یاماموتو تسونه‌تومو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
AmirAK (بحث | مشارکت‌ها)
AmirAK (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۰:
* امیر شیما پیغام رسانی به نزد پدر خویش، امیر آکی، فرستاد و از پدر اجازه خواست که به زیارت معبد آتاگو در کیوتو برود. امیر آکی پرسید، «به چه دلیل؟» و پیغام رسان پاسخ داد، «امیر می‌خواهد به نیایش خدای جنگ برای پیروزی در نبرد، دعا کند.» امیر آکی عصبانی شد و پاسخ داد، «چه کار بی‌ارزشی! '''آیا رهبر آیندهٔ خاندان نابشیما باید به خدای جنگ تکیه کند؟ حتی اگر خود آتاگو، خدای جنگ، در جبههٔ دشمن بر تو بشورد، باید بتوانی او را دو نیم کنی.'''»
* وقتی امیر میتسوشیگه در یوئینوسکی به [[w:آبله|آبله]] مبتلا شد، ایکوشیما ساکوان چند دارو به وی داد. آبلهٔ او بسیار وخیم بود و همراهان، همگی نگران بودند. ناگهان زخم‌های وی سیاه شد. مردانی که تیمارداری می‌کردند ناامید شدند و مخفیانه، ساکوان را مطلع کردند و او نیز فوراً بر بسترش حاضر شد. گفت، «خب، باید از این اتفاق خرسند باشیم، زخم‌ها در حال بهبود هستند. او باید به زودی و بی‌هیچ دشواری بهبودی خود را بازیابد. من به شما ضمانت می‌دهم.» کسانی که در بر امیر میتسوشیگه بودند، این را شنیدند و گمان بردند، «ساکوان کمی دیوانه به نظر می‌رسد. کار از کار گذشته است.» ساکوان سپس دیواره‌های تاشویی گرداگرد وی گذاشت، پس از مدتی بیرون آمد و مقداری داروی دیگر به امیر میتسوشیگه خوراند. زخم‌های بیمار خیلی زود ترمیم شد و او کاملاً بهبود یافت. ساکوان بعدها به یکی از نزدیکان خود اعتراف کرد، «من آن دارو را با این عزم به امیر خوراندم که چون من به تنهایی مسئول درمان وی بودم، اگر بهبود نیافت سریعاً شکم خود را بدارم و همراه وی بمیرم.»
* ناگایاما روکوروزائمون از توکایدو می‌آمد و در هاماماتسو بود. هنگام عبور از یک مهمانسرا، گدایی وی را دید و گفت، «من [[w:رونین|رونینی]] از اهالی اچیگو هستم. پول ندارم و مشکلات زیادی دارم. هر دوی ما جنگجو هستیم. لطفاً به من کمک کنید.» روکوروزائمون عصبانی شد و گفت، «چه گستاخی که می‌گویی هر دوی ما جنگجو هستیم. اگر من وضع تو را داشتم، شکم خویش را می‌دریدم. به جای آن که در خیابان به دنبال پول باشی و خود را خوار کنی، همان‌جا که هستی، شکم خود را پاره کن.» گفته‌اند، گدا فوراً دور شد.
 
=== فصل نهم ===