زبان فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏گفتاورد: ابرابزار
خط ۵:
[[پرونده:Persian Language Location Map1.png|thumb|left|250px|در نقشه مناطق فارسی زبان با رنگ قرمز مشخص شده است]]
== [[گفتاورد]] ==
* «زبانِ فارسی، زبانِ داستان هایِ خسروان و قصه‌هایِ شبانه‌است.»
 
** <small>''[[ابوریحان بیرونی]] در پیشگفتار کتاب الصیدنه''</small>
 
* «علوم از همه سویِ جهان به [[زبان عربی|زبانِ عربی]] فراآورده شده و دل‌ها بدان آراسته گشته و زیور یافته و نیکویی‌هایِ این زبان در رگ و پی‌ها روان شده‌است. اما هر قومی زبانی را که بدان خوگر است خوشگوار می‌پندارد و آن را با همه درشتی‌ها و نارسایی‌هایش برای نیازهایِ خود به کار می‌برد؛ و این نکته را با خویشتنِ خویش می‌سنجم که خوگر با زبانی است (زبان خوارزمی) که هرگاه چیزی از علم در آن بنشانند چنان شگفت می‌نماید که دیدنِ شتر بر بام و زرّافه در زیر پالان. سپس به تازی و فارسی پرداخته‌ام که در هر یک دستی دارم و در آن‌ها کار کرده‌ام.'''مرا نکوهش به تازی خوشتر است تا ستایش به فارسی؛ و معنای این گفته آن کس داند که در کتابی علمی که به فارسی در آورده‌اند در نگرد تا ببیند که چگونه آب و رنگِ آن می‌رود و چهرش تیرگی می‌پذیرد و بی هوده می‌شود، چرا که این زبان جز به کارِ بازگفتنِ داستان هایِ خسروان و قصه‌های شبانه نیاید.'''»
** <small>''[[ابوریحان بیرونی]] در پیشگفتار کتاب الصیدنه''</small>
* « زبانِ فارسی،زبانِ داستان هایِ خسروان و قصه‌هایِ شبانه‌است.»
* «چرا که نه؟ (که خط زبان فارسی باید عوض شود) این چه ­تعصبی است که همه راجع به خط دارند؟ خط فقط وسیلهٔ نوشتن و خواندن است. مگر زبان ما [[عربی]] است که فقط باید به عربی بنویسیم؟»
**<small>''[[ابوریحان بیرونی]] در پیشگفتار کتاب الصیدنه''</small>
 
 
 
* « علوم از همه سویِ جهان به [[زبان عربی|زبانِ عربی]] فراآورده شده و دل‌ها بدان آراسته گشته و زیور یافته و نیکویی‌هایِ این زبان در رگ و پی‌ها روان شده‌است.اما هر قومی زبانی را که بدان خوگر است خوشگوار می‌پندارد و آن را با همه درشتی‌ها و نارسایی‌هایش برای نیازهایِ خود به کار می‌برد.و این نکته را با خویشتنِ خویش می‌سنجم که خوگر با زبانی است(زبان خوارزمی) که هرگاه چیزی از علم در آن بنشانند چنان شگفت می‌نماید که دیدنِ شتر بر بام و زرّافه در زیر پالان.سپس به تازی و فارسی پرداخته‌ام که در هر یک دستی دارم و در آن‌ها کار کرده‌ام.'''مرا نکوهش به تازی خوشتر است تا ستایش به فارسی. و معنای این گفته آن کس داند که در کتابی علمی که به فارسی در آورده‌اند در نگرد تا ببیند که چگونه آب و رنگِ آن می‌رود و چهرش تیرگی می‌پذیرد و بی هوده می‌شود،چرا که این زبان جز به کارِ بازگفتنِ داستان هایِ خسروان و قصه‌های شبانه نیاید.''' »
**<small>''[[ابوریحان بیرونی]] در پیشگفتار کتاب الصیدنه''</small>
 
 
 
* « چرا که نه؟(که خط زبان فارسی باید عوض شود) این چه ­تعصبی است که همه راجع به خط دارند؟ خط فقط وسیلهٔ نوشتن و خواندن است. مگر زبان ما [[عربی]] است که فقط باید به عربی بنویسیم؟»
**<small>''[[صادق هدایت]]''</small>
 
 
 
* « آمده‏‌اند تو این خلادانی زور زده‏اند و یک فرهنگستان قلابی پس انداخته‏اند که از خشتکشان لغت درمیاورند. چرا که کاری ندارند به زبان رایج. زبان برایشان نان‏دانی است. مثل همه‏چیز دیگر. »
**<small>''[[صادق هدایت]]؛درباره فرهنگستان زبان فارسی''</small>
 
 
 
* « مقدم که اسم خودش را مغ‏دم تلفظ می‌کند و به این ترتیب خیال می‌کند که اسمش را فارسی سره شده و از نژاد آریایی! زکی‏سه! این‏ها کار اتی‏مولوژی (ریشه‏شناسی لغات) را به جایی کشانده‏اند که انگار عرب‏ها از اصل زبان نداشته‏اند و این زبان فارسی است که معرب شده... نه لغت داشته‏اند و نه با همدیگر حرف میزده‏اند... این جور تعصب را باید کنار گذاشت... ولی اگر آدم ادعا بکند که از اصل عربا و فرهنگ و زبانشون وجود نداشته‏اند تازه می‌شود یک پا [[هیتلر]] که موجودیت هیچ ملتی را به جز ملت آلمان که فدای مزخرفاتش شد قبول نمی‌کرد.»
** <small>''[[صادق هدایت]]''</small>
* «آمده‏‌اند تو این خلادانی زور زده‌اند و یک فرهنگستان قلابی پس انداخته‌اند که از خشتکشان لغت درمیاورند. چرا که کاری ندارند به زبان رایج. زبان برایشان نان‌دانی است. مثل همه‌چیز دیگر.»
 
** <small>''[[صادق هدایت]]؛ دربارهٔ فرهنگستان زبان فارسی''</small>
 
* «مقدم که اسم خودش را مغ‌دم تلفظ می‌کند و به این ترتیب خیال می‌کند که اسمش را فارسی سره شده و از نژاد آریایی! زکی‌سه! این‌ها کار اتی‌مولوژی (ریشه‌شناسی لغات) را به جایی کشانده‌اند که انگار عرب‌ها از اصل زبان نداشته‌اند و این زبان فارسی است که معرب شده... نه لغت داشته‌اند و نه با همدیگر حرف می‌زده‌اند... این جور تعصب را باید کنار گذاشت... ولی اگر آدم ادعا بکند که از اصل عربا و فرهنگ و زبانشون وجود نداشته‌اند تازه می‌شود یک پا [[هیتلر]] که موجودیت هیچ ملتی را به جز ملت آلمان که فدای مزخرفاتش شد قبول نمی‌کرد.»
 
** <small>''[[صادق هدایت]]''</small>
* « همیشه عده‌ای هستند که نگران زبان فارسی‌اند و از ورود لغات بیگانه به آن در هراسند. عده‌ای در این هراس دست و پا می‌زنند که نکند زبان فارسی به مرور از میان برود و چیزی از آن «فرهنگ کهن» ما باقی نماند. ادبا و نویسندگان، مراکزی همچون فرهنگستان زبان فارسی و اشخاصی چون کزازی‌ها که سعی می‌کنند مستقیما به زبان فارسی بپردازند و سعی دارند زبان را بدون میانجی «نجات» دهند، در تصوری موهوم به سر می‌برند.»
* «همیشه عده‌ای هستند که نگران زبان فارسی‌اند و از ورود لغات بیگانه به آن در هراسند. عده‌ای در این هراس دست و پا می‌زنند که نکند زبان فارسی به مرور از میان برود و چیزی از آن «فرهنگ کهن» ما باقی نماند. ادبا و نویسندگان، مراکزی همچون فرهنگستان زبان فارسی و اشخاصی چون کزازی‌ها که سعی می‌کنند مستقیماً به زبان فارسی بپردازند و سعی دارند زبان را بدون میانجی «نجات» دهند، در تصوری موهوم به سر می‌برند.»
**<small>''[[میثم سامان‌پور]]''</small>
** <small>''[[میثم سامان‌پور]]''</small>
 
* «این تصور که می‌توان با برنامه‌ریزی و آموزش، فرهنگ و زبان مردم را ارتقاء داد اینکه می‌تواند با صحبت کردن به زبان فارسی اصیل فارغ از هر کلمهٔ عربی، یا برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی برای زبان فارسی کاری برای آن کرد، تصوری پوچ است. اما می‌توان با میانجی ترجمه، شعر، ادبیات و هنر به زبان فارسی پرداخت. تنها آن نوع پرداخت‌ها است که می‌تواند نتیجه‌ای در بر داشته باشد.»
 
** <small>''[[میثم سامان‌پور]]''</small>
 
* «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
* « این تصور که می‌توان با برنامه‌ریزی و آموزش، فرهنگ و زبان مردم را ارتقاء داد اینکه می‌تواند با صحبت کردن به زبان فارسی اصیل فارغ از هر کلمهٔ عربی، یا برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی برای زبان فارسی کاری برای آن کرد، تصوری پوچ است.اما می‌توان با میانجی ترجمه، شعر، ادبیات و هنر به زبان فارسی پرداخت. تنها آن نوع پرداخت‌ها است که می‌تواند نتیجه‌ای در بر داشته باشد.»
** <small>''[[میثماصل ۱۵، قانون اساسی جمهوری اسلامی سامان‌پور]]ایران''</small>
* «زبان رسمی کشور تاجیکستان تاجیکی است همچنین زبان روسی به عنوان زبان معاشرت بین ملیت‌ها عمل می‌کند. همه خلق‌هایی که در قلمرو جمهوری تاجیکستان زندگی می‌کنند حق دارند آزادانه از زبان مادری خویش استفاده کنند.»
 
** <small>''اصل دوم قانون اساسی جمهوری تاجیکستان''</small>
 
* «از جمله زبانهای پشتو، دری، ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه یی، نورستانی، پامیری و سایر زبانهای رایج در کشور، پشتو و دری زبانهای رسمی دولت می‌باشند.»
 
** <small>''مادهٔ شانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان''</small>
* « زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
* «از قدیم باین زبان، زبان دَری گفته‌اند البته درست‌ترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبانِ دَری است و باید گفت زبانِ دَری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخطِ آرامی نوشته‌اند.»
**<small>''اصل ۱۵،قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران''</small>
** <small>''تاریخ خط در ایران/از سعید نفیسی/به نقل از مجلهٔ کاوش، شمارهٔ اول، دورهٔ دوم، آبان ماه ۱۳۴۲، صص ۱۸‐۲۶.''</small>
 
* «تخریبِ زبانِ فارسی به وسیله یِ گویندگان و گزارشگرانِ ورزشیِ صدا و سیما و ضرورتِ آموزش دادن به ایشان و تصحیح کردنِ روندهایِ نادرست، از دغدغه هایِ اصلی و اساسی من شده است. احساس می‌کنم عده یی افتاده‌اند به جانِ این زبان و این زبان دارد آرام آرام، شاید هم خیلی سریع، سر و صورتی پیدا می‌کند که اگر ۴۰–۳۰ سال دیگر کسی بخواهد نوشته‌های درست استادان زبان فارسی را بخواند، نتواند. گویی موریانه به جان این زبان افتاده باشد.»
 
** <small>''علی میرزایی در مقالهٔ به جان زبان فارسی افتاده‌ایم''</small>
 
* «ازآنجائیکه جوشش پیوندهای جهان فرهنگی زبان فارسی، گاه گاهی نا راحتی‌های حلقات معین زبان ستیزان کشورهای مختلف حوزه فرهنگی آسیای میانه را تبارز می‌دهد، زمزمه هائی برپا کرده، های های فریاد براه می اندارند که زبان فارسی دری، فارسی ایرانی و فارسی تاجیکی سه زبان جداگانه بوده از ریشه بهم فرق دارند. این گروهکها مدعی می‌شوند که گویا زبان فارسی تاجیکی متعلق به تاجیکستان، دری مربوط افغانستان وفارسی هم مال ایران می‌باشد. ایشان واویلاها می‌کنند و نظریه‌های مندرآوردی بیشماری می‌آورند که گویا این سه زبان ازهم متفاوت بوده ریشه و تاریخچهً مشترکی باهم ندارند. این نظریه پردازیها که اصلاً پایهً علمی وتحقیقی نداشته و ندارد، عمدتاً یا ازتنگ نظریهای ناسالم ذهنی تیکه داران اقوام مختلف وقبیله سالاران منشاً می‌گیرد ویاهم ازطرف اربابان ماجرا جو، حسود و کورذهن که ظاهراً باسیاستهای تنش افزایی، بازیهای ویرانگر روز ویا هم اوامر باداران بیگانه خود، همآهنگی دارند، سرمیزند و می‌خواهند این ذهنیت کاذب را بکرسی نشانند که این سه گویش دارای یک ریشه نیستند.»
*«زبان رسمي كشور تاجيكستان تاجيكي است همچنين زبان روسي به عنوان زبان معاشرت بين مليت‌ها عمل مي‌كند. همه خلق‌هايي كه در قلمرو جمهوري تاجيكستان زندگي مي‌كنند حق دارند آزادانه از زبان مادري خويش استفاده كنند.»
** <small>''اصل دومرسول قانونرهین اساسیاستاد جمهوریدانشگاه تاجیکستانکابل''</small>
* «دلایل مستند و آفتابی وصحه گذاریهای زیاد تاریخی ونیز پژوهشهای همه‌جانبه محققان و زبان شناسان جهان در زمینه وجود داردکه ثابت می‌سازد دری و فارسی وزبان تاجیکی یک زبان واحد است ودرطول هزاره‌های تاریخی باهم ریشهً مشترک داشته‌اند، اگردر جایی تغییراتی درلهجه‌ها ویا ترادف واژه‌ها ویا در ورودکلمات بیگانه دربین واژه‌های این زبان گشن بیخ بمیان آمده باشد که مسلماً درخصلت هرزبانی نهفته است، معنی آنرا ندارد که این زبان واحد را به شاخه‌های دری، تاجیکی و فارسی جدا سازد.»
 
** <small>''رسول رهین استاد دانشگاه کابل''</small>
 
* «در [[ایران]] زبان باستانی (فارسی باستان) هیچ‌گاه جای به عربی نداد، بلکه دگرگون گردید. پس از آمدن اسلام، توأم با مقداری لغات عربی، به الفبای آن زبان تحریر شد.»
 
** <small> برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، مقدمه.</small>
 
*« از جمله زبانهاي پشتو، دري، ازبکي، ترکمني، بلوچي، پشه يي، نورستاني، پاميري و ساير زبــانهاي رايج در کشور، پشتو و دري زبانهاي رسمي دولت مي باشند. »
**<small>''مادۀ شانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان''</small>
 
 
 
 
* « از قدیم باین زبان ، زبان دَری گفته‌اند البته درست‌ترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبانِ دَری است و باید گفت زبانِ دَری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخطِ آرامی نوشته‌اند. »
**<small>''تاریخ خط در ایران/از سعید نفیسی/به نقل از مجلهٔ کاوش، شمارهٔ اول، دورهٔ دوم، آبان ماه ۱۳۴۲، صص ۱۸‐۲۶.''</small>
 
 
 
 
* « تخریبِ زبانِ فارسی به وسیله یِ گویندگان و گزارشگرانِ ورزشیِ صدا و سیما و ضرورتِ آموزش دادن به ایشان و تصحیح کردنِ روندهایِ نادرست، از دغدغه هایِ اصلی و اساسی من شده است. احساس می کنم عده یی افتاده اند به جانِ این زبان و این زبان دارد آرام آرام، شاید هم خیلی سریع، سر و صورتی پیدا می کند که اگر 40-30 سال دیگر کسی بخواهد نوشته های درست استادان زبان فارسی را بخواند، نتواند. گویی موریانه به جان این زبان افتاده باشد. »
** <small>''علی میرزایی در مقاله ی به جان زبان فارسی افتاده ایم''</small>
 
 
 
 
* « ازآنجائیکه جوشش پیوندهای جهان فرهنگی زبان فارسی، گاه گاهی نا راحتی های حلقات معین زبان ستیزان کشورهای مختلف حوزه فرهنگی آسیای میانه را تبارز میدهد، زمزمه هائی برپا کرده، های های فریاد براه می اندارند که زبان فارسی دری، فارسی ایرانی و فارسی تاجیکی سه زبان جداگانه بوده از ریشه بهم فرق دارند. این گروهکها مدعی میشوند که گویا زبان فارسی تاجیکی متعـلق به تاجیکستان، دری مربوط افغانستان وفارسی هم مال ایران میباشد. ایشان واویلاهـا میکنند و نظریه های مندرآوردی بیشماری می آورند که گویا این سه زبان ازهم متفاوت بوده ریشــه و تاریخچهً مشترکی باهم ندارند. این نظریه پردازیها که اصلاً پایهً علمی وتحقیقی نداشـته و ندارد، عمدتاً یا ازتنگ نظریهای ناسالم ذهنی تیکه داران اقوام مختلف وقبیله سالاران منشاً میگیرد ویاهـــم ازطرف اربابان ماجرا جو، حسود و کورذهن که ظاهراً باسیاستهای تنـش افزایی، بازیهــای ویرانگر روز ویا هم اوامر باداران بیگانه خود، همآهنگی دارند، سرمیزند و میخواهند این ذهنیت کاذب را بکرسی نشانند که این سه گویش دارای یک ریشه نیستند.»
** <small>''رسـول رهین استاد دانشگاه کابل''</small>
 
 
 
* « دلایل مستند و آفتابی وصحه گذاریهای زیاد تاریخی ونیز پژوهشـهای همه جانبه محققان و زبان شناسان جهان در زمینه وجود داردکه ثابت میسازد دری و فارسی وزبان تاجیکی یک زبان واحـد است ودرطول هزاره های تاریخی باهــــم ریشهً مشترک داشته اند، اگردر جایی تغییراتی درلهجـــه ها ویا ترادف واژه ها ویا در ورودکلمات بیگانه دربین واژه های این زبان گشن بیخ بمیان آمده باشد که مسلماً درخصلت هرزبانی نهفته است، معنی آنرا ندارد که این زبان واحد را به شاخـه های دری، تاجیکی و فارسی جدا سازد.»
** <small>''رسـول رهین استاد دانشگاه کابل''</small>
 
 
 
* « در [[ایران]] زبان باستانی (فارسی باستان) هیچ گاه جای به عربی نداد،بلکه دگرگون گردید.پس از آمدن اسلام،توأم با مقداری لغات عربی،به الفبای آن زبان تحریر شد. »
**<small> برنارد لوئیس،در کتاب خارومیانه؛دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز،مقدمه.</small>
** <small>این گفتار به گذشته زبان فارسی مربوط است</small>.
* «پارس، پرسیس یا فارس، به سخن دقیقتر، کشور یا ملتی نیست، بلکه نام ایالتی است در کرانهٔ شمالی خلیجی به همین نام. ایرانیان هیج گاه این نام را به تمامی ممکلت اطلاق نکردند؛ ولی زبان خود را بدین نام می‌خوانند زیرا که گویش محلی فارس، زبان اصلی فرهنگی و سیاسی کشور شد- همتن گونه که گویش توسکانی زبان ایتالیایی، گویش کاستیلیایی زبان اسپانیایی و گویش مناطق مجاور لندن زبان انگلیسی گردید. نامی که خود ایرانی‌ها برای کشورشان همیشه به کار برده‌اند، و در سال ۱۳۱۴ شمسی (۱۹۳۵ میلادی) به بقیه جهان نیز تحمیل کردند، ایران است. این نام از واژهٔ قدیمی آریانم، حالت جمع مِلکی به معنای «سرزمین آریاها» مشتق شده است و قدمت آن به مهاجرت‌های نخست اقوام هندو-آریایی می‌رسد.»
 
** <small>برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، بخش پیش از مسیحیت</small>.
 
 
* « پارس،پرسیس یا فارس،به سخن دقیقتر ،کشور یا ملتی نیست،بلکه نام ایالتی است در کرانه ی شمالی خلیجی به همین نام.ایرانیان هیج گاه این نام را به تمامی ممکلت اطلاق نکردند.ولی زبان خود را بدین نام می خوانند زیرا که گویش محلی فارس،زبان اصلی فرهنگی و سیاسی کشور شد- همتن گونه که گویش توسکانی زبان ایتالیایی،گویش کاستیلیایی زبان اسپانیایی و گویش مناطق مجاور لندن زبان انگلیسی گردید.نامی که خود ایرانی ها برای کشورشان همیشه به کار برده اند،و در سال 1314 شمسی (1935 میلادی) به بقیه جهان نیز تحمیل کردند،ایران است.این نام از واژه ی قدیمی آریانم،حالت جمع مِلکی به معنای «سرزمین آریاها» مشتق شده است و قدمت آن به مهاجرت های نخست اقوام هندو-آریایی می رسد.»
** <small>برنارد لوئیس،در کتاب خارومیانه؛دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز،بخش پیش از مسیحیت</small>.
** <small>این گفتار به گذشته زبان فارسی مربوط است.</small>
* «در دوره سامانیان (۲۶۲–۳۸۹ هـ ق)، پایتخت شان، [[بخارا]]، کانون احیای فرهنگ [[ایران]]ی شد. در عهد بیشتر پادشاهان سامانی، زبان رسمی، فارسی بود. سامانیان به تشویق [[شاعر]ان و دانشمندان ایرانی پرداختند، و قرن دهم و یازدهم میلادی شاهد تولد ادبیات جدید فارسی بود، که به الفبای عربی نوشته می‌شد و با وجود تأثیر ژرف دین و سنت اسلامی، اساساً و مشخصاً ایرانی بود.»
 
** <small>برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، بخش خلافت عباسیان</small>.
 
 
* « در دوره سامانیان ( 262-389 هـ ق) ،پایتخت شان،[[بخارا]]، کانون احیای فرهنگ [[ایران]]ی شد.در عهد بیشتر پادشاهان سامانی، زبان رسمی،فارسی بود.سامانیان به تشویق [[شاعر]ان و دانشمندان ایرانی پرداختند، و قرن دهم و یازدهم میلادی شاهد تولد ادبیات جدید فارسی بود،که به الفبای عربی نوشته می شد و با وجود تأثیر ژرف دین و سنت اسلامی،اساساً و مشخصاً ایرانی بود. »
** <small>برنارد لوئیس،در کتاب خارومیانه؛دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز،بخش خلافت عباسیان</small>.
** <small>این گفتاورد به گذشته زبان فارسی مربوط است.</small>
* «یکی از بزرگترین مشکلات در دانشگاه‌ها این است که به پژوهش در عرصه زبان و ادبیات [[فارسی]] آن طور که باید و شاید پرداخته نمی‌شود. پژوهش‌ها باید در فهم متون و رفع مشکلات به ما کمک کنند در حالی که اغلب به امور جانبی و اصطلاحات غریبی که بیشتر جنبه صوری دارند می‌پردازند که نمی‌توانند چندان کمکی به ما در شناخت مفاهیم دقیق و پیام‌های مستمر در میراث ادبی کنند.»
** '[[مهری باقری]]'' روزنامه رسالت، شماره ۶۹۹۵ به تاریخ ۶/۳/۸۹، صفحه ۱۹ (بانو)
 
== [[شعر]] ==