۳۹٬۷۴۷
ویرایش
(←د: ابرابزار) |
|||
== د ==
* «<small>یار به منزلت خویشاوند است، و</small> [[دوست]] کسی است که در نهان به آیین [[دوستی]] پایبند است... و [[
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، نامه ۳۱''</small>
* «[[دوست|دوستی ورزیدن]] نیمی از [[عقل|خِرَد]] است.»
* «[[دوستی|دوستانِ]] تو سه دسته و [[دشمن|دشمنان]] تو سه دستهاند. امّا دوستانِ تو: دوستِ تو، دوستِ دوستِ تو، و دشمنِ دشمنِ توست. و دشمنانت:دشمنِ تو، دشمنِ دوست تو، و دوستِ دشمنِ توست.»
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۹۵''</small>
* «
** ''[[یحیی بن خالد برمکی]]''<small>برگرفته از «
* «داشتن یک دوست حقیقی از همه چیز گرانبهاتر است و کمتر کسی هم در صدد به دست آوردنش میباشد.»
** ''[[فرانسوا لارشفوکو]]''
* «در انتخاب دوست شتاب مورز و به تعجیل از آنان روی مگردان.»
** ''[[سولون]]''
* «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد.
** ''[[حافظ]]''
* «درضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس// هر دو عالم دشمن ما باد و ما را دوست بس»
** ''[[اوحدی]]''
* «در عالم چیزی والاتر از محبت نمیبینم.»
** ''[[بتهوفن]]''
* «دریغ و درد که تا این زمان ندانستم// که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق»
** ''[[حافظ]]''
* «دست و دلباز بودن جوهر دوستی است.»
** ''[[اسکار وایلد]]''
* «دشمن ار دشمنی کند فن اوست// کار صعب است دشمنی از دوست// بد بود از کسی جفاکاری// که از او چشم دوستی داری»
** ''[[مکتبی شیرازی]]''
* «دشمن چون از هر حیلتی باز ماند، سلسلهٔ دوستی بجنباند تا بهدوستی کارها کند که در دشمنی نتواند.»
** ''[[سعدی]]''
* «دشمن دوست چون تواند بود.»
** ''[[ابوالفضل بیهقی]]''
* «دشمن هرگز دوست نگردد.»
** ''[[ابوالفضل بیهقی]]''
* «دشمنی را با دشمنی علاج نتوان کرد، دشمنی را فقط دوستی زایل کند.»
** ''[[سیدارتا گوتاما]]''
* «دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.»
** ''[[سعدی]]''
* «دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف// لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است»
** ''[[سعدی]]''
* «دو چیز برای من به معنای زندگی است: آزادی و بانویی را که دوست دارم.»
** ''[[ولتر]]''
* «دو دوست قدر شناسند حق صحبت را// که مدتی ببریدند و باز پیوستند»
** ''[[سعدی]]''
* «دوست آن باشد که گیرد دست دوست// در پریشان حالی و درماندگی»
** ''[[سعدی]]''
* «دوست آنست کو معایب دوست// همچو آیینه روبرو گوید// نه که چون شانه با هزار زبان// در قفا رفته مو به مو گوید»
** ''[[نشانی دهلوی]]''
* «دوست از دوست حق گله گذاری دارد. گله گذاری دلیل دوستی و علاقه به دوام حسن مناسبات است.»
** ''[[فرانسیس بیکن]]''
* «دوستان حقیقی اگر از دیده بروند از دل نخواهند رفت.»
** ''[[سیسرو]]''
* «دوستان خود را از بین طبقهٔ فقیر برگزینید چه صمیمیت در قلوب آنها بیشتر حکمفرما است.»
** ''[[فرانسوا لارشفوکو]]''
* «دوستان در زندان به کار آیند که بر سر سفره، همهٔ دشمنان دوست نمایند.»
** ''[[سعدی]]''
* «دوستان را به گاه سود و زیان// بتوان دید و آزمود توان»
** ''[[سنایی]]''
* «دوستانی که داری و آنان را آزمودهای با قلابهای پولادین به جان و دل خود پیوسته نگاه دار.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «دوست، پیوندی است پدر و پسر را، او مهمترین نقطهٔ عطف آنهاست.»
** ''[[فرانتس کافکا]]''
* «دوست خوب مانند درشکه در روز بارانی کمیاب است.»
** ''[[ولتر]]''
* «دوست داشتن بدون امید، باز هم یک خوشبختی است.»
** ''[[بالزاک]]''
* «دوستداشتن، رحمت است؛ مورد محبت واقع شدن، خوشبختی است.»
** ''[[لئو تولستوی]]''
* «دوست را کس به یک بلا نفروخت// بهر کیکی گلیم نتوان سوخت»
** ''[[سنایی]]''
* «دوست، شخصی است که صمیمانه به تو ضرر میزند.»
** ''[[استانیسلاو یرسی لخ]]''
* «دوست کسی است که من با او میتوانم صمیمی باشم و جلو او با صدای بلند فکر کنم.»
** ''[[رالف والدو امرسن]]''
* «دوست مثل درشکه در روز بارانی کمیاب است.»
** ''[[ولتر]]''
* «دوست من، گذشتهها [[کتاب|کتابی]] مهر و موم شدهاست.»
** ''[[یوهان ولفگانگ گوته]]''
* «دوست و مگس هردو در تابستان ظاهر میشوند»
** ''[[ضربالمثلهای آلمانی|ضربالمثل آلمانی]]''
* «دوست همه کس دوست هیچکس نیست.»
** ''[[ارسطو]]''
* «دوستی به پیوند میانجامد، ثابت میماند، صمیمیت بیشتر جاری است، و سیال. دوستی یک رابطهاست، صمیمیت حالتی از وجود توست. صمیمی هستی، با کدام و چه کسی، ابداً مهم نیست.»
** ''[[اوشو]]''
* «دوستی، [[ازدواج]] دو روح است و در آن متارکه و طلاق جایز نیست.»
** ''[[ولتر]]''
* «دوستی با افراد بد مانند سایه بامدادی است که در هر ساعت رو به کاهش میگذارد؛ دوستی با افراد نیک مانند سایه عصر است که تا غروب آفتاب رو به افزایش میگذارد.»
** ''[[یوهان گوتفرید هردر]]''
* «یا مکن با پیلبانان دوستی
** ''[[سعدی]]''
* «دوستی با مردم دانا نکوست//
** ''[[نظامی]]''
* «دوستی به پیوند میانجامد، ثابت میماند، صمیمیت بیشتر جاری است، و سیال. دوستی یک رابطهاست، صمیمیت حالتی از وجود توست. صمیمی هستی، با کدام و چه کسی، ابداً مهم نیست.»
** [[اوشو]]
* «دوستی چه موهبت گرانبهایی است که هیچ چیز با آن لاف برابری نتواند زد.»
** ''[[هراس]]''
* «دوستی حقیقی مانند نهالیست که در کوهستان بروید، به مجرد اینکه ریشههای خود را به سنگهای صخره کوه متصل کرد، دیگر طوفانهای سخت و بادهای تند قادر به کندن آن نخواهند بود.»
** ''[[ناشناس]]''
* «دوستی خالصترین [[عشق]] است. دوستی والاترین صورت عشق است جایی که چیزی نمیخواهی، شرطی قائل نمیشوی، جایی که ایثار کردن عین لذت است. یکی بسیار نصیب میبرد، اما این اصل نیست، این نصیب خودبهخود پیش میآید. انسان نیاموختهاست که زیباییهای تنهایی را دریابد. او همیشه آوارهٔ جستن نوعی پیوند است، میخواهد با کسی باشد – با یک دوست، با یک پدر، با یک همسر، با یک فرزند، با یکی و کسی... اما نیاز اساسی آن است که به گونهای فراموش کنی که تنهایی.»
** ''[[اوشو]]''
* «دوستی مثل اسناد کهنهاست، قدمت تاریخ آن را قیمتی میکند.»
** ''[[یوهان ولفگانگ گوته]]''
* «دوستی نعمت گرانبهایی است، خوشبختی را دوبرابر میکند و بدبختی را تخفیف میدهد.»
** ''[[ویلیام شکسپیر]]''
* «دوستی وصله شده به ندرت به کیفیت سابق باز میگردد»
** ''[[ضربالمثلهای آلمانی|ضربالمثل آلمانی]]''
* «دوستان باید مانند کتابهایی که میخوانی کم باشند وبرگزیده.»
** ضربالمثل انگلیسی <small>بدون منبع</small>
* «دشمن دانا که غم جان بود//بهتر از آن دوست که نادان بود.»
** [[نظامی]] <small>بدون منبع</small>
* «دوستت را برای مهمانی دعوت کن ولی دشمنت را تنها رها نما.»
** ضربالمثل یونانی <small>بدون منبع</small>
* «دوستانتان را در خلوت توبیخ کنید و در ملا< عام تحسین!»
** ضربالمثل لاتین <small>بدون منبع</small>
* «در [[دنیا]] هیچ چیز ناخوشتر نیست از دوستی که دوستی وی از برای عوضی یا غرضی بود.»
** ابوالحسن فوشجی <small>بدون منبع</small>
* «دوست به جای چتریست که باید روزهای بارانی همراه شما باشد.»
** پل نرولا <small>بدون منبع</small>
* «دوستی کیفیتی است روحی که دو جسم را به هم میپیوندد.»
** [[ارسطو]] <small>بدون منبع</small>
* «دوست کسی است که قدر مرا میداند وبرای من ارزش قائل است.»
** [[البرت هوبارد|آلبرت هوبارد]] <small>بدون منبع</small>
* «دوست من کسی است که من بتوانم او را با اندیشههای برگزیده خویشتن شریک سازم.»
** [[هنری دیوید تورو|هنری دیوید تورو]] <small>بدون منبع</small>
* «دوستیهای ما نیز مانند خانههای ما، لباسهای ما و ماشینهای ما گاهی احتیاج به تعمیر دارند.»
** ساموئل جانسن <small>بدون منبع</small>
* «دوستی که به عمری فرا چنگ آرند نشاید که به یک دم بیازارند.»
** [[سعدی]] <small>بدون منبع</small>
* «دوست داشتم که همه روزم نیز شب بود تا با [[دوستان]] همنشین باشم.»
** ''[[ابوعباس احمد ثعلب]]'' <small>از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته [[ابومنصور عبدالملک ثعالبی]]، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکینبشتهٔ عربی</small>
== ر ==
|