محمد معین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اصلاح نگارشی |
اصلاح نگارشی |
||
خط ۵:
==دارای منبع==
:[عاطفه]: بعد از ول کردن مدرسه مشغول چه کاری بودید؟
:[سایه]: هیچ. ولگردی. با بچهها مینشستیم بحث میکردیم.
:[عاطفه]: هیچوقت وسوسه نشدید به دانشکدهی ادبیات بروید؟
:[سایه]: نه… اصلاً دشمن دانشگاه بودم. بدم میاومد از دانشگاه. چون با دوستام رفته بودم به دانشکدهی ادبیات و کلاسهاشونو دیده بودم. مسخرهشون میکردم. حالا میبینم که همهی اون بچهها مُردن… نورانی وصال، محمدامین ریاحی، دکتر حریری، یزدگردی… اصلاً از دانشگاه خوشم نمیاومد. اونجا رو یه جای مردهی مسخره میدونستم که دشمن ذوق و هنره.
:[عاطفه]: حالا هم اینطور فکر میکنید؟
:[سایه]: نه… آدمهای بزرگی تو دانشگاه بودن و خیلی خدمت کردن. آدمهایی مثل معـــیــن، صفا یا دکتر زرینکوب و خیلیهای دیگه. تازه دورهی جوانی من که آدمایی مثل فروزانفر و بهمنیار و بهار تو دانشگاه بودن. ولی دانشگاه منو راضی نمیکرد.
** ''کتاب پیر پرنیان اندیش: در صحبت سایه (ص ۹۵)'' از وبگاه [http://www.nazarnews.com/40450 نظر] در تاریخ ۱۳۹۴/۰۴/۱۴
==پانویس==
[[رده:افراد]]
|