جبران خلیل جبران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
←دارای منبع: ابرابزار |
||
خط ۴۴:
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «تفاوتِ میانِ [[ثروتمند]]ترین افراد و [[فقیر]]ترینِ آنها، فقط یک روز [[گرسنگی]] و یک ساعت [[تشنگی]] است.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «خداوند [[فکر|اندیشید]] و نخستین اندیشهٔ او [[فرشته]] بود، و خداوند [[سخن]] گفت و نخستنِ سخنِ او [[انسان]] بود.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «ارزشِ [[انسان]] به چیزی که به آن دست مییابد نیست، بلکه به هدفی است که میلِ رسیدن به آن دارد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «اگر به نعمتهایی که برای آنها نامی نمیشناسی اندوهگین شدی و علّتِ [[اندوه]]ت را ندانستی، در این صورت همراهِ همهٔ رشدیافتگان به حقیقت میرسی و به سوی ذاتِ عظیمِ خویش رشد و نمو مییابی.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «حقیقتِ ذاتِ [[انسان]] بر آن چیزی نیست که برای تو نمایان میشود، بلکه به آن چیزی بستگی دارد که از تو پنهان مینماید. به همین خاطر، اگر خواستی او را بشناسی، به چیزی که میگوید گوش فرامده، بلکه به چیزی که نمیگوید گوش بده.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «اگر دو [[زن]] با هم سخن بگویند، هیچ چیزی را بیان نمیکنند؛ و اگر یک زن سخن گوید، در حقیقت کلِّ زندگی را بیان میکند.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «جز شخصِ [[حسود]] کسی به افرادِ یاوه گو حسادت نمیکند.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[چشم|چشمان]]ت را خوب باز کن و نگاه کن، چهرهٔ خود را در تصویری میبینی؛ با [[گوش]]هایت خوب گوش بده، صدای خویش را در همهٔ صداها میشنوی.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[حق]] به دو شخص نیاز دارد: یکی که آن را ادا کند و دیگری که آن را بفهمد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «بسیاری از آیینها همانندِ شیشهٔ پنجرهها ست که از میانِ آن حقیقت را میبینیم، ولی ما را از حقیقت جدا میسازد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[زن]] میتواند چهرهٔ خود را با یک [[لبخند]] بپوشاند.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «اگر [[درخت]] این توان را داشت که شرحِ حالِ زندگی خود را بگوید، تاریخچهٔ زندگی اش شبیهِ تاریخچهٔ ملّتها میشد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[شعر]] دیدگاهی نیست که کلمات بتوانند آن را بیان نمایند، بلکه سرودی است که از زخمِ مجروح یا دهانی خندان شنیده میشود.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «شایسته است هر گاه سخن میگویی، یا چیزی مینویسی، این حقیقت را مدنظر داشته باشی که کلمات در قید-و-بندهای زمان محصور نمیشوند.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «همهٔ [[سخن]]ان ما تکّههایی هستند که از سفرهٔ [[فکر|اندیشهٔ]] ما فرو میریزند.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «سرایندهٔ بزرگ کسی است که سرودِ [[سکوت]]مان را سر دهد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «هیچ [[آرزو]]یی در [[جهان]] نیست مگر آنکه برآورده شود.
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
|