'''[[w:محمد معین|محمّد مُعین]]'''(زاده۱۲۹۷ ۹/۱۹۱۴–۱۳۵۰ اردیبهشت/ ماه ۱۲۹۷۱۹۷۱م) استاد [[زبان فارسی]] و پدیدآورندهٔ [[fa:w:فرهنگ معین|فرهنگ معین]] است. فرهنگ فارسی معین اخیرا در دوره ۶ جلدی توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیدهنویس استایرانی.
از آثار تالیفی معین می توان به " ستاره ناهید" یا "داستان خرداد و امرداد" ، " یوشت فریان مرزبان نامه( به فارسی و روسی)"،" یادنامه پورداوود"،" برگزیده شعر فارسی (دوره طاهریان، صفاریان، سامانیان، آل بویه)"،" قاعده های جمع در زبان فارسی"،"مزدیسنا و ادب پارسی ( در دو جلد)"، " برگزیده نثر فارسی(دوره های سامانیان و آل بویه)"،" مفرد و جمع"،" تحلیل هفت پیکر نظامی"،" اسم جنس"،" حافظ شیرین سخن (در دو جلد)"و " مجموعه مقالات (در دو جلد)" اشاره کرد و تحصیحات او شامل " برهان قاطع ( در پنج جلد)" ، " دانشنامه علایی ابن سینا"،" چهار مقاله نظامی عروضی"،" جامع الحکمتین ناصر خسرو"،" شرح قصیده فارسی خواجه ابوالهیثم"،" مجموعه اشعار دهخدا"،"جوامع اشعار دهخدا"،" جوامع الحکایات و لوامع الروایات محمد عوفی"،" عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی" و " حواشی بر اشعار خاقانی" هستند و ترجمه های او نیز عبارتند از: "روانشناسی تربیتی"،" کتبیبه های پهلوی"،" خسرو کواتان و ریدک وی" و" ایران از آغاز تا اسلام" <ref>http://www.irinn.ir/news/20827/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86</ref>.
:[عاطفه]: بعد از ول کردن مدرسه مشغول چه کاری بودید؟
:[سایه]: هیچ. ولگردی. با بچهها مینشستیم بحث میکردیم.
:[عاطفه]: هیچوقت وسوسه نشدید به دانشکدهیدانشکدهٔ ادبیات بروید؟
:[سایه]: نه… اصلاً دشمن دانشگاه بودم. بدم میاومد از دانشگاه. چون با دوستام رفته بودم به دانشکدهیدانشکدهٔ ادبیات و کلاسهاشونو دیده بودم. مسخرهشون میکردم. حالا میبینم که همهیهمهٔ اون بچهها مُردن… نورانی وصال، محمدامین ریاحی، دکتر حریری، یزدگردی… اصلاً از دانشگاه خوشم نمیاومد. اونجا رو یه جای مردهیمردهٔ مسخره میدونستم که دشمن ذوق و هنره.
:[عاطفه]: حالا هم اینطور فکر میکنید؟
:[سایه]: نه… آدمهای بزرگی تو دانشگاه بودن و خیلی خدمت کردن. آدمهایی مثل '''معـــیــنمعین'''، صفا یا دکتر زرینکوب و خیلیهای دیگه. تازه دورهیدورهٔ جوانی من که آدمایی مثل فروزانفر و بهمنیار و بهار تو دانشگاه بودن.بودن؛ ولی دانشگاه منو راضی نمیکرد.
** ''کتاب پیر پرنیان اندیش: در صحبت سایه (ص ۹۵)'' از وبگاه [http://www.nazarnews.com/40450 نظر] در تاریخ ۱۳۹۴/۰۴/۱۴