شوالیه تاریکی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
ابرابزار |
||
خط ۳:
* '''جوکر''': «اگه تو چیزی مهارت داری، هیچوقت مجانی انجامش نده»
* '''جوکر''': (به بتمن) «میبینی؟ همونطور که میدونی دیوونگی مثل ... جاذبه میمونه! تنها چیزی که نیازه یه فشار کوچیکه»
* '''جوکر''': (به چچن) «تمام چیزی که واست مهمه پوله. این شهر لایق یه سطح بالاتری از جرم و جنیاته و من اینو بهش میبخشم. به افرادت بگو از حالا به بعد واسه من کار میکنن. این شهر منه. چرا ما تو رو تیکه تیکه نمیکنیم و نمیذاریمت جلوی سگهات؟ ها؟ و بعدش خواهیم دید که یه سگ گرسنه چقدر باوفاست؟»
* '''جوکر''': (به ریچل در حالی که چاقو را بر روی صورت او نگه داشته) "من یه همسر داشتم ... زیبا بود، مثل تو. کسی که بهم میگفت من زیادی نگرانم ... که باید بیشتر لبخند بزنم. کسی که قمار میکرد و خودشو تو دردسر مینداخت. یه روز اونا صورتشو زخمی کردن و ما برای جراحی پولی نداشتیم. اون نمیتونست تحمل کنه. من میخواستم دوباره لبخندشو ببینم. پس ... یه چاقو گذاشتم تو دهانم و این کارو کردم ... با خودم! و میدونی چی شد؟ اون دیگه تحمل دیدنمو نداشت ... ترکم کرد. حالا من جنبه بامزه قضیه رو میبینم ... حالا همیشه لبخند میزنم!"
* '''جوکر''': (به گمبل در حالی که چاقو را بر روی دهان او نگه داشته) "میخوای بدونی این زخما از کجا اومدن؟ پدرم، یه الکلی بود، یه شیطان؛ و یه شب از همیشه دیوونه تر میشه. مادر واسه دفاع از خودش چاقوی آشپزخونه رو برمیداره. اون (پدرم) از این کار خوشش نمیاد... کم نه. من دارم نگاه میکنم که چجوری چاقو رو به مادر نزدیک میکنه و میخنده. برمیگرده سمت من و میگه: چرا انقدر جدی پسرم؟ با چاقو میاد سمت من: چرا انقدر جدی پسرم؟ چاقو رو میجسبونه گوشه لبم: یه لبخند رو صورتت بذارم؟ و ... چرا انقدر جدی؟"
|