کتاب در ایران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار، اصلاح املا |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۴۶
گفتاوردها دربارهٔ کتاب و مطالعه در ایران.
گفتاوردها
- «در فضای اجتماعی ما به خاطر مسئله مذاکرات هستهای، فشارهای اقتصادی و گرانیهایی که بیداد میکند آرامشی که افراد را به سوی کتاب ببرد، وجود ندارد. اگر پس از کار روزانه فرصتی هم برای کتاب خواندن باشد وقتی افراد به منزل بازمیگردند، ترجیح میدهند تلویزیون ببینند و گاه حتی پای تلویزیون به خواب میروند، اینجا دیگر جایی برای کتاب خواندن نمیماند.»
- «ما یک معضل بزرگ روانشناختی نیز داریم؛ مردم ما فکر نمیکنند که ذهنشان باید پرورش پیدا کند و به همان جهیزیه یا دارایی که ذهنشان دارد اکتفا میکنند. فکر نمیکنند که باید در رشته کارشان یا در رشته مورد علاقهشان بیشتر بدانند یعنی همه به این توجه دارند که باید لباس بهتری بپوشند، ماشین گرانتری سوار شوند و خوراک خوبی داشته باشند.»
- «هیچکس فکر نمیکند که این ذهن کهنه شده، ذهن یک آدم ۶۰ ساله که کتاب نمیخواند حتی مثل یک فرد ۳۰ساله که کتاب میخواند نیست، اصلاً طراوت و تازگی ندارد، ذهن او توانایی مشکلگشایی یا حل مسئله ندارد اما چون ذهن او عادت کرده مثل خیلی چیزهایی که ما به آنها عادت میکنیم و این عادت همیشه همراه ما است، این عادت را ادامه میدهد.»
- «بعد دیگر، گرانی کتاب است که یک متناقضنماست. من معتقدم کتاب نسبت به ۳۰، ۴۰ ساله پیشگران شده اما با مقیاس ۳۰، ۴۰ سال پیش، کتاب کمترین حدگرانی را داشته است. چیزهای دیگر یک هزار یا دو هزار برابرگرانتر شده اما کتاب حدود صد برابر یا حتی بگوییم ۲۰۰ برابر گران شده است و این با هزار و دو هزار خیلی فرق دارد. پس کسی که بخواهد کتاب بخرد مثل آن کسی که میخواهد ماشینگران بخرد - البته این دو با هم قابل مقایسه نیستند- اما اگر کسی اراده کند چیزی را بخرد حتماً آن را تهیه میکند، حتی قرض میگیرد یا قناعت کرده، پس انداز میکند و میخرد.»
- «اگر نظام آموزشی ما درمورد انشا دگرگون نشود نه کتاب خواندن پیش میرود و نه نوشتن. اصلاً نوشتن با خواندن پدید میآید همانطور که حرف زدن با شنیدن.»