مرگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
درباره خدا بود، نه درباره مرگ |
|||
خط ۲۰:
** ''منسوب به [[ژان پل سارتر]]''
* افسوس که نیچه مرد و ندید که خدا هنوز زندهاست.
** مهریزی
* «مردن کافی نیست باید به موقع مرد.»
** ''منسوب به [[ژان پل سارتر]]''
خط ۶۴:
* «بگذارید زندگی مانند گلهای تابستان ومرگ مانند برگهای پاییز زیبا باشد.»
** ''[[تاگور]]''
== [[یاماموتو چونهتومو]] ==
* طریقت [[سامورایی]]، استوار بر مرگ است. آنگاه که باید بین مرگ و [[زندگی]] یکی را انتخاب کنی، بیدرنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. این که بگوییم مردن بدون رسیدن به هدف خود، مرگی بیارزش است، راهی است سبکسرانه، برای پیچیده کردن موضوع. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفتهای لزومی هم ندارد به هدف خود برسی. همهٔ ما زندگی را دوست میداریم و تا حد زیادی منطق خود را برمبنای آنچه دوست میداریم بنا میکنیم. اما دست نیازیدن به اهداف خود و ادامه دادن به زندگی، بزدلی است. این یک خط باریک خطرناک است. مردن بدون رسیدن به هدف خود، مرگی بیارزش و کوتهنظرانه است. اما چه باک! شرمی در آن نیست. جوهرهٔ طریقت سامورایی همین است. اگر کسی بتواند هر روز و شب با روشن ساختن قلب خویش با این واقعیت، چنان زندگی کند که گویی جسمش مرده است، به آزادی حاصل از طریقت سامورایی خواهد رسید؛ زندگیاش بیسرزنش خواهد بود و در کار خویش موفق خواهد شد.
* مرد واقعی به پیروزی و شکست نمیاندیشد. او بیباکانه به سوی مرگی جنون آسا هجوم میبرد.
* هیچ چیز همانند آراستگی نیست. حتی اگر بدانی که ممکن است، امروز به خاک افتی و قاطعانه پذیرای مرگی گریزناپذیر باشی؛ ولی اگر با ظاهری ناآراسته کشته شوی، فقدان آمادگی خویش را برای مرگ نشان دادهای و دشمن تو را کوچک خواهد شمرد و زبون به نظر خواهی رسید. عزم خویش را استوار به مردن در میدان نبرد ساختن، خویش را پیشاپیش مرده انگاشتن، به کار خود مشغول بودن و سروکار داشتن با فنون رزم؛ اینست زندگی سامورایی و نباید هیچ احساس شرمندگی در آن وجود داشته باشد. فردی که از پیش، مهیای مرگ گریزناپذیر نباشد، مرگی ناخوشایند را برای خود رقم خواهد زد؛ اما اگر پیشاپیش آمادهٔ مرگ باشد، چگونه میتوان بر او خرده گرفت؟
* افراد حسابگر فرومایهاند. حسابگر مرگ را زیان و زندگی را سود میشمارد. از این رو چنین انسانی دوست ندارد بمیرد و چنین است که فرومایه میشود.
* امیر نائوشیگه گفت: «طریقت سامورایی در ازجانگذشتگی است. ده مرد یا بیشتر نمیتوانند چنین انسانی را از پای درآورند. عقل عادی نمیتواند کارهای بزرگ انجام دهد. مجنون شو و از جان گذشته. در طریقت سامورایی اگر انسان تنها به عقل خویش اتکا کند، عقب میماند. نه به وفاداری نیاز است و نه به پارسایی. در این طریقت فقط باید از جان گذشت. وفاداری و پارسایی خود در دل ازجانگذشتگی است.»
* باید مصمم باشی تا اگر در میدان نبرد کشته شدی، بدنت رو به دشمن باشد.
*
== [[ضربالمثل]] ==
|