سیمین بهبهانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار |
←گفتاوردها: ابرابزار |
||
خط ۴:
== گفتاوردها ==
* «اولین روزی که شروع کردم به شعر گفتن، اولین بیت این بوده که: "ای توده گرسنه و نالان چه میکنی/ ای ملت فقیر و پریشان چه میکنی؟" این را در ۱۴ سالگی
* «برای من زندگی همیشه تجربه است، تجربهای پشت تجربه دیگر. شعر من هم بر پایه تجربه و آزمایش است. از غزل ساده شروع کردم به دو بیتیهای نیمائی رسیدم. از چهار پارههای نیمائی باز به غزل پختهتری دست یافتم. قانع شدم به آن و به غزل هائی با وزنهای تازهتر دست یافتم.»<ref>http://www.dw.de/سیمین-دیروز-سیمین-امروز-گفتوگو-با-سیمین-بهبهانی/a-16102450</ref>
* «یکی از عادتهای من این است که در سفرهای دور نمیتوانم شعر بگویم... واقعاً عادت کردهام به این آب و خاک و دوری از اینجا را تحمل نمیتوانم بکنم»<ref>http://www.dw.de/سیمین-دیروز-سیمین-امروز-گفتوگو-با-سیمین-بهبهانی/a-16102450</ref>
* «من [[مهدی اخوان ثالث|اخوان]] و [[احمد شاملو|شاملو]] را دوست دارم و ... بله، اسم [[فرخزاد]] را هم میآورم.»<ref>http://www.dw.de/سیمین-دیروز-سیمین-امروز-گفتوگو-با-سیمین-بهبهانی/a-16102450</ref>
* «ممیزی شرایطی را فراهم میکند که نتوانم کتابم را منتشر کنم اما من آدم جستجوگری هستم و اگر نتوانم کتابم را منتشر کنم راه دیگری مییابم که حرفم را بزنم مثلاً جایی سخنرانی میکنم و حرف ام را در قالب یک مصاحبه بیان میکنم. یک شاعر وقتی حرف داشته باشد باید بتواند راه خودش را پیدا کند.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article20721</ref>
* «برای مردم مینویسم و نمیخواهم مخاطب شعرم را تنها یک گروه خاص تشکیل بدهند ازاین روبهترین شیوه بیانی را در ساده نویسی یافتم و در شعر و نثر همواره سعی کردم که از زبان پاکیزهای استفاده کنم و سخن ام را پیچیده نکنم.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article20721</ref>
* «اولین بار در ۱۴ سالگی پس ازمرگ برادر کوچکم «عادل پور» که در ۷ سالگی براثر بیماری درگذشت شعری سرودم. پدرم مرگ او را ناشی از بی توجهای پزشک معالجش «کشاورز» میدانست. مادرم هم در سوگ او اشک میریخت و شعر میسرود. هنوز ابیاتی از این شعر را در خاطر دارم. ای کودک هفت ساله، ای عادل پور/ کز خبط کشاورز شدی زنده به گور/ برخیز و ببین که از غمت گشته چنین/ عادل غمگین و فخرعادل رنجور.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article20721</ref>
* «در زندگی ام این شانس را داشتهام که شاعران کلاسیک را در نوجوانی و جوانی مطالعه کنم و ارتباط ام را اما با شعر معاصر حفظ کنم از این رو همواره روند شعر را دنبال کردهام، اما هرگز تلاش نکردهام که متاثر از شاعر و یا جریان شاعری باشم اما با این همه من در میان شاعران کلاسیک شعر حافظ و سعدی را دوست دارم. چون این دو شاعر بیش ازهر شاعری زندگی ایرانیان را دست مایه شعر خود دادهاند و شعر سعدی نمود واقعی زندگی است.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article20721</ref>
* «از هرحرکتی برای شعر استقبال میکنم؛ اما دوست دارم اگر روزی بنیادی راهاندازی شد به نام شعر باشد و صرفاً به نام من نباشد و جایزهای برای شاعران جوان اختصاص داده شود تا کتابهای شعرشان را بهتر بتواند منتشر کنند. امیدوارم روزی درکشورما بنیادهای شعر متعددی باشد که این بنیادها برای برداشتن ممیزی فعالیت کنند و شاعران و نویسندگان بدون دغدغه کتاب هایشان را به دست نشر بسپارند.»<ref>http://www.sharqparsi.com/2014/07/article20721</ref>
== بدون منبع ==
|