سید موسی صدر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←گفتاوردها: ابرابزار |
|||
خط ۲:
== گفتاوردها ==
* «باید به همه تأکید کنم من با
* «اگر این لباس [ لباس روحانیّت] مانع فعالیت مبارزاتی من برای دفاع از [[وطن]] شود، بهسرعت آن را از تن درمیآورم.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/5560/کاش-میتوانستم-همهٔ-محرومان-را-نجات-دهم.aspx</ref>
* «من از کسی [[ترس]] ندارم. اما از [[خداوند]] بسیار میترسم. همچنین از کوتاهی در وظیفهام هراسانم.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/5560/کاش-میتوانستم-همهٔ-محرومان-را-نجات-دهم.aspx</ref>
* «من بسیار [[گریه]] میکنم. گریه برای من امر غریبی نیست.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/5560/کاش-میتوانستم-همهٔ-محرومان-را-نجات-دهم.aspx</ref>
* «کاش میتوانستم همهٔ محرومان را نجات دهم.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/5560/کاش-میتوانستم-همهٔ-محرومان-را-نجات-دهم.aspx</ref>
* [ کدام رهبر عربی را بیش از همه پسندیدی؟ ]
* «[[روزه]] به انسان روزهدار سه ویژگی میبخشد: فهم بیشتر و احساس بیشتر و [[صبر]] بیشتر. این عناصر سهگانه در حقیقت وسایلی است تا [[آدمی]] برای [[آینده|آیندهٔ]] خویش و تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرد. پس انسانی که روزه میگیرد، در نتیجه روزهٔ خود بینشی روشنتر دارد و دردهای جامعه را بیشتر حس میکند و صبر او برای ادامهٔ راه افزونتر میشود. پس این انسان، کسی است که میتواند تصمیم بگیرد و راهی برای آیندهٔ خویش ترسیم کند و سرنوشت خویش را از خلال این تصمیم مشخص کند.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4554/مفهوم-شب-قدر-.aspx</ref>
* «من هم مانند هر کسی میدانم که [[اسرائیل]] [[دشمن]] [[عرب]]، [[اسلام|مسلمانان]]، [[مسیحیت|مسیحیان]] و [[انسان|انسانیت]] و سرانجام دشمن [[خدا|خداوند سبحان]] است. فکر نمیکنم در طول تاریخ انسانی بتواند موضعی روشنتر از موضعی که باید در برابر اسرائیل بگیرد، داشته باشد. چه بسا کسانی که [[شهادت]] در راه خدا را آرزو میکنند، نمیتوانند میدانی شریفتر از این میدان بیابند. از همین رو، من در [[لبنان]] و در کرانهٔ باختری بر خود لازم میبینم که همهٔ آنچه دارم از جمله جان خود را برای مبارزه با اسرائیل به کار گیرم. این [[جنگ]] خدمت بزرگی حتی به [[یهودیت|یهودیان]] است، زیرا [[صهیونیسم]] و نظام نژادپرست آن یکی از مهمترین خطرها برای آنان است و ضربات جبرانناپذیری به آنان وارد میکند.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/5560/کاش-میتوانستم-همهٔ-محرومان-را-نجات-دهم.aspx</ref>
* «حاکمیت ملّی، امنیت و ثبات [[لبنان]]، وظیفة پاسداری از انقلاب [[فلسطین]]، ایمان، همزیستی، یکپارچگی میان شهروندان یک کشور به رغم وجود فرقههای گوناگون، ضرورت برقراری عدالت اجتماعی و مساوات میان همة شهروندان، حفظ میهن از خطرهای وجود محرومیتهای سیاسی و اجتماعی و معنوی، آگاهی از خطرهای ناشی از تبعیض میان گروههای مردمی، همهٔ این موارد، اصولی است که کشور بر پایهٔ آنها استوار است و برخاسته از باور لبنانیان در طول تاریخ است.»
* «همگان میدانند که ساختار جمعیت کنونی لبنان از لحاظ تمدنی برای جهان اهمیت بسیار دارد و نشانهٔ آزاداندیشی و تسامح مسلمانان و نماد گفتوگوی عربی- اروپایی است؛ از این رو،
* «در [[لبنان]] [[سیاست]] به جای آنکه وسیله باشد هدف شده است؛ به طوری که افراد و گروهها و رهبران با بهرهجویی از آن زندگی میکنند. این خطمشی عامل همة حوادثی است که در برابر چشمان ما رخ میدهد و از حد انتظار و طاقت فراتر رفته است؛ به گونهای که هر انسانی دردمندانه میپرسد: «آیا این همان لبنان است؟». سیاست در لبنان یعنی عامل محرومیت؛ یعنی روی برتافتن از حقایق؛ یعنی به تعویق انداختن چارهٔ کار و فراهم کردن زمینهٔ مناسب برای بحرانها؛ و متأسفانه هنوز بدون هیچ رحم و توجهی به بازیگری میپردازد و سازش میکند تا بیگناهانی دیگر قربانی شوند و مناطقی دیگر ویران گردد و زندگی عمومی از حرکت بایستد. مهم این است که بازیگری موفقیتآمیز باشد و معاملهها و سازشها کارساز شود.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/9662/بیانیهٔ-اعتصاب-غذا--خاك-وطن-را-آلوده-كردند،-پس-به-خانهٔ-خدا-پناه-آوردم-.aspx</ref>
* «[[روزنامهنگار]] میتواند جامعهای صالح بیافریند. چون آنگاه که مقالهای منتشر میکند یا تحلیلی مینویسد یا تصویری را به چاپ میسپارد یا عنوانی را برجسته میکند یا به تفسیر رویدادی میپردازد، در حقیقت، در پیِ جهت دادن به فرد و جامعه است، و میتواند پدری راهنما و دلسوز و مخلص و هدایتگری فرزانه باشد، همچنانکه میتواند خیانتکار یا گمراهکننده یا تحریفگرِ حقایق و اندیشهها باشد.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4323/در-پاسداشت-آزادى.aspx</ref>
* «پدیده [[مرگ]] و حیاتِ پس از آن عین تحول و پیشرفت و تکامل است. هیچ تحولی بدون مردن صورت نمیگیرد. تکامل حقیقی انسان تنها در پرتوِ گذر کردن از مرحلهای تحقق مییابد که در آن میزید. تبدیل سلولهای بدن انسان به [[اندیشه]] و [[فکر]] تنها پس از مرگ شدنی است. مرگ راه کمال و مقدمه تحول و مایه جاودانگی و راه کشفِ حقیقت است.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4323/در-پاسداشت-آزادى.aspx</ref>
خط ۲۰:
* «هر امت و ملتی پابرجا میماند، نه به سبب پابرجایی افراد و اشخاص بلکه به سبب اهداف و رسالت آن پابرجا میمانند. هر امتی حتی اگر برخی از افرادش از میان بروند و هزارها و دهها هزار نفر از اعضای آن کشته شوند، باز هم پابرجا میماند. سِرّ قوت و ضعف در هر امتی همینجاست.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4312/اصالت-ميهن-دوستى.aspx</ref>
* «ما [[زنان]] را درگیر فعالیتهای اجتماعی میکنیم تا آرام آرام در مسیر حرکتهای مطلوب اجتماعی، متوجه حقایق دیگری در عالم شوند و [[دنیا]] را تنها در لباس نو خریدن و آرایش کردن و از این میهمانی به آن میهمانی رفتن نبیند، تا بفهمند در زندگی چیزهای دیگری هم هست.»<ref>http://www.imam-sadr.com/درباره-امام/نمایش-درباره-امام/tabid/113/ArticleId/9718/-فعالیت-اجتماعی-زن-و-حجاب-از-نگاه-امام-موسی-صدر.aspx</ref>
* «از نظر [[اسلام]]، [[انسان|انسانها]] همه خوب و بر [[فطرت]] پاک خلق شدهاند. چهبسا منافع شخصی و فساد محیط از بروز آثار این فطرت جلوگیری میکند و انسان مرتکب [[ظلم]] یا [[فساد]]
* «[[فاطمه]] دانست راه فضیلت کجاست. او دریافت که فضیلت افراد بسته به تلاش و کوشش آنان است، نه در گروِ رابطه خویشاوندی با خاتم پیامبران.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4306/انسان--كوشش-و-دهش-.aspx</ref>
* «ما در [[لبنان]] از دهها سال پیش در این میهن زندگی میکنیم. همه یا برخی از ما هنوز احساس صادقانه هموطن بودن را نچشیدهایم. بیشتر ما در همه کارهایمان فرقهگرا هستیم. معمولاً از مقامات رسمی مثل نماینده و [[وزیر]] و رئیس منافع شخصی خود را میخواهیم و از آنان میخواهیم که تنها مصالح خاص ما را مد نظر داشته باشند. من وجودِ [[ظالم]] و [[مظلوم]] را نفی نمیکنم، اما نمیخواهم مظلوم به ظالم و ظالم به مظلوم تبدیل شود.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4305/درباره-فرقه-گرايى.aspx</ref>
* «[[دین]]، هر انسانی را صرفنظر از مذهب یا اندیشه یا اعتقادش، محترم میشمارد. اما اگر انسانی در نتیجه اعتقاداتِ زیانآور تبدیل به جرثومهای شود که در زمین فساد و تباهی کند و جوامع را به انواع بیماریها مبتلا سازد، در این صورت، دین ارج و حرمتی برای این موجود قایل نیست، همانطور که انسان نیز خود عضوی از بدنش را که به بیماری مسری و بدخیمی دچار شده، از بدن خود جدا میکند.»<ref>http://www.imam-sadr.com/اندیشه/نمایش-اندیشه/tabid/108/ArticleId/4319/مقاومت-فلسطين-از-ديدگاه-دين-.aspx</ref>
* «انسانی که با چهار ویژگی شناخته میشود خسران ندارد. این ویژگیها عبارتند از [[ایمان]] و [[عمل صالح]] و سفارش به [[حق]] و به [[صبر]].»<ref>http://www.imam-sadr.com/اخبار/نمایش-اخبار/tabid/99/ArticleId/10729/قدم-در-راه-خیر-برداشتن،-خسران-ندارد.aspx</ref>
* «انتقال پیامبر از [[مسجدالحرام]] به [[مسجدالاقصی]] به مثابه ارتباط و هماهنگی با حلقه تمدنی و دینی جهانی و نیز کامل شدن آن است... مسجدالاقصی رمزی برای جهانی بودن [[اسلام]]ی است و خارج شدن آن از دست مسلمانان به معنای
* «امّت زنده امّتی است که در راه کمال و تلاش خویش تنها به [[نماز]]ها و عبادتها اکتفا نمیکند و کار دفاع را برای دیگران فرو نمیگذارد. این امت به عکس آن نیز عمل نمیکند. بدین معنا که خشونت را پیشه سازد و نمازها و رافتها و عبادتها را ترک کند. هر دو را با هم به کار میگیرد؛ در برابر زور تسلیم نمیشود و در برابر ضعیف نیز طغیان نمیکند و در هر حالتی با حق است.»<ref>http://www.fidibo.com/book/view/1897</ref>
* «با [[انفاق]] هم خود در ساختن جامعهمان و ارتقای سطح آن شرکت کردهایم و هم افراد جدیدی را مشارکت دادهایم. چون سطح جامعه
* «
* «اگر در میدان جنگ تنها ابن زیاد و یزید و عمر بن سعد بودند، آیا [[حسین بن علی|امام حسین]] به آن شکل دردناک به شهادت میرسید؟ یقیناً نه. پس چگونه توانستند چنین جنایتی کنند؟ به فرمان فرمانده و اجرای مجریان و تأییدِ تأییدکنندگان و سکوت خاموشان. یعنی میتوانیم بگوییم آن امت، همگی با قول و فعل و سکوت و خشنودی و فرمانبری خود بر کشتن امام حسین (ع) اجماع کردند. همگی در رقم زدن واقعهٔ کربلا توافق داشتند، جز اندکی از آنان.».<ref>http://www.fidibo.com/book/view/1374</ref>
* «[[اسلام]] در مرحله طرح ریزی در عین حال که به طور مطلق انسانی و ناظر به انسان است، آسمانی است. مرحلهٔ طرح ریزی تنها در صورتی کامل میشود که مرحلهٔ اجرا، سازگار و هماهنگ با آن باشد. اگر آموزههای آسمانی و پاک و مجرد و پارساگونه را به دست حاکمی منحرف و هواپرست و مصلحت محور و دربند شهوتها بدهیم، چگونه آنها را اجرا میکند؟ حکم پاکِ آسمانی را در چارچوب خصلتهای زمینی و تمایلات شخصی و مادی خود اجرا میکند. اگر اسلام [[فطرت]] الهی است که خدا مردم را بر آن سرشته است و اگر اسلام مقولهای انسانی است، پس چرا آسمانی بوده است؟ زیرا خاکی بودن سر منشأ میل و گرایش در انسان است و دنیا را بر عواطف و اندیشهها و مفاهیم او حکم فرما میکند. انسان آسمانی یعنی انسان پاکی که منفعت فردی یا رابطهٔ خویشاوندی یا آیین و رسوم محلی یا مصالح خاص در او اثر نمیکند. این انسان بی
* «[[قرآن]] به آیات تکوینی، برای اهداف تربیتی میپردازد و نه مقاصد [[علم]]ی. قرآن کتاب هدایت و [[دین]] و تربیت است نه کتاب فیزیکی و شیمی و یا علم طبیعی. مقصود از آیات، دعوت انسان به تدبر و تأمل در هستی و پدیدهها و شگفتیهای آن برای اهداف تربیتی و شناخت بیشتر خداوند و آثار این شناخت در زندگی است. از سوی دیگر، هدف از این آیات قرار دادن راه و روشی درست در برابر آدمی است که در پی علم و کشف حقایق هستی است؛ این راه هر حقیقتی را در جایگاه خود مینهد و بر این مبناست که این کشفیات کلماتی از کتاب یگانه خداوند یعنی کتاب هستی است. با این روش شناخت انسان از خداوند و تواضع او در برابر خدا افزایش مییابد و انسان دچار طغیان و غرور نمیشود.».<ref>http://www.fidibo.com/book/view/1371</ref>
* «[[آزادی]] برترین ساز وکار برای بسیج کردن همهٔ تواناییها و ظرفیتهای انسانی است.
* «تنها عمل [[انسان]] است که [[تاریخ]] را میسازد، آن را تغییر میدهد، آن را به حرکت در میآورد و به پیش میبرد. عوامل خارجی در مسیر ساختن جوامع بشری تأثیر ندارند، بلکه فقط انسان است که با عمل نشئت گرفته از معرفت و شناخت یا برآمده از جهل و نادانی یا ناشی از اهمال و بی اعتنایی، فرصت میابد تا طریقی را برگزیند و گامی را بر گامی ترجیح دهد. واقعیتهای اجتماعی همان خواهد بود که وی اختیار کرده است. تغییر و تحول تاریخی یا
* «اگر در جغرافیای جهان، کشوری مانند لبنان با این ویژگیها (ادیان، طوایف، احزاب و اندیشههای گوناگون) وجود نمیداشت، مصلحت شیعه ایجاب میکرد که چنین سرزمینی را تأسیس میکردیم.»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=rl&id=964&sw=لبنان</ref>
== دربارهٔ او ==
|