طبل حلبی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
MohandesWiki (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱:
'''طَبلِ حَلَبی''' (به آلمانی: Die Blechtrommel) رمانی است به قلم [
== گفتاوردها ==
* «در این دنیا چه چیز، کدام رمان است که حماسهای به وسعت یک آلبوم عکس بسراید؟ امیدوارم که خدای بزرگ این آماتور خستگی ناپذیری که روزهای یکشنبه از ما عکس بر میدارد و با آن زاویهای که از تارک آسمانش برای این کار انتخاب میکند و قد بالایی برای ما نمیگذارد و همین عکسهایی را هم که دیگر به آدمیزاد نمیماند لابد با نوری نه چندان مناسب چاپ میکند و در آلبوم خود میچسباند، باری امیدوارم که خدا مرا هدایت کند.»
* «هیچ چیز بدتر از این نیست که با دل تنگ سفر کرد.»
* «غمی که غم باشد اصلاً موضوع نمیخواهد و همان بی علتی میشود گفت مضحکش، نشان از عمق بسیارش دارد.»
* «فقط تنبلان اصیل میتوانند اختراعاتی کنند که نتیجه آن صرفهجویی در کار باشد.»
* «وای که طبیعت به چه فکرها میافتد.»
* «ما باید نمایش بدهیم و بازی کنیم. اگر نکنیم دیگران ما را بازی میهند و این دیگران سیلی زدن را به نوازش کردن ترجیح میدهند.»
* «همین روزها سر و کلهشان پیدا میشود. میدانهای جشن و شادی را میگیرند. دستههای مشعل بدست راه میاندازند. جایگاه و تریبون راه میاندازند و خلق را پای آن جمع میکنند و عربده میکشند. از من به شما نصیحت دوست جوان. مواظب تریبون باشید و آنچه را از آنجا روی میدهد از نظر دو ندارید. سعی کنید همیشه پشت تریبون بنشینید و هیچوقت جزو پای تریبون ایستادنها نباشید.»
* «هیچوقت جایگاهی را از پشت تماشا کردهاید؟ میخواهم پیشنهاد کنم از این به بعد قبل از آنکه مردم جلو یک تریبون بایستند منظره پشت جایگاهی را که تریبون در آنست نشانشان بدهند. هرکس یکبار جایگاهی را از عقب، اما با دقت تماشا کرده باشد، از همان نگاه اثر میپذیرد و خودبخود در مقابل هر جادو جنبلی که به هر صورت از تریبون صورت میپذیرد مصونیت پیدا میکند. عین همین حرف را میشود درباره پشت میز محراب کلیسا زد.»
* «در این دنیا چیزهایی هست که هرچقدر هم که مقدس باشد، انسان حق ندارد به آنها نپردازد.»
* «هیچ چیز بدتر از این نیست که با دل تنگ سفر کرد.»
* «مادر جانم آسان فراموش میکرد، با آنکه حافظه خوبی داشت.»
* «مستراح تنها جایی بود که آدم میتواست آزاد اندیش باشد و آزاد بماند.»
* «زود باوران به بابانوئل اعتقاد داشتند، اما در حقیقت بابانوئل
* «به قدری یکدیگر را دوست داشتند که یکدیگر را تربچه نقلی مینامیدند و
* «به پشت سپر بیخبری پناه میجوییم و باید دانست که این
* «جوانانی که بیرون آسایشگاه به سر میبرند آدمهای جالبی هستند. نمیدانم چرا از رفتار طبیعی بیزارند.»
== جستارهای وابسته ==
* [[گونتر گراس]]
== منبع ==
* {{یادکرد| کتاب= طبل حلبی|نویسنده = گراس، گونتر |ترجمه=[[سروش حبیبی]]| ناشر = انتشارات نیلوفر|چاپ=اول|شهر=تهران|سال= ۱۳۸۰}}
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
|