وضعیت سفید: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
Ellhaam (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۰۹:
*'''احترام ''': چی میگی تو؟ از اون موقع که اومدی حنابندون پوران یه چایی کمرنگ گذاشتن جلوت هی میخوای دقّ ت رو سر من خالی کنی.
*'''محترم''': با من حرف نزن. آقا، با من حرف نزن
*''' مادرافتخار امیر''': احترام خانم بخوابیم. آخر شبی بحث نکنین
*'''محترم''': میگم با من حرف نزن
*'''بهزاد''': به نظر من آقا هوشنگ، این خواهرای من خیلی به کار هم کار دارن. خیلی به هم حساسیت نشون میدن. اصلا نباید به هم توجه کنن. مثلا من و همین بهروز، نیگا کن، عین گربه نشسته. اصلا انگار نیست. هستا ولی نیست. به جان خودم اصلا من توجهی ندارم به ایشون. نگا کنید این اطوار چیه من نمی فهمم
 
 
=== قسمت ششم ===