جبران خلیل جبران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
SamoaBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز Bot: Migrating 29 interwiki links, now provided by Wikidata on d:Q47737
←‏دارای منبع: ابرابزار
خط ۱۱:
== دارای منبع ==
[[پرونده:Khali Gibran.jpg|144px|thumb|left| گل‌های بهاری، رؤیای زمستان هستند.]]
* «آن‌گاه که [[عشق]] تورا می‌خواند، به‌راهش گام نه! هرچند راهی پرنشیب. آنگاه که تورا زیر گستره بال‌هایش پناه می‌دهد، تمکین کن! هرچند تیغ پنهانش جانکاه. آن‌گاه که باتو سخن آغاز کند، بدو ایمان آور! حتی اگر آوای او رؤیای شیرینت را درهم‌کوبد، مانند باد شرطه که بوستانی را.»
** ''پیامبر، درباره عشق/ ۱۹۲۳''
* «اغراق، چون حقیقتی است که صبر خود را از دست داده‌است.»
** ''ماسه و کف/ ۱۹۲۶''
* «ایمان و رؤیادر وجود شعرا نهفته‌است، زیرا روزنه ورود به ابدیت در دل آن‌ها پنهان شده.»
** ''پیامبر/ ۱۹۲۳''
* «بگذار تا گذشته و حال را در آغوش خاطره، تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق.»
** ''پیامبر/ ۱۹۲۳''
* «به نظر می‌رسد که من با تیری در قلب زاده شده‌ام، تیری که تحمل فشار آن در قلب، دردناک است و خارج کردنش کشنده...»
** ''نامه به ماری/۱۹۱۲''
* «درختان شعری هستند که زمین بر پهنهٔ آسمان می‌نویسد. ما آن‌ها را قطع می‌کنیم و از آن‌ها کاغذ می‌سازیم بل‌که تهی بودن خود را بر آن ثبت کنیم.»
** ''ماسه و کف/ ۱۹۲۶''
* «دیروز، مطیع سلاطین بودیم، و سر برآستان ِ امپراطوران داشتیم؛ امروز، حقیقت را می‌ستاییم، و ره [[عشق]] می‌پوییم.»
** ''بچه‌های خدا''
* «فرزندانتان از آنِ شما نیستند! آن‌ها پسران و دخترانی هستندکه از خودشیفتگی زندگی، جان گرفته‌اند. آن‌ها به وسیله شما، و نه از شما شکل می‌گیرند، گرچه درکنار شما آسوده‌اند اما در تملک شما نیستند. شما مجازید که [[عشق]] خود را به ایشان هدیه کنید، نه افکارتان را، که آن‌ها خود فکورند.»
** ''پیامبر، در باره فرزند/ ۱۹۲۳''
* «گل‌های بهاری، رؤیای زمستان است.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «همچون شما زنده‌ام و در کنار شما ایستاده‌ام، چشمان خود را ببندید و اطراف را بنگرید، مرا در برابر خود خواهید دید.»
** ''گورنوشتهٔ جبران''
* «هر اندیشه‌ای که آن را نگفتم، باید با عمل آن را بیان کنم.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[هنر]]، گامی است که [[طبیعت]] به سوی ابدیّت بر می‌دارد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «آنچه که بدان مشتاق می‌شویم و از دستیابی به آن ناتوانیم، نزدِ دل‌هایمان بهتر از آن چیزی است که بدان دست یافته‌ایم.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «اگر برای همنوع یا کشور یا ذاتِ خویش کمی از تعصّب دوری گزینی، در واقع همانندِ پروردگارت می‌شوی.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «کسی را که با او [[خنده|خندیدی]] فراموش می‌کنی، ولی کسی را که با او [[گریه|گریستی]] از یاد نخواهی بُرد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «تلخ ترین [[اندوه]]های ما، یادآوری شادی‌های گذشتهٔ ماست.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[آرزو]] نیمی از زندگی است، امّا بی تفاوتی نیمی از [[مرگ]] است.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «شخصِ دانا، دانایی را به من نسبت می‌دهد و نادان، نادانی را؛ و به نظرم می‌رسد که هر دو به حق هستند.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[پادشاه]] حقیقی همان کسی است که تاج و تختِ خویش را در دل‌های درویشان می‌یابد.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «[[حکومت]] توافقی است میانِ من و تو، و در اغلب من و تو در گمراهی هستیم.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
* «تفاوتِ میانِ [[ثروتمند]]ترین افراد و [[فقیر]]ترینِ آن‌ها، فقط یک روز [[گرسنگی]] و یک ساعت [[تشنگی]] است.»
** ''ماسه و کف/۱۹۲۶''
 
== بدون منبع ==