قرآن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز افزودن سریع رده "سیاست" (با استفاده از رده ساز) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱:
[[#1|یکم]] - [[#۲|دوم]] - [[#۳|سوم]] - [[#۴|چهارم]] - [[#۵|پنجم]] - [[#۶|ششم]] - [[#۷|هفتم]] - [[#۸|هشتم]] - [[#۹|نهم]] - [[#۱۰|دهم]] - [[#۱۱|یازدهم]] - [[#۱۲|دوازدهم]] - [[#۱۳|سیزدهم]] - [[#۱۴|چهاردهم]] - [[#۱۵|پانزدهم]] - [[#۱۶|شانزدهم]] - [[#۱۷|هفدهم]] - [[#۱۸|هجدهم]] - [[#۱۹|نوزدهم]] - [[#۲۰|بیستم]] - [[#۲۱|بیست و یکم]] - [[#۲۲|بیست و دوم]] - [[#۲۳|بیست و سوم]] - [[#۲۴|بیست و چهارم]] - [[#۲۵|بیست و پنجم]] - [[#۲۶|بیست و ششم]] - [[#۲۷|بیست و هفتم]] - [[#۲۸|بیست و هشتم]] - [[#۲۹|بیست و نهم]] - [[#۳۰|سی اُم]]
</div>
== دربارهٔ قرآن ==
[[File:سورة الكهف 83.JPG|300px|thumb| «بر شما باد به کتاب خدا که ریسمان استوار و نور آشکار است، و درمانی است سود دهنده، و تشنگی را فرو نشاننده. چنگ در زننده را نگهدارنده، و در آویزنده را نجات بخشنده. نه کج شود، تا راستش گردانند، و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. راست گفت آن که سخن گفت از روی قرآن، و آن که بدان رفتار کرد پیش افتاد از دیگران.» [[علی بن ابیطالب]] ]]
* «<small>بدانید که این</small> [[قرآن]] پندگویی است که فریب ندهد، و راهنمایی است که گمراه نکند، و حدیث خوانی است که دروغ نگوید، و کسی با [[قرآن]] ننشست جز که چون برخاست افزون شد یا از وی کاست: افزونی در رستگاری، و کاهش از کوری و دل بیماری، و بدانید کسی را که با قرآن است نیاز نباشد، و بی قرآن بینیاز نباشد. پس بهبودی خود را از قرآن بخواهید، و در سختیها از آن طلب یاری نمایید، که قرآن بزرگترین آزار را موجب بهی است و آن کفر و دورویی و بیراهه شدن و گمرهی است. پس، از [[خدا]] بخواهید به وسیلت قرآن، و بدان روی آرید به دوستی آن، و به قرآن خیری مخواهید از آفریدگان، که بندگان روی به خدا نکردند با وسیلتی مانند قرآن، و بدانید که قرآن میانجیی پذیرفته است، و گویندهای گواهی شده. هر که را روز رستاخیز قرآن میانجی شود، بپذیرند، و آن را که سعایت کند، گواهیش به زیان او گیرند .»
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶'' </small>
* «بر شما باد به [[قرآن|کتاب خدا]] که ریسمان استوار و نور آشکار است، و درمانی است سود دهنده، و تشنگی را فرو نشاننده. چنگ در زننده را نگهدارنده، و در آویزنده را نجات بخشنده. نه کج شود، تا راستش گردانند، و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند. کهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. راست گفت آن که سخن گفت از روی قرآن، و آن که بدان رفتار کرد پیش افتاد از دیگران.»
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، خطبه، ۱۵۶ ''</small>
* «و زودا، که پس از من بر شما [[روزگار]]ی آید، که در آن چیزی پنهانتر از حق، و آشکاراتر از باطل نباشد، زمانی که [[دروغ]] بستن بر [[خدا]] و پیامبر بر هر چیز فزونی گیرد و نزد مردم آن زمان، کالایی زیانمندتر از [[قرآن]] نیست، اگر آن را چنانکه باید بخوانند؛ و باز کالایی پرسودتر از قرآن نخواهد بود، اگر معنیش را تحریف کنند. و در شهرها چیزی از معروف ناشناخته تر نباشد، و شناخت هتر از منکر. حاملان قرآن آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشی بسپارند. پس در آن روزگار قرآن و قرآنیان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور. هر دو با هم در یک راه روانند و میان مردم پناهی ندارند. پس در این زمان قرآن و قرآنیان میان مردمند و نه میان آنان، با مردمند نه با ایشان. چه، گمراهی و رستگاری سازوار نیایند، هرچند با هم در یکجا بپایند. پس آن مردم در جدایی متّفقند، و از جمع گریزان. گویی آنان پیشوای قرآن اند، نه قرآن پیشوای آنان. جز نامی از قرآن نزدشان نماند، و نشناسند جز خطّ و نوشته آن. و از این پیش چه کیفر که بر نیکوکاران نراندند، و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند، و کار نیک را پاداش بد دادند.»
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' <small>''نهج البلاغه، خطبه، ۱۴۷ ''</small>
* «بدانید که این قرآن پندگویی است که فریب ندهد، و راهنمایی است که گمراه نکند، و حدیث خوانی است که دروغ نگوید، و کسی با قرآن ننشست جز که چون برخاست افزون شد یا از وی کاست: افزونی در رستگاری، و کاهش از کوری و دل بیماری، و بدانید کسی را که با قرآن است نیاز نباشد، و بیقرآن بینیاز نباشد. پس بهبودی خود را از قرآن بخواهید، و در سختیها از آن طلب یاری نمایید، که قرآن بزرگترین آزار را موجب بهی است و آن کفر و دورویی و بیراهه شدن و گمرهی است. پس از خدا بخواهید به وسیلت قرآن، و بدان روی آرید به دوستی آن، و به قرآن خیری مخواهید از آفریدگان، که بندگان روی به خدا نکردند با وسیلتی مانند قرآن، و بدانید که قرآن میانجیی پذیرفته است، و گویندهای گواهی شده. هر که را روز رستاخیز قرآن میانجی شود، بپذیرند، و آن را که سعایت کند، گواهیش به زیان او گیرند .»
** ''[[علی بن ابیطالب]]'' نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
* «قرآن عبارت است از ذات که در آن همه صفات مضمحل گردند، قرآن همان جلوهگاه احدیت است که حق تعالی بر پیغمبر خود [[محمد پسر عبدالله|محمد صلیالله علیه و سلم]] فروفرستاد.»
** ''قول صوفیه درباره قرآن''
* «روشنفکران طبعاً بیش از عالمان سنتی، جهان امروز را میشناسند، اما چه تعداد از ایشان منابع اصلی معارف [[اسلام|اسلامی]] و در صدر آن قرآن مجید را به خوبی میشناسند؟»
** ''[[محمد خاتمی]]''
* «سرعت رشد علوم در قرنهای اولیه [[اسلام]] هر محققی را شگفتزده میکند. بدون تردید این رشد سریع متأثر از تعالیم قرآن کریم و روایات فراوانی است که در باب [[دانش|علم]] و عالم بیان شدهاست.»
** ''[[محمد خاتمی]]''
* «عارفان، فیلسوفان، متکلمان، محدثان، فقیهان و اهل ظاهر و اصحاب تأویل و باطن هرکدام با زاویه دید خود به سراغ [[مذهب|دین]] و قرآن رفتهاند و برداشتهای خاص خود را داشتهاند که این اختلاف اگر به تنازع نیانجامد و اگر انسان برداشت محدود و تغییرپذیر خود را با [[حقیقت]] جاودان دین یکی نداند منشأ خیر و پویایی است.»
** ''[[محمد خاتمی]]''
* «حرف فلانکس که آیه قرآن نیست!»
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]''
* «قرآن را شستهام اگر دروغ بگویم.»
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]''
* «مثل قرآن بیعیب.»
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]''
* «هرچه در قرآن «کاف» است، در قبای او شکاف است.»
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]''
* «هفتقرآن به میان.»
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]''
اصل [[اسلام]] این دوچیز آمد قران و ذوالفقار// نه مسلمان و نه مشرک را در این پیکار نیست»
''[[ناصرخسرو]]''
* «اگر گویی این در قران نیست گویم// همانا نکو میندانی قران را»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «ای چنگ فرو برده به خون دل حافظ// فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست»
** ''[[حافظ]]''
* «پیشت آرم نظم قرآن را شفیع// کز همه عیبش مبرا دیدهام»
** ''[[خاقانی]]''
* «تا در دلم قران مبارک قرار یافت// پر برکت است و خیر، دل از خیر و برکتش»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «تا قیامت میکند قرآن ندا// ای گروه جهل را گشته فدا»
** ''[[مولوی]]''
* «چون فال برآرمت ز مصحف// نصرالله در قران ببینم»
** ''[[خاقانی]]''
* «حافظا [[شراب|می]] خور و رندی کن و خوش باش ولی// دام تزویر مکن چون دگران قرآن را»
** ''[[حافظ]]''
* «دیو بگریزد ازآن قوم که قرآن خوانند// آدمیزاده نگهدار که مَصحَف ببرد»
** ''[[سعدی]]''
* «[[زاهد]] ار رندی [[حافظ]] نکند فهم چه شد؟// دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند»
** ''[[حافظ]]''
* «زو [[دوستی|دوستترم]] هیچکسی نیست وگر هست// آنم که همیگوید پازند قرانست»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
* «شعر من [[معجزه|معجزیست]] در مدحش// که چو قرآن به جان درآویزد»
** ''[[خاقانی]]''
* «[[عشق|عشقت]] رسد به فریاد ور خود بسان [[حافظ]]// قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت»
** ''[[حافظ]]''
* «قرآن کنند حرز و امام مبین کشند// یاسین کنند حفظ و به طه کشند تیغ»
** ''[[وصال شیرازی]]''
* «کی سزد حجت بیهوده سوی جاهل// پیش [[گاو|گوساله]] نشاید که قرآن خوانی»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «گر تو قرآن براین نمط خوانی// ببری رونق مسلمانی»
** ''[[سعدی]]''
* «گر من امروز شادمانه نیم// شستهبادی به دست من قرآن»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
* «گر نداری هیچ فرزندی شرف داری که حق// هم شرف زین دارد اینک لمیلد خوان از قران»
** ''[[خاقانی]]''
* «مردمان را خرد و رای بدان داد خدای// تا بدانند بد از نیک و سرود از قرآن»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
* «معنی قرآن ز قرآن پرس و بس// وز کسی کاتش زدهست اندر هوس»
** ''[[مولوی]]''
* «مونس جان و دل من چیست تسبیح و قران// خاک پای خاطر من چیست [[شعر|اشعار]] و خطب»
** ''[[ناصرخسرو]]''
* «ندیدم خوشتر از شعر تو [[حافظ]]// به قرآنی که اندر سینه داری»
** ''[[حافظ]]''
* «ور نخوانی ور نهای قرآنپذیر// انبیاء و اولیا را دیده گیر»
** ''[[مولوی]]''
* «آیههای قرآن، هر کدام [[w:الهیات|گنجینهٔ علوم اند]]، هر گاه گنجی باز میشود شایستهاست که خوب در آن بنگری. » (به عربی:آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.)
** ''[[سجاد|علی بن حسین زین العابدین]]'' مستدرک الوسائل: ج ۴، ص ۲۳۸، ح ۳.
== مخالفان ==
* «کتاب قرآن سرشار از اشتباهات و تناقضات تاریخی و علمی است. علاوه بر آن الله و کتاب خدا بعضاً و یا عموماً برخی رفتارهای ناپسند همچون دروغگویی، دزدی، نیرنگ، فریب و حیلهگری، بردهداری، تجاوز جنسی، زجر، شکنجه و تروریسم را مجاز میشمارد.»
** ''[[:en:w:Craig Winn]]''
== آیات ==
''بر پایهٔ جزء''
سطر ۱۰۸ ⟵ ۱۸۹:
* «بگو پناه میبرم به پروردگار مردم (۱) پادشاه مردم (۲) معبود مردم (۳)از شرِّ وسوسه گر نهانی (۴) آن کس که در سینههای مردم وسوسه میکند (۵) چه از جن و [چه از] انس.»
** ''سوره ۱۱۴: النّاس''
== پیوند به بیرون ==
[http://golestaneqoran.com گلستان قرآن]
|