کاشان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Sialkgraph (بحث | مشارکتها) |
Sialkgraph (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۱:
== ضربالمثل با اصطلاحات عامیانه <ref name="kashuni7">ضربالمثلای کاشونی، ص ۷ تا 81</ref> ==
* آبِ خوش اَ گُلُوش پای نِمیرَ !
** ''آب خوش از گلویش پایین نمیرود''. (یعنی روزگار خوش و شیرینی ندارد.)
* آب که اَ سَر گُذَش چه یَ وِجَب چه صَد وِجَب !
** ''آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب''.
* آتِشِش فُروکَش کَردَ !
** ''آتش او فروکش کرده است''. (یعنی از هیجان افتاده است.)
* آتشِ کفِ دَسَّ، نَه میشَ نِگِرِش داش، نَه میشَ وِلِش کَ !
** ''آتش کف دست است نه میشود نگهش داشت، نه میشود رهایش کرد''. (یعنی باید با او بسازیم و بسوزیم.)
* آخورِش پُرَ !
** ''آخورش پر است''. (یعنی وضع خوراکش خوب است.) (جنبه تحقیر دارد)
* آدِمِ بیکار آب تُو سِرکُو میکُنَ، میکُوبَ !
** ''آدم بیکار آب در سرکو میکند و میکوبد''. (از بیکاری، کاری بیهوده و عبث انجام میدهد.)
* آدَم شاخ دَر میآرَ !
** ''آدم شاخ در میآورد''. (انسان شگفتزده میشود.)
* آدَمیزاد به یَ چُس بَندَ !
** ''آدمیزاد به یک چُس بند است''. (انسان به یک باد بند است.)
* آسِمو سوراخ شُدَ، یِکیه اُفتیدَ!
** ''آسمان سوراخ شده است و این یک فرد افتاده است''. (به فرد لوس و عزیز کرده میگویند.)
* آش آلو!
** (آدم کمدست و پا وضعیف که رعایت نزاکت را نمیکند. (به تمسخر گویند)
* آه دَر بِساط نِدارَ!
** (از مال دنیا هیچ چیز ندارد.)
* آی چُسی ناشتا میاَی!
** (کنایه از پزآمدن، مانند جیب خالی، پز عالی.)
== کاشان در شعر شاعران ==
|