وضعیت سفید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۴۵۴:
*'''امیر''': شلغم چی؟
*'''مادربزرگ''': کور مرده بود شلغم می‌خورد.
 
 
 
''روز – خارجی – امیر در راه مدرسه''
 
 
*'''امیر''': مردم بیاین. اگه تو مدرسه اتاقی مونده بردارین واسه خودتون. یه کاری کنید وقتی من رسیدم توی مدرسه دیگه همه ی اتاقا پُر شده باشه.
 
 
''روز – داخلی – باغ مادربزرگ''
سطر ۴۶۸ ⟵ ۴۷۲:
*'''بهرام''': باز التماس بهتره.
*'''هوشنگ''': بله التماس بهتره
 
 
''روز – داخلی – اتاق عباس آقا''
 
*'''امیر''':چه خبره، اِ (در اتاق که به آرامی باز شده بود را می بندد، مادربزرگ وارد اتاق می شود.)
*'''مادربزرگ''':جارو رو بده من.
*'''امیر''':دارم جارو میکنم.
*'''مادربزرگ''':بده مادر، عزیزم.
*'''امیر''':مامان بزرگه، خیلی سه داره. عباس آقا اینا میخوان بیان تو این اتاق بعدن اینجا اینطوری عین بازار شامه.
*'''مادربزرگ''':حالا شما جارو رو بده مادر.
*'''امیر''':نه مامان بزرگ آبروریزیه. به خدا آبروی کل خانواده میره مامان بزرگ.
(مادربزرگ جارو را میگیرد)
*'''امیر''':مامان بزرگ، مامان بزرگه، فقط به کسی نگو که امیر اتاق عباس آقا اینا رو جارو کرد. باشه؟ میخوام تو خوبی گمنام باشم.
*'''مادربزرگ''':چشم. طفل دیوانه ی من. تو بیا برو بالا، اتاق آهنی. طبقه ی بالا.
*'''امیر''':بالا کجاست؟
*'''مادربزرگ''':حالا که خانواده ی عباس آقا اینا دارن میان تو یه مرد گنده ای شدی، درست نیست اینجا تو خانواده ی اونا باشی، پیش یه عده نامحرم. تو نمازخوانی، اعوذبالله ی بگو، شیطانو از خودت دور کن، به حرفای منم فکر کن. باشه مادر؟
*'''امیر''':باشه. هر چی شما بگی. باشه.
*'''مادربزرگ''':رفت و آمدتم از اون نرده بان بلنده که پشت ساختمان گذاشتیم، از اونجا میری و میای.