صادق هدایت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱:
[[پرونده:Sadegh hedayat.jpg|thumb|left|200px|
وقتی هم پایش بیفتد باید حقش را گذاشت کف دستش! - صادق هدایت]]
'''[[W:صادق هدایت|صادق هدایت]]'''، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی. زادروز: ([[W:۲۸ بهمن ۱۲۸۱ (خورشیدی)|۲۸ بهمن ۱۲۸۱]]) برابر با ([[W:۱۷ فوریه ۱۹۰۳ (میلادی)|۱۷ فوریه ۱۹۰۳]]) در تهران میباشد. هدایت در تاریخ ([[W:۱۹ فروردین ۱۳۳۰ (خورشیدی)|۱۹ فروردین ۱۳۳۰]]) برابر با ([[W:۹ آوریل ۱۹۵۱ (میلادی)|۹ آوریل ۱۹۵۱]]) در پاریس، دست به خودکشی زد. آرامگاه او در گورستان پرلاشز میباشد.
== دارای منبع ==
* «خدای جهودی آن ها قهار و جبار و کین توز است و همه اش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را می دهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را می فرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آن ها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مومن کسی است که به امید لذت های موهوم شهوانی و شکم پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه اش زیر سلطه اموات زندگی می کنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت می کنند، کاری که پست ترین جانور نمی کند.»
'''توپ مرواری'''
همه اولیا و انبیا سامی هتا آن هایی که به صلح جویی و بشر دوستی مشهورند ، هوچی و چاقوکش بوده اند!
'''توپ مرواری'''
عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خداوند بخشایشگر مهربان است.
'''توپ مرواری'''
تمام فلسفه ی اسلام روی نجاسات بنا شده است. اگر پایین تنه را از آن بگیرند، اسلام روی هم می غلتد و دیگر مفهومی ندارد
بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سر و کله بزنند و سجع و قافیه های بی معنی و پر طمطراق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل هم بدهند.
'''توپ مرواری'''
سطر ۲۴ ⟵ ۴۳:
'''توپ مرواری'''
خدا مقامش عالی تر از این است که اصلن وجود داشته باشد!
'''توپ مرواری'''
دیکتاتور امروز به مراتب خطرناک تر از دیکتاتور هزار سال پیش است
'''توپ مرواری'''
مذهب بهانه و افسار دست یک مشت گرگ است که به لباس میش درآمده اند و جز تخم نفاق و کینه ثمر دیگری به بار نمی آورند.
برخی برای تایید حرص و آز و شهوت و خودپسندی و جاه طلبی خودشان آمده اند دنیای نامریی و خدای قهاری تصور کرده اند که تمایلات پست آن ها را دارد.
آن ها نماینده و تعزیه گردان همین دستگاهند و برای سود و زیان خود آیه می آورند و پایش بیفتد با شیطان هم می سازند تا موجودات را تا ابد پست و احمق و گدا و مطیع نگهدارند و همینکه قوت گرفتند این آقایان زاهد و عابد و مسلمان حتا مدعی تاج و تخت هم می شوند!
به همین مناسبت یک پا دشمن خونی ما هستند
'''توپ مرواری'''
=کاروان اسلام=
مذهب چی؟! کشک چی؟! مگر اسلام به جز چاپیدن و آدم کشی است؟! همه ی قوانین آن برای یک وجب جلو آدم و یک وجب عقب آدم درست شده.
یا مسلمان بشوید و از روی کتاب "زبده النجاسات" عمل کنید، یا می کشیمتان و یا خراج بدهید. این تمام منطق اسلام است!
'''کاروان اسلام'''
در آن دنیا به مرد مسلمان فرشته ای می دهند که پایش در مشرق و سرش در مغرب است . به اضافه ی هفتاد هزار شتر و قصری که هفتاد هزار اتاق دارد.
من حاضرم اعمال شاقه بکنم و به من این فرشته را ندهند که نمی توانم سر و تهش را جمع بکنم.
آن قصر را هم اگر روزی یک اتاقش را جارو بزنم تازه در آن دنیا جاروکش می شوم و اگر بنا باشد به هفتاد هزار شتر رسیدگی کنم شترچران خواهم شد!
این بهشت به درد یک مشت آخوند شپشو و عرب موش خوار می خورد!
'''کاروان اسلام'''
یک نگاه به نقشه ی جغرافیا بینداز ...!
همه ملل اسلامی توسری خور ، بدبخت ،جاسوس،دست نشانده و مزدور هستند
'''کاروان اسلام'''
سطر ۴۱ ⟵ ۱۰۹:
* «افکار پوچ!-باشد،ولی از هر حقیقتی بیشتر مرا شکنجه میکند-آیا این مردمی که شبیه من هستند،که ظاهرا احتیاجات وهوا وهوس مرا دارند برای گول زدن من نیستند؟آیا یک مشت سایه نیستند که فقط برای مسخره کردن و گول زدن من به وجود آمده اند؟ آیا آن چه که حس میکنم،می بینم ومی سنجم سرتاسر موهوم نیست که با حقیقت خیلی فرق دارد؟»
** ''[[بوف کور]]''
* اگر نژاد آدمیزاد باید روزی به اوج ترقی و تکامل برسد در یک محیط طبیعی با خوراک نباتی خواھد بود. چنان که گوشت خواری و تمدن مصنوعی او را فاسد کرده و به سوی پرتگاه نیستی میکشاند. مگر اینکه یک نژاد برومند و نونهالی که زندگانیش از روی قوانین طبیعت است جانشین او بشود وگرنه به طرز ننگینی نژاد او خاموش خواھد گشت.
** ''[[فواید گیاهخواری]]''
سطر ۶۰ ⟵ ۱۲۳:
** ''[[فواید گیاهخواری]]''
سطر ۱۱۶ ⟵ ۱۷۹:
* « پرنده را برای قفس نیافریده اند، اسب و الاغ با زین زاییده نشده اند.
''[[انسان و حیوان]]''
سطر ۱۳۶ ⟵ ۱۹۹:
===سگ ولگرد===
* «همه محض رضای خدا او را می زدند و به نظرشان خیلی طبیعی بود سگ نجسی را که مذهب نفرین کرده و هفت تا جان دارد برای ثواب بچزانند.»
''سگ ولگرد''
بعضی ها فقط پول دارند و تمام عنوان و حیثیت این ها به همان پول است. این ها خود را لایق همه چیز می دانند و قیافه ی اشخاص باهوش به خود می گیرند، ولی چقدر در نظر من پست هستند و همیشه از ته دل آن ها را تحقیر کرده ام.
''هوسباز''
* «تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیدادگری خود دست می کشند و بی گناه شکنجه نمی شود. نه ستمگر است و نه ستمدیده، بزرگ و کوچک در خواب شیرینی فرو رفته اند.
سطر ۱۵۸ ⟵ ۲۲۸:
''[[مرگ]]''
=پیام کافکا=
[[پرونده:Hedayatdeadbody.jpg|thumb|left|200px|پیکر بی جان هدایت، پاریس فروردین ۱۳۳۰]]
* همه چیزهایی که برای ما جدی و منطقی و عادی بود، یکباره معنی خود را گم می کنند، عقربک ساعت جور دیگر به کار می افتد، مسافتها با اندازه گیری های ما جور در نمی آید، هوا رقیق می شود و نفسمان پس می زند. آیا برای اینکه منطقی نیست؟ برعکس؛ همه چیز دلیل و برهان دارد، یک جور دلیل وارونه؛ منطق افسارگسیخته ای که نمی توان جلویش را گرفت.
** ''[[پیام کافکا]]''
سطر ۱۸۱ ⟵ ۲۵۷:
** ''[[مصطفی فرزانه]]، آشنایی با صادق هدایت''
\نه تنها یک تشابه بین چشمهای او و انسان وجود داشت، بلکه یکنوع تساوی دیده میشد. دو چشم مشی پر از درد و زجر و انتظار که فقط در پوزه یک سگ سرگردان ممکن است دیده شود. (سگ ولگرد، صادق هدایت، سال ۱۳۲۱)
== شرح حال هدایت به قلم خود ==
سطر ۲۱۷ ⟵ ۲۷۲:
* یک بار دیدم که در کافه لالهزار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی میگفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، عرق به پیشانیاش نشست و داشت قی میکرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.
** ''[[بزرگ علوی]]''
*نویسنده ای که در کتابش (بوف کور) زنی را مثل گوسفند تکه پاره می کند، در زندگی عادی مرد خوش نیت نیکخاهی بود که تحمل ریختن خون حیوانی را نداشت، چه برسد به اینکه قتل انسانی را تحمل کند.
در بچگی یکبار روز عید قربان هنگام قربانی کردن دیده بود که چگونه شتری را زجرکش کردند و از آن زمان دیگر نمی توانست گوشت بخورد
** ''[[بزرگ علوی]]''
* «شاید هدایت یکی از استثناییترین نویسندگان کشورمان باشد که آثارش از زوایای گوناگون و در ابعادی متنوع قابل تعمق و بررسی است. این ابعاد اگرچه هرکدام ـ همچون شخصیت درونی هدایت ـ دارای پیچیدگیها و تودرتوهای عجیبی است، اما منطقی که بر این پیچیدگیها حاکم است ـ اگر دقت و نظر کافی داشته باشیم ـ ما را از پیچاپیچ تمامی این تودرتوها عبور خواهد داد و سر انجام ـ اگر چه نه به آسانی ـ این کلاف هزارپیچ را برایمان خواهد گشود.»
سطر ۲۲۳ ⟵ ۲۸۸:
== جستارهای وابسته ==
* [[توپ مرواری]]
* [[کاروان اسلام]]
* [[بوف کور]]
* [[فواید گیاهخواری]]
|