اورهان پاموک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار، برچسب منبع |
←گفتاوردها: ابرابزار، حذف پیوند تاریخها، اصلاح املا |
||
خط ۴:
== گفتاوردها ==
* «... احساس کردم که [[استانبول]] واقعاً شهری زیباست، البته برای بزرگان نه بردگان».
* «من شیوهٔ چندصدایی را دوست دارم. اما توجه کنید که تمدن و مذهب یک چیز است و رمان چیز دیگری است. اسلام، قدرت و دین محوری است. با این حال اینکه شما تمدنِ چندصدایی یا اثرِ هنری چندصدایی داشته باشید مسئله دیگر است. رمانها باید چندصدایی باشند و جوامع هم البته همینطور هستند. در واقع رمانها صداهای مختلف را در جامعه تکثیر میکنند. جوامع مستبد میخواهند در رمانهاشان متحد و بزرگ به نظر برسند... در اسلام صداهای مختلفی وجود دارد. از اسلام تعبیرهای مختلفی وجود دارد. مثلاً اسلام سیاسی وجود دارد و همانطور که شما میدانید اسلام شیعی و اسلام سنی هست.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «هدفِ رمان حرف زدن از زبان اشیاء و آدمها است. روایت داستان از زاویهها و دیدگاههای مختلف چیزی نیست که من کشف کرده باشم. نویسندههای بسیاری از هنری جِیمز تا جوزف کُنراد تا ویلیام فاکنر و دیگران داستان را از زوایای مختلف روایت کردهاند. من هم همین سنت را ادامه دادهام. سهم ادبی من هم این است که داستان را از زاویهٔ یک اسب، سکه، درخت، مرکب و غیره روایت کنم.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «هیچ وقت در دنیایی که کاملاً مدرن است خوشحال نخواهم بود و هیچ وقت هم در دنیایی که کاملاً سنتی است خوشحال نخواهم بود. چیزی که زندگی را میسازد این درآمیختنها است.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «من خودم را یک رماننویس مسلمان میدانم. من مسلمان هستم ولی اصلاً مذهبی نیستم. من مسلمانِ فرهنگی هستم؛ ولی به مسجد نمیروم و فکر هم نمیکنم تقابلی بین اسلام و سکولار بودن باشد.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «قم مرا به یاد ایوب در استانبول میاندازد. ایوب یکی از مکانهای مذهبی در استانبول است، ولی جای تحصیلِ علوم دینی نیست. شدت عقاید مذهبی در قم خیلی عمیق بود و این حس هنوز هم با من هست. تجربه خیلی باشکوه و عظیمی بود. قم برای من نماد یکی از جنبههای اسلام است. میخواستم آن را با جزئیات و در شکوه و ابهت کامل ببینم. این شهر به هر حال یکی از مکانهای بسیار مذهبی است.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
* «فکر میکنم مولانا متعلق به کسی است که او را دوست دارد و کتابش را میخواند. گاهی اوقات آمریکاییها بیشتر از ما کتابهای او را میخوانند. نباید دربارهٔ این جور چیزها با هم مجادله کنیم. ادبیات توریسم نیست. گاهی اوقات مردم سر اینکه فلان قهوه، ترکی است یا یونانی با هم دعوا میکنند. فکر میکنم این کار اشتباه است. البته من برنامه ملی و سیستماتیک برای این مسئله ندارم. اما مولانا نویسنده بزرگی است و ترک هم خیلی عاشق او هستند. هر چند حرفهای او را به زبان اصلی نمیفهمند. ترکها او را بیشتر یک شخصیت مذهبی میدانند تا یک شخصیت ادبی. البته میدانم که او در ایران بیشتر به عنوان یک شاعر بزرگ شناخته میشود.»<ref>http://adabiatema.com/index.php/2013-03-02-20-02-43/2015-05-07-15-05-17/1366-2015-05-19-09-18-53</ref>
[[رده:اهالی ترکیه|پ]]
[[رده:برندگان جایزه نوبل|پ]]
|