اگر ما صرفاً نقش زن را برای این ایفاء میکردیم که ادا واطوار در بیاوریم برای اینکه مردم بخندند یک بحثی بود، ولی در آن فیلم ما حرف بزرگی را میزنیم. متأسفانه به معانی و مفهوم آن کسی فکر نمیکند. به ظاهر فقط نگاه میکنند. حرف مان این بود که آمریکا و کشورهای دیگر ارزش این را ندارند که ما خودمان را تبدیل به زن کنیم تا از کشور خارج شویم. برای من فیلم معنا داری است. به همان اندازهای که آن نقش من در فیلم آدم برفی ارزشمند بود به همان میزان نقش حاج یوسف در فیلم رسوایی برای من ارزشمند است. در کل اگر به ساحت مقدس انسانیت توهینی کردهام عذر خواهی میکنم.
: کار هنری کار سلیقهای ست. ممکن است من اینگونه بپذیرم و شما عکس آن را. شما هم مجازید و ما هم مجازیم. من نمیخواستم معرفت را زیر سئوال ببرم. ما با پوشیدن لباس روحانی در رسوایی هم همین انگیزه را داشتیم و میخواستیم در رسوایی معرفت را به نمایش بکشیم.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع]
* برای بازیگر هیچ تفاوتی ندارد. هر نقشی را در هر جای این کره خاکی دوست دارد تجربه کند. ما چیزی حدود هفت میلیارد انسان داریم و هر بازیگری دوست دارد اگر بشود نقش تک تک انسانهای روی زمین را بازی کند.
: بازیگران دوست دارند هر نقشی را بازی کنند؛ و اصلاً فرقی ندارد. بازیگر عشق دارد همه آدمها را بازی کند. ما دوست داریم از تیپ در بیائیم و نقش متفاوت و کاراکتر جدید و قابل باور بازی کنیم. من در بعضی از فیلمها کاشانی یا شمالی حرف میزنم و بعضیها با هم شرط میبندند که اکبر عبدی با این لهجه در این فیلم اصالتاً شمالی ست یا مثلاً کاشانی ست و بعد وقتی میفهمند که من ترک هستم جا میخورند که این قدر متفاوت بازی کردهام و لهجه و بازی را خوب در آوردهام؛ که البته پدرم آذری است و من تهران بزرگ شدهام.
: مثلاً وقتی نقش زن فیلم «خوابم می آد» میشوم و میآیم خیابان و تاکسی میگیرم و هیچکس نمیفهمد که من بازیگر هستم و زن نیستم لذت بخش است. بازیگران از درون تغییری نمیکنند و گریم و لباس فقط نقش ماسک برای شان را دارد. البته نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی جواب سئوال تان این اقتضاء را داشت و درست این است که دیگران تعریف کنند، اگر تعریفی باشد.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع]
* برای نقش حاج یوسف «رسوایی» لهجه اصفهانی گرفتم و دیدم که خوب از آب در نمیآید، بعد لهجه کاشانی گرفتم دیدم باز خوب از آب در نمیآید و در آخر الگوی نقش حاج یوسف را از رفتار پدرم وام گرفتم.
: در زندگی پدرم به جرات میگویم نه دروغ گفته و نه دزدی کرده. یک کارگر معمولی بوده و بازنشسته است و الان در دوران استراحت به سر میبرد. ایشان به خاطر اینکه پسرجوانش شهید شد خیلی شکسته شد.
البته از آقای دولابی هم الهام گرفتم برای این نقش. احساس میکردم برای این نقش باید به آقای دولابی نزدیک بشوم. من هراز گاهی پای منبر ایشان حضور مییافتم.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع]
خط ۵۱:
* مدتی به آمریکا برای بستن قرارداد همکاری سفر کردم و در آنجا از من خواستند بابت انتقادی که از یک رژیم کودک کش که با تانک کودکان بی دفاع را به شهادت میرسانند عذرخواهی کنم تا همکاری حاصل شود. در آمریکا گفتند اگر میخواهی همکاری ای صورت بگیرد باید عذر خواهی کنی و من در جواب گفتم نمیتوانم از یک رژیم کودک کش عذر خواهی کنم و مملکتم را دوست دارم و در مملکتم به فعالیتم ادامه خواهم داد. اگر بناست یک لقمه نان در بیاورم و در مملکت خودم در میآوردم و مملکت فروشی نمیکنم.
: در بازگشت از آمریکا، یک ماه پیش یکی از دوستانم در ترکیه ماندم، و الان ایران هستم و مهاجرتی در کار نبوده است. تعجب میکنم چرا برخی رسانهها این مطالب را منتشر کردهاند، و من واقعاً نمی دانم چه کسانی این مطالب را نوشته است، خدا خیرتان بدهد که در مطلبی تأکید کرده بودید که اکبر عبدی نه اپوزیسون شده است و نه ضد انقلاب و نه مملکت فروش.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1922046767292129987 منبع]
* سیمرغی که به بازیگر میدهند یک تکه سنگ است که آن را روی چوب گذاشتهاند و هیچ ارزش مادی ندارد. در حالیکه این سیمرغ باید آنقدر ارزش داشته باشد که اگر آن را به جایی عرضه میکنیم حداقل برای گرو نگه داشتن به ارزش ۲ میلیون تومان بیرزد.
خط ۶۵:
* من درآمد حاصل از شغل آموزش بازیگری را حلال نمیدانم، به این دلیل که نمیتوان در کار خدا دست برد. من میخواهم ظرف ۶ ماه یک خانم یا آقا را تبدیل به یک هنرپیشه معروف کنم. این دست بردن در سرنوشت است. خدواند باید در ذات انسان بازیگری را گذاشته باشد. ما وام هم داشتیم که با عبدالله اسکندری استادم کلاس بازیگری بزنیم اما من درآمدش را صحیح نمیدانستم.
: الان میبینیم که جوان نمیتواند درس بخواند و تبدیل به معضل محل شده است. خانواده با این استدلال که جوک میگوید و میخنداند، این شخص را به کلاس بازیگری میفرستند. خودشان هم میگویند عبدی هم که نشود، فلانی که میشود.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع]
* بارها شده که به من گفتهاند فلان مبلغ را میدهیم که فرزندمان را بازیگر کنید. به وفور این اتفاق افتاده و من هم مرتب گفتهام چنین کاری نمیکنم.
خط ۱۰۳:
* مدتی است که از بیمارستان مرخص شدهام و برای استراحت به شمال کشور سفر کردهام. در طول این مدت افراد بسیاری لطف کرده و برای ملاقات و عیادت از من به منزلمان مراجعه میکردند اما فعلاً ترجیح میدهم مدتی را در شمال کشور سپری کنم تا دوران نقاهت بیماری ام به اتمام برسد.
: خدا را شکر هنوز کارم به اینجا (دیالیز) کشیده نشده است. البته برای فعال شدن بهتر کلیههایم چند بار دیالیز شدهام اما اینکه مطرح شده من دو کلیهام را از دست دادهام صحت ندارد. من برای مشکل فشار خون و بسته شدن سه تا از رگهای قلبم در بیمارستان بستری شده بودم که در حال حاضر حال عمومی ام رو به بهبود است. البته مشکل دیابت نیز از سالها قبل با من است و فعلاً با تزریق انسولین قندم را کنترل میکنم.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1787550945162478884 منبع]
* «طی ۲۴ ساعت گذشته آرامش از زندگی من و خانوادهام گرفته شده است. بسیاری از اقوام و آشنایان با شنیدن این شایعه (شایعه مرگ من) نگران شده و جویای احوال من بودند. متأسفانه برخی مواقع دوست داشتن و محبت باعث آزار و اذیت میشود. من هم دوست دارم مثل همه مردم به حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه (س) بروم ولی این امر برایم میسر نیست.
: آرزو داشتم که دخترم را در کودکی به شهربازی ببرم و شاهد شادی او حین بازی باشم ولی هیچگاه نتوانستم این کار را انجام دهم. من مردم را دوست دارم و با آنها صمیمی و راحت هستم. مردم مرا مانند اعضای خانواده خود میدانند ولی گاهی این دوست داشتن باعث میشود، در زندگی شخصی خود آرامش نداشته باشم. این امر باعث میشود نتوانم بهراحتی با خانوادهام سفر کنم یا بهراحتی در سطح شهر تردد کنم. این حق طبیعی ما هنرمندان و بازیگران است که یک زندگی طبیعی داشته باشیم.»
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1782092892360336087 منبع]
* خوب هستم و مثل همه که مریض میشوند، من هم شدهام.
خط ۱۱۵:
* دربارهٔ آقای [[عزتالله ضرغامی]] خیلی خاطرات و نکتهها برای گفتن دارم که همهشان خوشمزه و خوشگل است، هیچ خاطرهای از ایشان ندارم که همراه با بیمهری و کملطفی باشد.
: آنچه بیشتر از همه در ذهنم مانده این است که ایشان ما را حاجی کرد، دورانی بود که ایشان در وزارت ارشاد مسئولیت داشتند، یک برنامهای را تدارک دیدند تا هنرمندان بدون نوبت و با نرخ دولتی و البته با هماهنگی سازمان اوقاف و حج و زیارت راهی مکه و مدینه شوند، یادم است آن موقع من از خدا شفای مادر و همسرم را میخواستم و ایشان هماهنگی کردند تا همراه همسر، مادر و فرزندم به سفر حج مشرف شویم، هنوز دعاگویش هستم.
: یک بار هم به دفترشان در صدا و سیما رفتم برای عرض ادب و خسته نباشید، البته بدون هماهنگی و وقت قبلی رفتم، ایشان مهمانانی خارجی داشتند اما وقتی مسئول دفترشان گفتند فلانی آمده است، بلافاصله از اتاق خارج شدند دست من را گرفتند و با خودشان به داخل دفتر بردند و پس از آنکه با احترام من را به مهمانانشان معرفی کردند، گفتند اجازه دهید تا جلسه تمام شود و ناهار را با هم بخوریم. برای من هنرمند همین احترام کافی است، احترامی که متأسفانه کمتر از سوی برخی مدیران میبینیم، ولی آقای مهندس ضرغامی همواره برای کارمندانش و هنرمندان کشور حرمت خاصی قائل هستند و نوع رابطه دوستانه و صمیمانهشان با بنده و دیگر همکاران زبانزد و الگوست. امیدوارم خدا امثال ایشان را برای انقلاب و نظام و کشور زیاد کند.
: هنرمند با حسش زندگی میکند و این نوع برخورد آقای ضرغامی بالاتر از هر مبحث مالی و مادی برای من دلگرمکننده است و اکنون از به پایان رسیدن دوره خدمتشان واقعاً ناراحتم، اگرچه میدانم بلافاصله در جایگاهی دیگر قرار میگیرند و هرجا هم که بر روند آن سازمان و نهاد را احیا میکنند و میدانم برکه در اتاقشان روی امثال ما باز است.
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1711028800835503683 منبع]
* در خصوص اینکه چرا نقش زنها به وی پیشنهاد میشود: یکی از دلایل این اتفاق میتواند کمبود بازیگر زن در مقطع سنی مادران باشد. اما من نمونه زنهایی را که در فیلمهای خود بازی کردهام نیز در جامعه خود دیدهام و آنها در واقعیت حضور دارند.
|