گابریل گارسیا مارکز: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲:
'''[[:w:گابریل گارسیا مارکز|گابریل گارسیا مارکِز]]''' (۱۹۲۸-۲۰۱۴)، نویسنده ، رمان‌نویس، روزنامه‌نگار و ناشر کلمبیایی.
== گفتاوردها ==
<div style="font-variant: small-caps; text-align: center;">
__NOTOC__
 
[[#آ، الف|آ، الف]] - [[#ب، پ|ب، پ]] - [[#ت، ث|ت، ث]] - [[#ت|ت]] - [[#ج، چ|ج، چ]] - [[#ح، خ|ح، خ]] - [[#چ|چ]] - [[#د، ذ|د، ذ]] - [[#ر، ز، ژ|ر، ز، ژ]] - [[#س، ش|س، ش]] - [[#ص، ض|ص، ض]] - [[#ط، ظ|ط، ظ]] - [[#ع، غ|ع، غ]] - [[#ف|ف]] - [[#ق|ق]] - [[#ک|ک]] - [[#گ|گ]] - [[#ل|ل]] - [[#م|م]] - [[#ن|ن]] - [[#و|و]] - [[#ه|ه]] - [[#ی|ی]]
</div>
 
=== آ، الف ===
* «آنچه در آن مکاتیب آمده است از ازل تا ابد تکرار ناپذیر خواهد بود، زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی، فرصت مجددی در روی زمین نداشتند.
** <small>از «صدسال تنهایی» ترجمهٔ بهمن فرزانه، تهران: نشر امیرکبیر، ۱۳۵۷ </small>
سطر ۱۵ ⟵ ۸:
* «اینکه چند سالت است، سن نیست؛ چند سال را احساس می‌کنی، سنت است.
** <small>Memories of My Melancholy Whores </small>
 
=== ب، پ ===
 
* «بعضی وقت‌ها بین کاغذهای قدیمی، عکس‌هایی پیدا می‌کنم که عکاسانِ خیابانیِ حوالی کلیسای سن فرانسیسکو از ما می‌گرفتند و احساس ترحمی مهارنشدنی بر وجودم چیره می‌شود؛ چون به نظرم نمی‌رسد عکس‌های ما باشند، بلکه تصور می‌کنم کسانی که در عکس می‌بینم پسرانمان هستند، در شهری محصور و با دروازه‌های بسته که در آن هیچ چیز آسان نیست و از همه دشوارتز تاب‌آوردن تنهایی و تحمل عصرهای بی [[عشق]] یکشنبه‌است.»
** <small>از «زنده ام که روایت کنم » ترجمهٔ کاوه میرعباسی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۳</small>
=== ت، ث ===
=== ج، چ ===
=== ح، خ ===
=== د، ذ ===
* «دوستت دارم، نه بخاطر شخصیت تو، بلکه بخاطر شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا می‌کنم.»<ref>http://www.goodreads.com/author/quotes/13450.Gabriel_Garc_a_M_rquez</ref>
* «دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آن قدر تنگ می‌شود، که می‌خواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی.»<ref>http://www.goodreads.com/quotes/search?utf8=✓&q=مارکز&commit=Search</ref>
 
=== ر، ز، ژ ===
* «ریشهٔ ادبی من روی شعر پایه ریزی شده بود، امّا شعر بد؛ فقط زمانی که از میان شعر بد گذشتی، می‌توانی شعر خوبت را بگیری.»
** <small>Márquez, Gabriel García. Interview with El Manifesto. 1977.</small>
 
=== س، ش ===
=== ص، ض ===
=== ط، ظ ===
=== ع، غ ===
=== ف ===
=== ق ===
=== ک ===
* «کسی که با اتوبوس سفر می‌کند نمی‌داند کجا می‌میرد.»
** <small>از «زنده ام که روایت کنم » ترجمهٔ کاوه میرعباسی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۳</small>
 
=== گ ===
=== ل ===
=== م ===
=== ن ===
=== و ===
*« و عشق ، هیچ چیزی سخت تر از عشق نیست.»
** <small>Márquez, Gabriel García. Love in the Time of Cholera. 1985</small>
 
=== ه ===
* «هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.»
** <small>بدون منبع</small>
سطر ۵۷ ⟵ ۲۵:
* «هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که در راهِ عشق بمیری.»
** <small>Love in the Time of Cholera</small>
 
=== ی ===
 
== دربارهٔ او ==