کاشان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Sialkgraph (بحث | مشارکتها) |
Sialkgraph (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸۹:
* ای حَمُوم چَن تا اُوسّا وُ داسّی دارَ !
** '' این کار چند دستور دهنده دارد؟''. (برای کاری که چند نفر دستور دهنده داشته باشد.)
* ای مُوقا، مُوقعِ شُتُر کُشُونِشُونَ !
** (کسانی که زمانی خاص،درآمد و سود دارند و در این هنگام حد انصاف وعدالت را رعایت نمیکنند.)
* ای نیم گِزَم سِرِ اُو یَ گِزَ !
** (هیچ تفاوتی نمیکند. سر تا پا یک کرباسند.)
* با پا بِری گیوه میدِرَ،با سر بری کالا !
** '' با پا بروی گیوه پاره میشود، با سر بروی کلاه''. (هیچ فرقی نمیکند.)
* با چُس میخواد آب گرم کُنَ !
** '' با چُس میخواهد آب گرم کند''. (با چیز کمی میخواهد کاری بزرگ انجام دهد.)
* با خَر میشَ زندگی کَ، با آدِمِ خَر نمیشَ !
** '' با خر میشود زندگی کرد، با آدم خر نمیشود زندگی کرد''. (درباره آدمی گفته میشود که هیچ منطقی را به جز منطق خویش قبول ندارد.)
* باد تُو بُغِش کَردَ !
** '' باد در گلویش انداخته است''. (متکبر و مغرور است.)
* باس به چَشم بِکِشی !
** '' باید به چشم بکشی (بمالی)''. (باید غنیمت بشمری و قدرش را بداری.)
* بالاخُونه رُ دادَ اِجاره !
** (قاطی کرده است. دیوانه است.)
* بِشکِنَ دَسّی که نِمَک نِدارَ !
** (وقتی شخصی کاری را انجام بدهد ولی ارزش آنرا ندانند.)
* بِنازَم قُدرِتِ دَسّه، که سِرکُو میآد پیشَ دَسّه !
** '' بنازم قدرت دسته را که سرکو پیش از دسته میآید''. (هرگاه قبل از آنکه عروسی به خانه خویش برود، بچهاش به دنیا بیاید از این ضربالمثل استفاده میکنند.)
* بَندِ دِلِم سِلید !
** '' بند دلم پاره شد''. (ترسیدم.)
* به اَندازه یَ خِرِ سیا خُدِشَ گِرِفتَ !
** '' به اندازه یه خر سیه خودش را گرفته است''. (احمق، متکبر و خودخواه است.)
* به خَر گُفتَ زِکّی !
** (بسیار نادان و ابله است.)
* به دِلِم بَراتَ !
** '' به دلم برات شده است''. (به دلم گواه است، یقین دارم.)
* بی مایه فِطیرَ !
** (حق حساب باید پرداخت شود.بدون سرمایه اولیه نمیشود کار وکاسبی کرد.)
* پاچه وَر مالیده !
** '' پاچه شلوار را جمع کرده و بالا زده''. (به کسی میگویند که پر رو،بیادب و بینزاکت باشد.)
* پاش رُو مار باشَ وَر نِمیدارَ !
** (خطر را به جان میخرد، اماکاری برای کسی انجام نمیدهد.)
* پُوسِّ دُمبَ !
** '' پوست دنبه است''. (به کسی گویند که بیغیرت و بیخیال است.)
* پُوز تُوش وَر میکُنَ !
** '' دهانش را توی آن (ظرف غذا) میزند''. (بیاشتها و بیمیل غذا میخورد.)
* پُول به جُونِش بَسَّ !
** (کنس و خسیس است.)
* پول دادِنُ زَردالو خِریدَ، خُونهخواه نِمیخواد !
** '' پول دادن و زردآلو خریدن خونهخواه (خجالت) ندارد''. (حق و حساب را پرداخت نمودن نیازی به خجالت و منت کشیدن ندارد.)
* پَلُو پَمبه !
** '' پهلوان پنبه''. (به کسی که بسیار ضعیف و لاغر است میگویند.)
* پیرِ هَپَل هَپُو !
** (پیر خرفت و نادان.)
* پیشُ به دِلِش مالیدَ !
** '' پیهاش را به دلش مالیده است''. (دلش را خوش کرده است، صابون به دلش مالیده است.)
== کاشان در شعر شاعران ==
|