یاماموتو تسونه‌تومو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
AmirAK (بحث | مشارکت‌ها)
AmirAK (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۶۹:
 
=== فصل هفتم ===
* «ناروتومی هیوگو» می‌گفت: «پیروزی واقعی، نه در غلبه بر دشمن، که در شکست دادن متحدان خود است. غلبه بر متحدان خود یعنی غلبه بر نفس و غلبه بر نفس، یعنی غلبهٔ روح بر جسم. به این معنا که گویی یک مرد در میان ده هزار نفر از متحدان خویش باشد؛ اما یک نفر هم برابر با او نباشد. '''اگر انسان از پیش بر جسم و روح خود مسلط نشده باشد، دشمن را شکست نخواهد داد.'''»
* جینمون، پدر یاماموتو کیچیزائمون، در پنج سالگی فرزندش به او دستور داد، سر سگی را از تن جدا کند و در پانزده سالگی، از او خواست محکوم به مرگی را اعدام کند. هر کسی که به سن چهارده یا پانزده سالگی می‌رسید، به او دستور داده می‌شد، سر محکوم به مرگی را از تن جدا کند. وقتی امیر کاتسوشیگه جوان بود، از سوی امیر نائوشیگه به وی دستور داده شد، با شمشیر تمرین کشتن کند. گفته شده است که در آن زمان وی مجبور شد، سر ده مرد را پشت سر هم از تن جدا کند. مدت‌ها پیش این تمرین، به خصوص در طبقات بالاتر، انجام می‌شد؛ اما امروزه حتی فرزندان طبقات فرودست نیز از اعدام کردن دیگران اجتناب می‌کنند و این نهایت سهل‌انگاری است. گفتن این که بدون این کارها هم می‌توان زندگی کرد، یا کشتن مردی محکوم به مرگ، ارزشی ندارد، یا این کار جرم و گناه است، بهانه آوردن است. خلاصه، آیا نمی‌توان چنین اندیشید که '''چون شهامت شخص اندک است، تنها دغدغهٔ او کوتاه کردن ناخن‌هایش و جذاب به نظر رسیدن خواهد بود؟بود'''؟ اگر انسان به دقت در روح مردی که این کارها را غیرقابل‌قبول می‌خواند دقت کند، می‌بیند که این شخصی دم از عقل و هوش می‌زند و برای نکشتن، عذر و بهانه می‌آورد؛ زیرا می‌ترسد. اما نائوشیگه دقیقاً به این خاطر چنین فرمان‌هایی می‌داد که در ساعت واقعه باید چنین کاری را انجام داد. سال پیش، من به میدان اعدام کیس رفتم تا ضرب دست خود را در گردن زدن امتحان کنم و احساس خیلی خوبی از این کار داشتم. حتی فکر این که چنین کاری، مرعوب‌کننده است، نشانهٔ بزدلی فرد است.
* گفته شده است که هر گاه دارودستهٔ هیوبوی فقید دور هم جمع می‌شدند، او پس از تمام شدن کارشان می‌گفت: «مردان جوان باید خود را تنها مقید به اراده و شجاعت کنند و این میسر نیست؛ مگر این که شجاعت در قلب انسان ریشه دوانده باشد. '''اگر شمشیر انسان شجاع بشکند، او با دستان خود حمله می‌کند. اگر دستانش قطع شود، او با شانه‌های خود دشمن را به عقب خواهد راند. اگر شانه‌هایش بشکند، با دندان‌های خود گردن ده یا پانزده دشمن را میدرد. شجاعت چنین چیزی است.'''»
* «شیدا کیچینوسوکه» می‌گفت: «در ابتدا، دویدن تا هنگامی که انسان از نفس می‌افتد، طاقت فرساست؛ اما چه احساس فوق‌العاده خوبی است، وقتی که انسان پس از دویدن، می‌ایستد و به اطراف می‌نگرد. از آن بیشتر، حتی بهتر است انسان بنشیند. از آن بیشتر، حتی بهتر است انسان دراز بکشد. بالشی گذاشتن و به آرامی به خواب رفتن، از همهٔ این‌ها بهتر است. '''کل زندگی یک مرد باید چنین باشد. تلاش بسیار تا هنگامی که انسان جوان است و استراحت و خواب، آن هنگام که پیری یا مرگ فرا می‌رسد؛ این است راهی که باید دنبال شود. اما اول خوابیدن و بعد، تلاش کردن... تلاش بی‌پایان و به پایان رساندن زندگی خویش در مشقت و سختی، مایهٔ تاسف است'''». «شیمومورا روکوروئیمون» این حکایت را روایت کرده است. یکی از گفته‌های دیگر کیچینوسو که مشابه عبارت بالاست، چنین است: «'''زندگی یک مرد باید تا سرحد ممکن، مشقت‌بار باشد.'''»
* در بخش دوازدهم از فصل پنجم کتاب «روانکیو» نوشتهٔ «سوزوکی شوسان» این حکایت آمده است: «در استان هیزن، مردی از منطقهٔ تاکو بود، که اگرچه به آبله مبتلا شده بود، قصد داشت به نیروهایی بپیوندد که درصدد حمله به قلعهٔ شیمابارا بودند. والدین وی تلاش بسیار کردند تا او را از این کار بازدارند و می‌گفتند، با چنین بیماری وخیمی، حتی اگر بدانجا روی، چه فایده‌ای خواهی داشت. وی پاسخ داد، مردن در راه، سبب رضایت خاطرم خواهد شد. حال که عطوفت بی‌دریغ امیر را نسبت به خود دیده‌ام، باید به خود بگویم، اکنون فایده‌ای برایش ندارم و خانه را برای پیوستن به جنگ ترک گفت. اگرچه زمستان بود و سرما، سخت سوزان، او هیچ توجهی به سلامت خود نکرد و نه چند لایه لباس به تن کرد و جوشن خود را نیز روز و شب از تن به در نیاورد. همچنین، از ناپاکی‌ها نیز اجتناب نکرد و در پایان به سرعت سلامت خود را بازیافت و توانست وفاداری‌اش را به اثبات رساند». بنابراین، برخلاف آنچه که ممکن است انتظار داشته باشید، نمی‌توان گفت باید از ناپاکی‌ها رویگردان بود. وقتی این را شنیدم، با خود گفتم، آیا ازجان‌گذشتن وی برای امیر، خود عملی پاک نبود؟ برای مردی که به خاطر پارسایی از زندگی خود دست می‌شوید، نیازی به توسل به خدای آبله نیست. تمام خدایان آسمان، حامی وی خواهند بود.