اورهان پاموک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار |
|||
خط ۱:
'''[[w:اورهان پاموک|اورهان پاموک]]''' (۱۹۵۲) نویسنده و رماننویس ترک.
[[پرونده:Orhan Pamuk in Rustaveli Theatre, Tbilisi, Georgia, 2014.jpg|
== گفتاوردها ==
* «... احساس کردم که [[استانبول]] واقعاً شهری زیباست، البته برای بزرگان نه بردگان».
** در ''استانبول''
* «من شیوهٔ چندصدایی را دوست دارم. اما توجه کنید که تمدن و مذهب یک چیز است و رمان چیز دیگری است. اسلام، قدرت و دین محوری است. با این حال اینکه شما تمدنِ چندصدایی یا اثرِ هنری چندصدایی داشته باشید مسئله دیگر است. رمانها باید چندصدایی باشند و جوامع هم البته همینطور هستند. در واقع رمانها صداهای مختلف را در جامعه تکثیر میکنند. جوامع مستبد میخواهند در رمانهاشان متحد و بزرگ به نظر برسند... در اسلام صداهای مختلفی وجود دارد. از اسلام تعبیرهای مختلفی وجود دارد. مثلاً اسلام سیاسی وجود دارد و همانطور که شما میدانید اسلام شیعی و اسلام سنی هست.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «هدفِ رمان حرف زدن از زبان اشیاء و آدمها است. روایت داستان از زاویهها و دیدگاههای مختلف چیزی نیست که من کشف کرده باشم. نویسندههای بسیاری از هنری جِیمز تا جوزف کُنراد تا ویلیام فاکنر و دیگران داستان را از زوایای مختلف روایت کردهاند. من هم همین سنت را ادامه دادهام. سهم ادبی من هم این است که داستان را از زاویهٔ یک اسب، سکه، درخت، مرکب و غیره روایت کنم.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
سطر ۱۰ ⟵ ۱۱:
* «قم مرا به یاد ایوب در استانبول میاندازد. ایوب یکی از مکانهای مذهبی در استانبول است، ولی جای تحصیلِ علوم دینی نیست. شدت عقاید مذهبی در قم خیلی عمیق بود و این حس هنوز هم با من هست. تجربه خیلی باشکوه و عظیمی بود. قم برای من نماد یکی از جنبههای اسلام است. میخواستم آن را با جزئیات و در شکوه و ابهت کامل ببینم. این شهر به هر حال یکی از مکانهای بسیار مذهبی است.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «فکر میکنم مولانا متعلق به کسی است که او را دوست دارد و کتابش را میخواند. گاهی اوقات آمریکاییها بیشتر از ما کتابهای او را میخوانند. نباید دربارهٔ این جور چیزها با هم مجادله کنیم. ادبیات توریسم نیست. گاهی اوقات مردم سر اینکه فلان قهوه، ترکی است یا یونانی با هم دعوا میکنند. فکر میکنم این کار اشتباه است. البته من برنامه ملی و سیستماتیک برای این مسئله ندارم. اما مولانا نویسنده بزرگی است و ترک هم خیلی عاشق او هستند. هر چند حرفهای او را به زبان اصلی نمیفهمند. ترکها او را بیشتر یک شخصیت مذهبی میدانند تا یک شخصیت ادبی. البته میدانم که او در ایران بیشتر به عنوان یک شاعر بزرگ شناخته میشود.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «ما نویسندهها باید برای چنین خوانندههایی بنویسیم، آنهایی که تخیلات وسیعی دارند. در این سالها، نقاش درونم، ۵
:پیش از آنکه احساس عمیقی به چیزی که میخواهی بنویسی، پیدا نکردهای، ننویس. حتی اگر آن یک
* «به دنبال این نباشید که شبیه یکی از نویسندگان بنام، عالی و فوقالعاده بنویسید. این مسئله باعث مرگِ حیات هنری اثرتان میشود.
:از قوانین زاویه دید و پرسپکتیو پیروی کنید و جهان را از چشم شخصیتهایتان ببینید؛ البته گاهی اوقات هم میتوانید با هوش و خلاقیت خود این قوانین را نادیده بگیرید. (فقط گاهی اوقات نه همیشه).
:همانند ونگوگ و سایر نئواکسپرسیونیستها، سبک خاص خودتان را داشته باشید و با وضوح تمام راه و روش خودتان را نشان دهید و به رخ بکشید. خواننده از مشاهده اینکه یک رمان بزرگ، چگونه بر اساس یک داستان کوچک و بیاهمیت، شکل گرفته، لذت زیادی خواهد برد.
:سعی کنید، به طور اتفاقی به سراغ مکانهای زیبا، مکانهایی که به ذهن کسی خطور نمیکند و دستش به آن نمیرسد بروید..»<ref>http://www.nytimes.com/2012/11/11/books/review/orhan-pamuk-by-the-book.html?_r=0</ref>
* «
* «
* «[[شاهنامه]]، اقیانوسی از داستانهاست.
* «ادبیات تطبیقی میتواند بسیاری از شباهتها و تفاوتهای میان شرق و غرب را به ما نشان دهد و با زبانی شیوا از علت درگیری میان تمدنها بگوید.
== منابع ==
|