رزا لوکزامبورگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز removing existed interwiki-links in Wikidata
RAHA68 (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح ارقام، ابرابزار
خط ۱:
[[پرونده:Rosa Luxemburg.jpg|بندانگشتی|رزا لوکزامبورگ ]]
'''[[w :روزا لوکزامبورگ |روزا لوکزامبورگ ]]''' یکی از بحث انگیزترین زنان دوران جدید، در 1871در۱۸۷۱در لهستان به دنیا آمد و در 1919۱۹۱۹ در آلمان، به دست عوامل نظامی گروههای فشار غیر رسمی به قتل رسید.
رزا، پیش از هر چیز، به عنوان یک مبارز سیاسی و نظریه ‏پردازپرداز انقلابی چپ مشهور گشته است.
 
== دارای منبع ==
*« «[[آزادی]] برای طرفداران حکومت ،حکومت، تنها برای اعضای حزب ،حزب، هر چقدر هم که تعدادشان زیاد باشد ،باشد، [[آزادی]] نیستنیست، ،'''[[آزادی]] دست کم، [[آزادی]] کسی است که دیگر گونه می اندیشدمی‌اندیشد. '''»
 
* « تنها طریقی که به نوزایی میمی‌انجامد، انجامد،هماناهمانا مکتب [[زندگی]] عمومی است،یکاست، یک دموکراسی بسیار گسترده و بی کمترین محدودیت،افکارمحدودیت، افکار و آرای عمومیعمومی، ،بدونبدون انتخابات عمومی ،عمومی، بدون [[آزادی]] مطبوعات و [[آزادی]] گردهمایی نامحدود، بدون برخوردآزادعقاید،[[زندگی]] در تمامی نهادهای عمومیش می پژمردوزمینگیر می شود،می‌شود، ودیوانسالاری تنها عنصر فعال باقی می ماندمی‌ماند
*« [[آزادی]] برای طرفداران حکومت ، تنها برای اعضای حزب ، هر چقدر هم که تعدادشان زیاد باشد ، [[آزادی]] نیست ،'''[[آزادی]] دست کم، [[آزادی]] کسی است که دیگر گونه می اندیشد.'''»
* «پس بکوش تا یک موجود انسانی بمانی. و این بدان معناست که محکم،روشن‏بینمحکم، روشن‌بین و سرزنده باشی. یک موجودانسانی ماندن،یعنیماندن، یعنی اگر نیاز باشد،تمامباشد، تمام [[زندگی]] خودرا،شادمانه،خودرا، شادمانه، بر« ترازوی بزرگ سرنوشت » افکندن،اما،درهمانافکندن، اما، درهمان حال، حال،ازهرازهر روز آفتابی، از هرابر زیبا به وجدآمدن.»
 
*« «باید جهانی را از بن دگرگون کردکرد؛ ؛ اما ،اما، هر اشکی که می ریزدمی‌ریزد آنگه که بتوانند آنرا بسترند از دیدگان ،دیدگان، رسوایی انگیز است ؛است؛ و هر موجود انسانی ،انسانی، که در وقت شتاب خویش ،خویش، در پی انجام یک [[کار]] سترگ و سخت ،سخت، از سر بی احتیاطی ،احتیاطی، خرد می سازدمی‌سازد به زیر پا ،پا، یکی فرد ضعیف بی دفاعی را ،را، یک جنایت مرتکب گشته است .»
 
[[پرونده:Zetkin luxemburg1910.jpg|بندانگشتی|رزا لوکزامبورگ (سمت راست) و [[کلارا زتکین]] در سال ۱۹۱۰]]
 
*« «می دانم که برای هر موجود انسانی ،انسانی، برای هر مخلوق ،مخلوق، [[زندگی]] خودش تنها دارایی است ،است، دارایی یکتایی که در اختیار دارد و با هر مگس کوچکی که از روی بی توجهی پامال نمایند ،نمایند، هر بار پایان جهان فرا می رسد می‌رسد. این [[زندگی]] فردی را ،را، این تنها دارایی را – نباید به تاراج برد. باید با خود اندکی انسانی [[زندگی]] کرد. نباید از [[عشق]] کناره جست. نباید – همچون [[کلارا زتکین]] - به عادت دیوانه وار [[کار]] کردن بی وقفه تسلیم گردید.»
*« تنها طریقی که به نوزایی می انجامد،همانا مکتب [[زندگی]] عمومی است،یک دموکراسی بسیار گسترده و بی کمترین محدودیت،افکار و آرای عمومی ،بدون انتخابات عمومی ، بدون [[آزادی]] مطبوعات و [[آزادی]] گردهمایی نامحدود، بدون برخوردآزادعقاید،[[زندگی]] در تمامی نهادهای عمومیش می پژمردوزمینگیر می شود، ودیوانسالاری تنها عنصر فعال باقی می ماند.»
* «مرحمت راستین آن نیست که حقیقت را به خاطر مدارا با کسی از وی پنهان دارند ،دارند، بلکه اینست که ،که، برعکس به او بگویند.»
 
*(<small>در عکس العمل به [[مرگ ]]گربه اش می می که از او پنهان کرده بودند</small>.)
 
*« «در شهر بزرگ برلین که دو و نیم میلیون سکنه دارد ،دارد، حتی یک دوست ندارم. در حال حاضرحاضر، ،ایناین ایده به من چنان لذتی می بخشدمی‌بخشد که باآرامش ساده دلانه ایدلانه‌ای به آن لبخند می زنممی‌زنم
 
== منبع ==
 
<small>زن شورشی ( زندگی و مرگ رزا لوکزامبورگ) )نوشته: ماکس گالو ترجمه: '''[[w :مجید شریف|مجید شریف]]'''</small>
 
== پیوند به بیرون ==
*«پس بکوش تا یک موجود انسانی بمانی. و این بدان معناست که محکم،روشن‏بین و سرزنده باشی.یک موجودانسانی ماندن،یعنی اگر نیاز باشد،تمام [[زندگی]] خودرا،شادمانه، بر« ترازوی بزرگ سرنوشت » افکندن،اما،درهمان حال،ازهر روز آفتابی، از هرابر زیبا به وجدآمدن.»
 
 
*« باید جهانی را از بن دگرگون کرد ؛ اما ، هر اشکی که می ریزد آنگه که بتوانند آنرا بسترند از دیدگان ، رسوایی انگیز است ؛ و هر موجود انسانی ، که در وقت شتاب خویش ، در پی انجام یک [[کار]] سترگ و سخت ، از سر بی احتیاطی ، خرد می سازد به زیر پا ، یکی فرد ضعیف بی دفاعی را ، یک جنایت مرتکب گشته است .»
 
[[پرونده:Zetkin luxemburg1910.jpg|بندانگشتی|رزا لوکزامبورگ (سمت راست) و [[کلارا زتکین]] در سال ۱۹۱۰]]
 
*« می دانم که برای هر موجود انسانی ، برای هر مخلوق ، [[زندگی]] خودش تنها دارایی است ، دارایی یکتایی که در اختیار دارد و با هر مگس کوچکی که از روی بی توجهی پامال نمایند ، هر بار پایان جهان فرا می رسد . این [[زندگی]] فردی را ، این تنها دارایی را – نباید به تاراج برد. باید با خود اندکی انسانی [[زندگی]] کرد. نباید از [[عشق]] کناره جست.نباید – همچون [[کلارا زتکین]] - به عادت دیوانه وار [[کار]] کردن بی وقفه تسلیم گردید.»
 
 
*«مرحمت راستین آن نیست که حقیقت را به خاطر مدارا با کسی از وی پنهان دارند ، بلکه اینست که ، برعکس به او بگویند.»
 
(<small>در عکس العمل به [[مرگ ]]گربه اش می می که از او پنهان کرده بودند</small>.)
 
 
*« در شهر بزرگ برلین که دو و نیم میلیون سکنه دارد ، حتی یک دوست ندارم.در حال حاضر ،این ایده به من چنان لذتی می بخشد که باآرامش ساده دلانه ای به آن لبخند می زنم.»
 
== منبع ==
<small>زن شورشی ( زندگی و مرگ رزا لوکزامبورگ )نوشته: ماکس گالو ترجمه: '''[[w :مجید شریف|مجید شریف]]'''</small>
 
== پیوند به بیرون==
{{ویکیپدیا}}
 
[[رده:سیاستمداران]]