طبل حلبی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۰:
*«همین روزها سر و کلهشان پیدا میشود. میدانهای جشن و شادی را میگیرند. دستههای مشعل بدست راه میاندازند. جایگاه و تریبون راه میاندازند و خلق را پای آن جمع میکنند و عربده میکشند. از من به شما نصیحت دوست جوان. مواظب تریبون باشید و آنچه را از آنجا روی میدهد از نظر دو ندارید. سعی کنید همیشه پشت تریبون بنشینید و هیچوقت جزو پای تریبون ایستادنها نباشید.»
*«هیچوقت جایگاهی را از پشت تماشا کردهاید؟ میخواهم پیشنهاد کنم از این به بعد قبل از آنکه مردم جلو یک تریبون بایستند منظره پشت جایگاهی را که تریبون در آنست نشانشان بدهند. هرکس یکبار جایگاهی را از عقب، اما با دقت تماشا کرده باشد، از همان نگاه اثر میپذیرد و خودبخود در مقابل هر جادو جنبلی که به هر صورت از تریبون صورت میپذیرد مصونیت پیدا میکند. عین همین حرف را میشود درباره پشت میز محراب کلیسا زد.»
*«در این دنیا چیزهایی هست که هرچقدر هم که مقدس باشد، انسان حق ندارد به آنها نپردازد.»
*«هیچ چیز بدتر از این نیست که با دل تنگ سفر کرد.»
*«مادر جانم آسان فراموش میکرد، با آنکه حافظه خوبی داشت.»
*«مستراح تنها جایی بود که آدم میتواست آزاد اندیش باشد و آزاد بماند.»
*«زود باوران به بابانوئل اعتقاد داشتند، اما در حقیقت بابانوئل مامور گاز از آب درآمد.»
*«به قدری یکدیگر را دوست داشتند که یکدیگر را تربچه نقلی مینامیدند و تربچهی نقلی را دوست داشتند و یکدیگر را گاز میزدند.»
*«به پشت سپر بیخبری پناه میجوییم و باید دانست که این بهانهی بیخبری آن روزها مُد شده بود و حتی امروز کلاه قشنگیست که با بسیاری از کلهها جور است و روهای بسیاری را سفید میکند.»
*«جوانانی که بیرون آسایشگاه به سر میبرند آدمهای جالبی هستند. نمیدانم چرا از رفتار طبیعی بیزارند.»
==جستارهای وابسته==
|