دان دلیلو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
MohandesBot (بحث | مشارکتها) جز Reverted to revision 56686 by Sonia Sevilla on 2014-05-04T00:47:39Z |
جز +پیوند برای خروج از بن بست |
||
خط ۳:
== گفتاوردها ==
* «[[نویسنده]] شدم چون در نیویورک [[زندگی]] میکردم، بسیاری از چیزهای بزرگ را دیدم و شنیدم و حس کردم؛ چیزهای سرگرمکننده و گاه خطرناکی که در شهر بیدروپیکری مانند نیویورک روی هم انباشته شده است. من نویسنده شدم چون نخواستم سرسپرده باشم.»
* «پدر و مادرم در ایتالیا متولد شدند. در ۱۹۱۶ پدرم به این کشور (آمریکا) آمد؛ فکر کنم هشت یا نه سال داشت. پدر بزرگ و مادربزرگم با عموها و عمههایم در این [[سفر]] همراه پدرم بودند. هفت نفر میشدند با یک کوتوله که خدمه آنها بود و بچهای که مادربزرگم با خودش از ناپل آورده بود، قیمش بود. پدربزرگ برای امرار معاش در کمپانی بیمه «متروپولیتن» به عنوان یک حسابدار استخدام شد؛ حتما میز بزرگی داشت شبیه میزهای بزرگی که الان در نیویورک است.»<ref>http://vista.ir/article/369707/نویسنده-شدم-چون-نخواستم-سرسپرده-باشم</ref>
* «فکر میکنم چیزی که در آثار متاخرم (احتمالا) بیش از هر چیزی دیده میشود ملهم از همان تعالیم مذهبی دوران کودکی است. برای یک کاتولیک هیچ چیز مهمتر از این نیست که درباره آن دوران حرف بزند یا اوقاتی را به تامل درباره آن اختصاص دهد؛ چون او با چنین ذهنیتی بزرگ شده که سرانجام زمانی میمیرد یا اگر الان جان در بدن ندارد، زندگیاش راهی است به مرگ که خود دیباچهای است برای رسیدن به [[زندگی]] ابدی با تمام رنجها یا خوشیهایی که میتواند در انتظارش باشد.»<ref>http://vista.ir/article/369707/نویسنده-شدم-چون-نخواستم-سرسپرده-باشم</ref>
== منابع ==
|