پائولو کوئلیو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
حامی (بحث | مشارکت‌ها)
←‏دارای منبع: ابرابزار
خط ۳:
 
== دارای منبع ==
* «همهٔ ما در حقیقت مهمانان این دنیا هستیم، در حال گذر از یک زندگی به زندگی دیگر، و نمی‌توانیم فراتر از کردارهای نیکمان باری برداریم. تا زمانی که مردمی نیازمند سقفِ خانه و محّبتِ ما باشند، سنّتِ مهمان‌پذیری هرگز در میانِ ما نخواهد مرد. هنگامی که پذیرا و میزبان کسی می‌شویم، در واقع پذیرای سرگذشت‌ها، ماجراها و اسرار دیگران می‌شویم.»
** ''مکتوب ، سنت''
 
=== خاطرات یک مغ ===
* « لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است .»
* « کشتی در ساحل بسیار امن تر است ولی برای این ساخته نشده است.»
* « خداوند انتقام نیست ،نیست، عشق است .»
* « این ما هستیم که سرعت گذر زمان را تعیین می کنیممی‌کنیم
* « انسان هرگز نمی تواندنمی‌تواند از رویاهارؤیاها دست بکشد. رویارؤیا خوراک روح است، همانطورهمان‌طور که غذا خوراک تن است. در زندگی بارها رویاهامان را فرو ریخته و تمناهامان را ناکام می بینیم،می‌بینیم، اما باید به دیدن رویارؤیا ادامه بدهیم . اگر نه روحمان می میردمی‌میرد و عشق نمی تواندنمی‌تواند به آن دست یابد.»
 
* « لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است .»
 
* « کشتی در ساحل بسیار امن تر است ولی برای این ساخته نشده است.»
 
* « خداوند انتقام نیست ، عشق است .»
 
* « این ما هستیم که سرعت گذر زمان را تعیین می کنیم .»
* « انسان هرگز نمی تواند از رویاها دست بکشد. رویا خوراک روح است، همانطور که غذا خوراک تن است. در زندگی بارها رویاهامان را فرو ریخته و تمناهامان را ناکام می بینیم، اما باید به دیدن رویا ادامه بدهیم . اگر نه روحمان می میرد و عشق نمی تواند به آن دست یابد.»
=== یازده دقیقه ===
* «روحی که در پیکر ما است کم و بیش تکامل نیافته است. با هر گامی که در فراز و نشیب زندگی می‌نهیم، در پی ذرات گم‌شده وجود خویش در کاوش‌ایم. اگر در این پویش، لحظه‌ای بخت یارمان باشد آن گوهر نایافته را در وجود انسانی دیگر می‌یابیم.»
 
* «نتوان گفت: بهارا، به امید دیدن و ماندن تو! می توانمی‌توان گفت: بهارا، تو بیا دانه امید به قلبم بنشان! و سفر کن به کجاآبادی، هرزمانی که تو را دلخواه است!»
* «روحی که در پیکر ما است کم و بیش تکامل نیافته است. با هر گامی که در فراز و نشیب زندگی می‌نهیم، در پی ذرات گم‌شده وجود خویش در کاوش‌ایم. اگر در این پویش، لحظه‌ای بخت یارمان باشد آن گوهر نایافته را در وجود انسانی دیگر می‌یابیم.»
* << زندگی همواره در انتظار شرایط بحرانی می ماند ،می‌ماند، تا قدرتش را نشان دهد . >>
 
* << «شتاب زمان به اندازه ایاندازه‌ای است که در چند لحظه می تواندمی‌تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرستد.>>»
* «نتوان گفت: بهارا، به امید دیدن و ماندن تو! می توان گفت: بهارا، تو بیا دانه امید به قلبم بنشان! و سفر کن به کجاآبادی، هرزمانی که تو را دلخواه است!»
* «هیچ کسهیچ‌کس نمی داند زندگی برای ما چه ذخیره کرده. خیلی خوب است که همیشه بدانیم در خروج فوری کجاست. >>
 
* « من می توانممی‌توانم انتخاب کنم که قربانی دنیا باشم یا یک ماجراجو در جستجوی گنج، همه چیز به طرز نگاه من به زندگی بر می گرددمی‌گردد. >>
* << زندگی همواره در انتظار شرایط بحرانی می ماند ، تا قدرتش را نشان دهد . >>
* « مردم جوری حرف می زنندمی‌زنند که همه چیز را می دانندمی‌دانند. اما اگر جرات کنی و سئوالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند. >>
 
* « (سوئیسی هاسوئیسی‌ها) دروغ نمی گویند،نمی‌گویند، آنها یه سکوت اکتفا می کنندمی‌کنند که کمک کننده آنهاست. >>
* << شتاب زمان به اندازه ای است که در چند لحظه می تواند مردم را از بهشت به دوزخ بفرستد.>>
 
* «هیچ کس نمی داند زندگی برای ما چه ذخیره کرده. خیلی خوب است که همیشه بدانیم در خروج فوری کجاست. >>
 
* « من می توانم انتخاب کنم که قربانی دنیا باشم یا یک ماجراجو در جستجوی گنج، همه چیز به طرز نگاه من به زندگی بر می گردد. >>
 
* « مردم جوری حرف می زنند که همه چیز را می دانند. اما اگر جرات کنی و سئوالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند. >>
 
* « (سوئیسی ها) دروغ نمی گویند، آنها یه سکوت اکتفا می کنند که کمک کننده آنهاست. >>
 
=== شیطان و دوشیزه پریم ===
* «انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است اما همزمان، سکون و ثبوت را [[آرزو]] می‌کند.»
 
* «انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است اما همزمان، سکون و ثبوت را [[آرزو]] می‌کند.»
 
* << شنیدن یک توهین و پاسخ ندادن به آن آسان تر از درگیر نبرد شدن با شخصی نیرومندتر از خود است .>>
 
* << پذیرفتن نیک سرشتی خود همیشه آسان تر از رویارویی با دیگران و جنگیدن برای حقوق خود است .>>
* << «همواره می توانیممی‌توانیم بگوییم سنگی که دیگران به سوی ما انداخته اند ،انداخته‌اند، به ما نخورده است ولی تنها در شب می توانیممی‌توانیم به خاطر قلب ضعیف خود بگرییم.>>»
* << به وعده هاوعده‌ها اعتماد نکن چون جهان پر از وعده است .>>
 
* << همواره می توانیم بگوییم سنگی که دیگران به سوی ما انداخته اند ، به ما نخورده است ولی تنها در شب می توانیم به خاطر قلب ضعیف خود بگرییم.>>
 
* << به وعده ها اعتماد نکن چون جهان پر از وعده است .>>
=== عطیه برتر ===
* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از [[عشق]] بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیب‌دانی و پیش‌گویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو [[دانش]] را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوه‌ها را به رفتار آورم و از عشق بی‌بهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بی‌بهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید. عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمی‌زند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمی‌آید و اندیشه شر نمی‌کند و از بی‌عدالتی خشنود نیست اما با [[حقیقت]] و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل می‌کند همه چیز را باور می‌کند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمی‌افتد اما پیشگوی‌ها همه شکست می‌خورند و زبان‌ها همه قطع می‌شوند و دانش‌ها در غبار زمان پنهان می‌شوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچهآنچه می‌ماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
 
* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از [[عشق]] بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیب‌دانی و پیش‌گویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو [[دانش]] را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوه‌ها را به رفتار آورم و از عشق بی‌بهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بی‌بهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمی‌زند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمی‌آید و اندیشه شر نمی‌کند و از بی‌عدالتی خشنود نیست اما با [[حقیقت]] و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل می‌کند همه چیز را باور می‌کند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمی‌افتد اما پیشگوی‌ها همه شکست می‌خورند و زبان‌ها همه قطع می‌شوند و دانش‌ها در غبار زمان پنهان می‌شوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه می‌ماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
 
== بدون منبع ==