مرگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز Bot: removing existed iw links in Wikidata |
←گفتاورد: ابرابزار |
||
خط ۳:
== [[گفتاورد]] ==
* «هیچ کس نمیداند که [[فردا]] چه به دست میآورد، و هیچ کس نمیداند که در کدامین سرزمین میمیرد﴿۳۴﴾».
** ''[[قرآن]]'' سوره ۳۱: لقمان
* «آدمی چون [[مرگ|بمیرد]] مردم گویند: «چه وانهاد؟» و فرشتگان گویند: «چه پیش فرستاد؟».
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، خطبه، ۲۰۳ ''</small>
* «[[مرگ]] خواهندهای شتابندهاست، و آن کس که بر جای است، از دستش نرود، و آن که گریزندهاست از آن نرهد. گرامی ترین مرگها، کشته شدن در راهِ خداست.... هزار مرتبه شمشیر خوردن بر من آسان تر است تا در بستر مردن..»
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، خطبه ۱۲۳''</small>
* «[[مرگ]] را ورطههایی است دشوارتر از آنچه بتوان وصف کرد، یا در میزان دلهای مردم دنیا توان آورد».
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، خطبه، ۲۲۱ ''</small>
** '' [[ولتر]]''
* «تنها مرگ است که دروغ نمیگوید! حضور مرگ همه موهومات را نیست و نابود میکند. ما [[کودک|بچهٔ]] مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریبهای [[زندگی]] نجات میدهد، و در ته زندگی، اوست که ما را صدا میزند و بهسوی خودش میخواند.»
▲* «پیوند [[عشق]] حقیقی حتی با مرگ گسیخته نمیشود، چه رسد به دوری.»
** ''[[صادق هدایت]]، [[
▲* «تنها مرگ است که دروغ نمیگوید! حضور مرگ همه موهومات را نیست و نابود میکند. ما [[کودک|بچهٔ]] مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریبهای [[زندگی]] نجات میدهد، و در ته زندگی، اوست که ما را صدا میزند و بهسوی خودش میخواند.»
* «[[دوستی|دوست]] داشت او را شکلاتی بپیچند، عین مردههای زیادی که طی این مدت در تخت بغلی مرده بودند. اول لباسهایشان را در میآوردند، حلقه طلا، گوشوارهها و النگوها را در پاکتی میگذاشتند و بعد سراغ دندانها میرفتند، تا اگر مصنوعی بود وسط راه مرده حواسش پرت نشود و آنرا قورت ندهد. بعد نوبت پنبهها بود که سوراخهای بدن را میپوشاند تا ''جانی که در رفته دوباره پشیمان نشود و سر جای اولش برنگردد''.»
** ''[[منیرو روانیپور]]، کنیزو''
* «[[زندگی]] هر چه پوچتر باشد مرگ تحمل ناپذیرتر میشود.»
** ''منسوب به [[ژان پل سارتر]]''
* «[[فریدریش نیچه]] به درستی مرگ خدا را اعلام کرد، اما من میگویم که او هرگز به دنیا نیامدهاست. خدا افسانهاست. او اختراع است و اکتشاف نیست. آیا تفاوت بین اختراع و اکتشاف را میدانید؟ اکتشاف با واقعیت سر و [[کار]] دارد، اما اختراع را شما پدید میآورید.»
▲* «[[فریدریش نیچه]] به درستی مرگ خدا را اعلام کرد، اما من میگویم که او هرگز به دنیا نیامدهاست. خدا افسانهاست. او اختراع است و اکتشاف نیست. آیا تفاوت بین اختراع و اکتشاف را میدانید؟ اکتشاف با واقعیت سر و [[کار]] دارد، اما اختراع را شما پدید میآورید.»
** ''[[اوشو]]''
* افسوس که نیچه مرد و ندید که خدا هنوز زندهاست
* مهریزی
* «مردن کافی نیست باید به موقع مرد.»
** ''منسوب به [[ژان پل سارتر]]''
* «مهم نیست مرگ کجا و کی به سراغ من میآیدمهم اینست که وقتی میآید من آنجا نباشم»
** '' [[وودی آلن]]''
* «یک [[شعر|شاعر]] در بیست و یک سالگی میمیرد، یک [[انقلاب]]ی یا یک ستاره راک در بیست و چهار سالگی. اما بعد از گذشتن از آن سن فکر میکنی همه چیز روبهراه است، فکر میکنی توانستهای از منحنی مرگ انسان بگذری و از تونل بیرون بیایی.»
** ''[[هاروکی موراکامی]]، فاجعه معدن در نیویورک'' [http://dibache.com/text.asp?cat=3&id=1823]
* «آن که به کمال رسیدهاست، فاتحانه به مرگ خویش میمیرد و چنین مرگی، بهین مرگ است.»
** ''[[نیچه]]''
▲* «تنها سعادتمند، کسی است که چشم به جهان نگشوده به خواب مرگ فرو رود.»
** ''[[ارنست همینگوی]]''
* «هر
▲* «هر جنبندهاى که بر روى زمین است، مرگ را ناخوش مىدارد. و اگر به چشم خرد بنگرد، راحتى بزرگ در مرگ است.»
** ''[[شیخ بهائی]]'' ''کشکول''
* «به یاد آورد هنگامی را که در برابرِ [[خانواده]] ات در بسترِ [[مرگ]] افتادهای، در حالی که نه پزشکی [[مرگ]] را میتواند از تو بازدارد، و نه [[دوست]]ی میتواند برایت سودمند باشد.»
** ''[[علی هادی]]'' <small>نزهة الناظر، ص 141</small>
▲* «برای راحت مردن باید پول زیاد خرج کرد.»
** ''[[ساموئل باتلر]]''
▲* «ملتی که از مرگ نمیترسد هرگز نخواهد مرد.»
** [[نادر شاه افشار]]
▲* «چه حادثه عجیبی است. باید بروی و هیچگاه باز نگردی.»
** ''[[جان میلتون]]''
▲* «با هر نفسی که مرد از سینه برمیآورد گامی به سوی مرگ برمیدارد.»
** ''[[علی بن ابیطالب]]''
▲* «مرگ یک خواب بی رویاست.»
** ''[[برنارد شاو]]''
▲* «زندگی مردم را در یک سطح قرار میدهد و مرگ افراد برجسته را هویدا میگرداند.»
** ''[[برنارد شاو]]''
▲* «مرگ جز یکبار نمیآید ولی ترس فرا رسیدن آن در طول عمر آدمی را زجر میدهد.»
** ''[[لابرویر]]''
▲* «بهترین نوع مرگ برای من مرگیست که مرد در آغوش زنی بمیرد.»
** ''[[موپوسان]]''
▲* «حقیر شمردن مرگ یکی از فضائل اخلاقیست.»
** ''[[مونتنیه]]''
▲* «گرانبهاترین اندیشهها، اندیشه درباره زندگی است نه مرگ.»
** ''[[باروخ اسپینوزا]]''
▲* «مرگ مثل خورشید است، کسی نمیتواند بدان چشم دوزد.»
** ''[[لارشفوکو]]''
* «اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ، هنگام مجازات چه حد آرزوی بازگشت به زندگی دارد، آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میسازید بهتر میدانستید.»
▲* «اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ، هنگام مجازات چه حد آرزوی بازگشت به زندگی دارد، آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میسازید بهتر میدانستید.»
** ''[[بوعلی سینا]]''
* «از یکی از روحانیون شنیدم که میگفت: اختلافی که بین مرفقط در این است که افراد سالخورده به سوی مرگ میشتابند ومرگ به سوی جوانان میآید.»
▲* «از یکی از روحانیون شنیدم که میگفت: اختلافی که بین مرفقط در این است که افراد سالخورده به سوی مرگ میشتابند ومرگ به سوی جوانان میآید.»
** ''[[مونتنیه]]''
▲* «بگذارید زندگی مانند گلهای تابستان ومرگ مانند برگهای پاییز زیبا باشد.»
** ''[[تاگور]]''
|