سیب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز +گ |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰:
*«به ایشان فرمود: بنگرید به درستی که عطا میکنم شما را هر ثمری که بخورید از آن، به جز [[سیب]] و گندم.»
**''انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل 38''
*ظهر تابستان است.
سطر ۳۵ ⟵ ۳۴:
*«روزهایی که با هم قهر بودیم، [[سیب|سیبهای سرخ]] را میچیدم،آنها را نوازش میکردم، و به آب جوی میدادم.اب آنها را به سوی باغ فریده میبرد.از دنبال آنها میرفتم و هر جا به علفها و پونههای کنار جوی گیر میکردند،با ترکهی دستم آزادشان میکردم.در آنسوی دیوار فریده را میدیدم که با شادی دنبال آنها میدود و آنها را از آب میگیرد.'''حالا که آن باغ خالیست، برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم؟'''»
** کتاب: همیان ستارگان- داستان برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم. نوشتۀ:عباس حکیم .صفحه 499
*«سرانجام اشکهایش را پاک کرد.لحظهای آرام گرفت. در سکوت غمانگیزی مرا بوسید و از جیب جلیقاش که در گوشۀ زندان افتاده بود، چند شاهی پول خورد درآورد و به پسرعمویم داد و گفت:«برایش [[سیب|سیب قندی]] بخر.» مثل اینکه با این کار به خودش هم دلداری داد.»
*«بعد از آن دیگر پدرم را ندیدم، اما هر سال بهار، در آخرین روزهای فصل و اوایل تابستان که [[سیب|سیب قندی]] به بازار میآید، این میوۀ سفید و ظریف با آن عطر لطیفش مرا به یاد آخرین دیدار پدرم در زندان میاندازد:پدری که خیلی زود از دست دادمش... »
** کتاب: همیان ستارگان- داستان
== پیوند به بیرون ==
|