یاماموتو تسونهتومو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←فصل نهم: ابرابزار |
←فصل نهم: ابرابزار |
||
خط ۸۹:
* یکی از پسران موری مونبئی، درگیر نزاعی شد و دیرهنگام، زخمی به خانه بازگشت. پدرش پرسید، «با دشمنت چه کردی» پسرش پاسخ داد، «کشتمش.» وقتی مونبئی پرسید، «ضربهٔ نهایی را وارد کردی؟» [در ضربهٔ نهایی، گردن فرد در حال مرگ را میبریدند.] پسرش پاسخ داد، «البته ضربه وارد شد.» آنگاه مونانی گفت، «تو قطعاً کارت را به خوبی انجام دادهای و چیزی نیست که بابت آن تأسف خورد. حال، حتی اگر فرار کنی بالاخره مجبور خواهی شد دست به [[w:سپوکه|سپوکه]] [خودکشی] بزنی، وقتی حالت بهتر شد، سپوکه کن و به جای آن که با دستان دیگری بمیری، میتوانی با دستان پدرت بمیری.» پدر اندکی بعد به کایشوکای [دستیار خودکشی] پسر خویش بدل شد.
* مردی به نام تاکاگی با سه کشاورز در محلهٔ خود بگومگو کرد. آن سه او را در گندمزار به سختی کتک زدند و مرد، مغموم به خانه بازگشت. زنش با دیدن او گفت، «مگر از یاد برده است که باید چون یک سامورایی بمیرد؟» مرد پاسخ داد، «مسلماً نه» و بعد زن گفت، «در هر حال یک مرد، تنها یک بار میمیرد. راههای مردن بسیار است: مردن از بیماری، کشته شدن در جنگ، [[w:سپوکه|سپوکه]] یا اعدام شدن با دستهای بسته. برای من رنجآور است که ببینم تو به خواری میمیری.» زن از خانه خارج شد و زود بازآمد. بچهها را خواباند. مشعلی برافروخت و جامهای برای نبرد پوشید و شوهر خویش را گفت، «دیدم که این سه کشاورز در جایی گرد آمدهاند. اینک وقت مناسبی است.» با این جمله، هر دو از خانه خارج شدند و شوهر جلودار بود، مشعلها را برافروختند و شمشیرهای کوچک خود از نیام بیرون کشیدند. برقآسا وارد خانهٔ حریفان شدند و آنها را متفرق ساختند. ضرباتشان عمیق بود. دو مرد را از پای انداختند و سومی را به شدت زخمی ساختند. پس از این ماجرا شوهر آن زن محکوم به [[w:سپوکه|سپوکه]] [خودکشی] شد.
=== فصل دهم ===
* شخصی میگفت، «بر آرامگاه مقدس، شعری دیدم که چنین آغاز میشد: «اگر انسان در قلب خویش طریق صداقت در پیش گیرد؛ هر چند دست به نیایشی نبرد؛ آیا خدایان حامی او نخواهند بود؟» آنگاه گفت، «این طریق صداقت چه طریقتی است؟» مردی دیگر پاسخ وی را این چنین داد، «به نظر میرسد به شعر علاقمندی، از این رو پاسخ تو را با یک شعر خواهم داد: وقتی که در این جهان همه چیز فریبی بیش نیست؛ تنها مرگ صداقت دارد. میگویند، در زندگی روزمره خود را همچون مردی مرده پنداشتن، همان پیروی از طریق صداقت است.»
== منابع ==
|