محمدحسین فضل‌الله: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
←‏آ ، الف: ابرابزار، اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام، اصلاح نویسه، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
خط ۳:
[[پرونده:Mecz Polska - Armenia 04 ssj 20070328.jpg|thumb| من فوتبال را يكى از ورزش هاى مفيد براى بدن مى دانم. همچنين خود اين بازى نتايج خوبى به همراه دارد زيرا سبب مى شود تا اوقات فراغت جوانان را پر كند و نيرويشان را افزايش دهد و ميل به رقابت را در آنان زنده نگه دارد و بالاتر از همه، آنان را از پرداختن به سرگرمى هاى حرام باز دارد...]]
== گفتاوردها ==
=== آ ،آ، الف ===
* « '''آمريكا[[آمریکا]] همه مخالفان خود را به تروريستتروریست بودن متهم مى كندمی‌کند''' ... معتقدم كهکه وحشى‌گرىوحشی‌گری امريكاامریکا در مسايلمسایل امنيتىامنیتی هيچهیچ مرزىمرزی ندارد و ايناین دولت هرجا كهکه پاىپای منافقشمنافعش در ميانمیان باشد هر كارىکاری را مجاز مى‌شمردمی‌شمرد. از همان زمان و البته پيشپیش از آن هيچهیچ احترامىاحترامی به مواعظ امريكاامریکا درباره حقوق بشر ومحكوميتومحکومیت تروريسمتروریسم و دفاع از آزادىآزادی قايلقایل نبوده و نيستمنیستم... »/.
** ''به هنگامِ انفجار بزرگ ۱۹۸۴م در بیروت''
* « [[ازدواج]] ناگزيرناگزیر بايستىبایستی بر هشيارىهشیاری و آگاهىآگاهی و فهم و قدرت متقابل صورت گيردگیرد. و قدرت در ايناین جا نيزنیز به معناىمعنای زور و [[خشونت]] نيستنیست. هرگز! چرا كهکه انسان - چه مرد و زن - هنگامىهنگامی كهکه از شخصيتىشخصیتی قوىقوی و آراسته به [[عقل]] و خودآگاهىخودآگاهی برخوردار باشد نه تنها براىبرای خود و ديگراندیگران منفى،منفی، قهرآميز،قهرآمیز، جاهلانه و خطرآفرينخطرآفرین نخواهد بود بلكهبلکه براىبرای طرف مقابل به صورتىصورتی مثبت عمل خواهد كرد،کرد، و براىبرای مشكلاتمشکلات خويشخویش و ديگراندیگران به راه حل هايىحل‌هایی دست خواهد يافتیافت. ... در ميانمیان مردان نيز عدهنیز اىعده‌ای وجود دارند كهکه عقدۀعقدهٔ سيطرهسیطره و [[ستم]] بر ديگراندیگران را دارند. ايناین عقده آنان را به ازدواج سوق مى دهدمی‌دهد تا زن را رام نمايدنماید. و به بارىباری سبكسبک تبديلتبدیل كندکند; به گونه اىگونه‌ای كهکه به هر طريقىطریقی كهکه بخواهد او را راه برد. بر او [[ستم]] كندکند... او را چون چارپايانىچارپایانی بىبی دفاع سر ببُرد.... ايناین را نمىنمی‌توان توانزندگی زندگىزناشویی زناشويى ناميدنامید. قرآن مى فرمايدمی‌فرماید كهکه با زندگىزندگی زناشويىزناشویی «در ميانمیان شما دوستىدوستی و مهربانىمهربانی افكندافکند.»«وجعل بينكمبینکم مودّة ورحمة»(روم/21۲۱) زندگىزندگی زناشويىزناشویی به معناىمعنای آن است كهکه زن و مرد پوشش و پناهىپناهی براىبرای يكیک ديگردیگر گردند: «آنان پيراهنپیراهن تن شما و شما پيراهنپیراهن تن آنان ايداید.»«هنّ لباسٌ لكملکم و انتم لباسٌ لهنّ»(بقره/187۱۸۷) تا بدينبدین ترتيبترتیب هر يكیک به عمق جان، عقل، قلب و حياتحیات يكیک ديگردیگر راه يابندیابند; تا زندگىزندگی شان نمود وحدت در عينعین كثرتکثرت... گردد. از ايناین رو زندگى[[زندگی‌]]هایی هايىکه كه آكندهآکنده از ستم و سركوبسرکوب اند زندگىزندگی‌هایی هايىبی بى معنايندمعنایند. ستم،[[ستم]]، خانه اىخانه‌ای را بر پا نمى داردنمی‌دارد; و زور زندگىزندگی زناشويىزناشویی را به سمت موفقيتموفقیت راه نمى بردنمی‌برد...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es</ref>
 
* « اگر انسان هاانسان‌ها در خطوط سياسىسیاسی خويشخویش با يكیک ديگردیگر اختلاف نظر پيداپیدا كنند،کنند، بايستىبایستی بدان بينديشندبیندیشند كهکه همگی مسلمان اند. و اختلاف نظر يافتنیافتن در گرايشگرایش‌های هاى سياسىسیاسی بدان معنا نيستنیست كهکه طرف مقابل از ديندین [[اسلام]] خروج كردهکرده است. ايناین منطقىمنطقی خطاست و خداوند متعال بدان رضايترضایت ندارد.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es</ref>
 
* <small>دربارۀدربارهٔ این سخن [[علی بن ابی‌طالب]] : « مردم دو دسته‌اند: دسته‌ای برادر/خواهرِ دینی تو و دستۀدستهٔ دیگر در آفرینش همانندِ تو. » ''نهج البلاغهالبلاغه، ، نامه ،نامه، ۵۳ ''</small> : «این اين حديثحدیث بر آن دلالت مى كندمی‌کند كهکه دو چيزچیز است كهکه انسان هاانسان‌ها را به هم پيوندپیوند مى دهدمی‌دهد: نخست - ديندین; كهکه تمامى انسانتمامی هاىانسان‌های پاىپای بند و مؤمن به اصول دينىدینی را به هم پيوندپیوند مى دهدمی‌دهد. از ايناین رو انسان بايستىبایستی به مؤمنانىمؤمنانی كهکه با آن هاآن‌ها در دايره ىدایرهٔ ايمانایمان قرار دارد، اهتمام ورزد. دوم - چارچوب ديگرىدیگری كهکه انسان هاانسان‌ها را به هم پيوندپیوند مىمی‌دهد دهد انسانيتانسانیت است...بنابراين بنابراین همانطور كهکه حضرت علىعلی ؑ مى فرمايندمی‌فرمایند بايستىبایستی با مردم براساس عنصر مشتركىمشترکی كهکه با آنان داريددارید رفتار كنيدکنید. اگر عنصر پيوندپیوند دهنده ديندین است، پس بايستىبایستی براساس آن رفتار كردکرد; و اگر عنصر ديندین در ميانمیان نبود، انسانيتانسانیت مى تواندمی‌تواند عامل روىروی آوردن هر يكیک از انسان هاانسان‌ها به يكديگریکدیگر و گفت و شنود با هم براىبرای رسيدنرسیدن به راه حل برتر باشد. » <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es</ref>
* « ازدواج ناگزير بايستى بر هشيارى و آگاهى و فهم و قدرت متقابل صورت گيرد. و قدرت در اين جا نيز به معناى زور و خشونت نيست. هرگز! چرا كه انسان - چه مرد و زن - هنگامى كه از شخصيتى قوى و آراسته به عقل و خودآگاهى برخوردار باشد نه تنها براى خود و ديگران منفى، قهرآميز، جاهلانه و خطرآفرين نخواهد بود بلكه براى طرف مقابل به صورتى مثبت عمل خواهد كرد، و براى مشكلات خويش و ديگران به راه حل هايى دست خواهد يافت. ... در ميان مردان نيز عده اى وجود دارند كه عقدۀ سيطره و ستم بر ديگران را دارند. اين عقده آنان را به ازدواج سوق مى دهد تا زن را رام نمايد. و به بارى سبك تبديل كند; به گونه اى كه به هر طريقى كه بخواهد او را راه برد. بر او ستم كند... او را چون چارپايانى بى دفاع سر ببُرد.... اين را نمى توان زندگى زناشويى ناميد. قرآن مى فرمايد كه با زندگى زناشويى «در ميان شما دوستى و مهربانى افكند.»«وجعل بينكم مودّة ورحمة»(روم/21) زندگى زناشويى به معناى آن است كه زن و مرد پوشش و پناهى براى يك ديگر گردند: «آنان پيراهن تن شما و شما پيراهن تن آنان ايد.»«هنّ لباسٌ لكم و انتم لباسٌ لهنّ»(بقره/187) تا بدين ترتيب هر يك به عمق جان، عقل، قلب و حيات يك ديگر راه يابند; تا زندگى شان نمود وحدت در عين كثرت... گردد. از اين رو زندگى هايى كه آكنده از ستم و سركوب اند زندگى هايى بى معنايند. ستم، خانه اى را بر پا نمى دارد; و زور زندگى زناشويى را به سمت موفقيت راه نمى برد...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es</ref>
 
* <small>دربارۀدربارهٔ بکاربردن مواد نیروزا در ورزش</small> : « استفاده از ايناین مواد خود به خود و به عنوان عملىعملی كهکه انسان اختياراختیار دارد با خود انجام دهد، حرام نيستنیست. اما در مسابقات ورزشىورزشی كهکه نوعىنوعی حالت قرارداد بينبین دو طرف برقرار است، استفاده از ايناین مواد حرام است، زيرازیرا پاىپای بندىبندی به شروط تعيينتعیین شده در قرارداد واجب است. در ايناین مسابقات ورزش به عنوان فعاليتىفعالیتی طبيعىطبیعی و بدنىبدنی با استفاده از نيروىنیروی فردىفردی و بدون افزودن هيچهیچ عامل توان بخش غيرطبيعىغیرطبیعی - مانند مواد نيروزانیروزا - لحاظ شده است... مسلمان بايدباید به شرط خود پاىپای بند باشد، چنان كهکه در حديثحدیث شريفشریف آمده است: «المؤمنون عند شروطهم» «مؤمنان به شرطشرط‌های هاى خويشخویش وفادارند». بنابراينبنابراین استعمال مواد نيروزانیروزا براىبرای مسلمان ورزشكارورزشکار در مسابقات جايزجایز نيستنیست و اگر او با به كارگيرىکارگیری ايناین مواد يایا هر ابزار غيرغیر طبيعىطبیعی اىای پيروزپیروز شد، حق گرفتن مدال يایا جايزهجایزه را ندارد.»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=43</ref>
 
* « [[اسلام]] مىمی‌خواهد خواهد كهکه انسان در آغاز روابط و شادى هاى[[شادی|شادی‌]]های خود، پايانپایان را بيانديشد،بیاندیشد، تا شادىشادی آغازينآغازین با شادىشادی پايانىپایانی پيوندپیوند يابدیابد و شادىشادی او چنان نباشد كهکه از پس آن حزنىحزنی باشد...شادى، نيازى[[شادی]]، طبيعىنیازی براىطبیعی برای انسان است و [[خدا]] هم آن را حرام نكردهنکرده است. اما انسان مىمی‌تواند تواند تفريحتفریح و شادىشادی اش را هماهنگ با اعتقادات و اصول فكرىفکری اش قرار دهد و به سرگرمى هاىسرگرمی‌های حلال مشغول شود. زيرازیرا دل انسان و غريزهغریزه انسان نيازمندنیازمند نفس كشيدنکشیدن است، چنان كهکه مسووليتمسوولیت‌های هاى عقيدتىعقیدتی و شرعىشرعی نيزنیز برعهده اوست.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50</ref>
* « اگر انسان ها در خطوط سياسى خويش با يك ديگر اختلاف نظر پيدا كنند، بايستى بدان بينديشند كه همگی مسلمان اند. و اختلاف نظر يافتن در گرايش هاى سياسى بدان معنا نيست كه طرف مقابل از دين اسلام خروج كرده است. اين منطقى خطاست و خداوند متعال بدان رضايت ندارد.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es</ref>
 
* « ايده اىایده‌ای به نام عيد[[عید]] در [[اسلام]] در دو مناسبت شكلشکل يافتهیافته است و در هر دو مناسبت، برخاسته از مبناىمبنای اطاعت خدا و اخلاص و تسليمتسلیم نسبت به او و خيرخواهىخیرخواهی در راه اوست. در عيد[[عید فطر]] انسان مسلمان پس از انجام مسووليتمسوولیت شرعىشرعی [[روزه]] ماه رمضان، چنينچنین روزىروزی را جشن مىمی‌گیرد، گيرد، زيرازیرا موفق به اطاعت خداىخدای سبحان و انجام تكليفتکلیف روزه كهکه خدا بر او نهاده، شده است. اميرالمؤمنين[[علی بن ابی‌طالب|امیرالمؤمنین (عليهعلیه السلام)]] از عيدعید فطر چنينچنین يادیاد مى كندمی‌کند: «ايناین روز براىبرای آن كهکه خدا روزه و قيامقیام او به عبادت را پذيرفتهپذیرفته است، عيدعید است و هر روزىروزی كهکه خدا در آن معصيتمعصیت نشود، عيدعید است.» بنابراينبنابراین چنينچنین عيدىعیدی كهکه جشن اطاعت و توفيقتوفیق به اطاعت است، بايدباید به گونه اىگونه‌ای برگزار شود كهکه تمام جزئياتجزئیات آن مطابق روح اطاعت از خدا باشد. كسىکسی كهکه در چنينچنین مناسبتىمناسبتی معصيتمعصیت خدا را مرتكبمرتکب مى شود،می‌شود، از مفهوم و روح عيدعید به دور است.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50</ref>
 
* « اما عيد[[عید قربان،قربان]]، عيدىعیدی است كهکه خداوند در آن روز مى خواهدمی‌خواهد تا انسان با كشتنکشتن گوسفندىگوسفندی - به نيتنیت قربت به خدا - به او تقرب حاصل كندکند. ايناین عيدعید نماد داستان ابراهيم[[ابراهیم]] و اسماعيل[[اسماعیل]] است ... درمىدرمی يابيمیابیم كهکه ايناین عيدعید نماد قربانىقربانی اىای است كهکه ابراهيمابراهیم براىبرای تقرب به خدا تقديمتقدیم كردهکرده و آمادگىآمادگی ذبح فرزند خود را هم در ايناین راه داشته است. قربانىقربانی در شخصيتىشخصیتی چون اسماعيلاسماعیل نمود مىمی‌یابد يابدکه كه آمادگىآمادگی خود را براىبرای اهداىاهدای خويشخویش جهت ذبح شدن در راه خدا اعلام كردکرد. بنابراينبنابراین عيدعید قربان، عيدعید اسلام و تسليمتسلیم و تقرب عملىعملی به خداست. طبيعىطبیعی است كهکه چنينچنین عيدىعیدی بايدباید نمايانندهنمایشگرِ حضور اسلام در واقعيتواقعیت انسان و در همه گفتارها و رفتارهايشرفتارهایش باشد. »<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50</ref>
 
* « [[اسلام]] از ويژگى هاىویژگی‌های مشخص براىبرای ادبياتادبیات اسلامىاسلامی - به معناىمعنای مصطلح - سخن نگفته است، اما ادبياتادبیات اسلامىاسلامی بايدباید نمايانندهنمایاننده انديشهاندیشه و ارزش هاارزش‌ها و مفاهيممفاهیم و روشروش‌های هاى اسلامىاسلامی در حياتحیات انسانىانسانی باشد به گونه اىگونه‌ای كهکه اديبادیب مسلمان، ايناین عناصر را در روح خود بپرورد و بينبین هنر و گرايشگرایش خود احساس دوگانگىدوگانگی نكندنکند و چنان نشود كهکه در زندگىزندگی عبادىعبادی اش مسلمان باشد و در هنر و ادبياتشادبیاتش غيرغیر مسلمان.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
* <small>دربارۀ این سخن [[علی بن ابی‌طالب]] : « مردم دو دسته‌اند: دسته‌ای برادر/خواهرِ دینی تو و دستۀ دیگر در آفرینش همانندِ تو. » ''نهج البلاغه ، نامه ، ۵۳ ''</small> : « اين حديث بر آن دلالت مى كند كه دو چيز است كه انسان ها را به هم پيوند مى دهد: نخست - دين; كه تمامى انسان هاى پاى بند و مؤمن به اصول دينى را به هم پيوند مى دهد. از اين رو انسان بايستى به مؤمنانى كه با آن ها در دايره ى ايمان قرار دارد، اهتمام ورزد.دوم - چارچوب ديگرى كه انسان ها را به هم پيوند مى دهد انسانيت است...بنابراين همانطور كه حضرت على ؑ مى فرمايند بايستى با مردم براساس عنصر مشتركى كه با آنان داريد رفتار كنيد. اگر عنصر پيوند دهنده دين است، پس بايستى براساس آن رفتار كرد; و اگر عنصر دين در ميان نبود، انسانيت مى تواند عامل روى آوردن هر يك از انسان ها به يكديگر و گفت و شنود با هم براى رسيدن به راه حل برتر باشد. » <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es</ref>
 
* « اديبادیب مسلمان بايدباید بكوشدبکوشد تا توانايىتوانایی‌های هاى هنرىهنری و تصويرگرىتصویرگری نوآورانه اش را در جهت دور كردنکردن خواننده از انگيزشانگیزش صرف و نزديكنزدیک كردنکردن او به آگاهىآگاهی اخلاقىاخلاقی قرار دهد.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
* «[[ادبیات]] ادبيات نبايدنباید در مقابل مصيبت هامصیبت‌ها و سختى هاىسختی‌های زندگىزندگی فرو بريزد،بریزد، بلكهبلکه بايدباید بكوشدبکوشد تا اسباب و علل و نتايجنتایج منفىمنفی ايناین امور را بكاودبکاود و وجدان انسان را به ابزارهاىابزارهای مثبتىمثبتی كهکه پل عبور از ايناین شرايطشرایط است آشنا و مرتبط نمايدنماید
* <small>دربارۀ بکاربردن مواد نیروزا در ورزش</small> : « استفاده از اين مواد خود به خود و به عنوان عملى كه انسان اختيار دارد با خود انجام دهد، حرام نيست. اما در مسابقات ورزشى كه نوعى حالت قرارداد بين دو طرف برقرار است، استفاده از اين مواد حرام است، زيرا پاى بندى به شروط تعيين شده در قرارداد واجب است. در اين مسابقات ورزش به عنوان فعاليتى طبيعى و بدنى با استفاده از نيروى فردى و بدون افزودن هيچ عامل توان بخش غيرطبيعى - مانند مواد نيروزا - لحاظ شده است...مسلمان بايد به شرط خود پاى بند باشد، چنان كه در حديث شريف آمده است: «المؤمنون عند شروطهم» «مؤمنان به شرط هاى خويش وفادارند». بنابراين استعمال مواد نيروزا براى مسلمان ورزشكار در مسابقات جايز نيست و اگر او با به كارگيرى اين مواد يا هر ابزار غير طبيعى اى پيروز شد، حق گرفتن مدال يا جايزه را ندارد.»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=43</ref>
 
* «اديبادیب مسلمان بايدباید به مفاهيممفاهیم اسلامىاسلامی مربوط به خداوند و هستىهستی و زندگىزندگی وافق قدرت الهىالهی كهکه هيچهیچ محدوده اىمحدوده‌ای ندارد آگاهىآگاهی يابدیابد تا از ايناین مفاهيممفاهیم در داستان و تحليلتحلیل و شعر و تصويرپردازىتصویرپردازی بهره گيردگیرد و وقايعوقایع را در چنينچنین فضاىفضای ايمانىایمانی اىای به جريانجریان درآورد...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
* «اديبادیب مسلمان - شاعر يایا نويسندهنویسنده - بايدباید تأكيدتأکید ورزد بر بعد روشن سيماىسیمای هستىهستی و اشراف و نظارت خدا بر هستىهستی و رحمت او نسبت به انسان كهکه براىبرای او در جايىجایی كهکه اميدامید گشايشگشایش نيستنیست گشايشگشایش قرار مى دهدمی‌دهد و آنجا كهکه اميدامید روزىروزی نيستنیست روزىروزی مى رساندمی‌رساند و آنجا كهکه نگاهبانىنگاهبانی نيست،نیست، از او نگاهبانىنگاهبانی مى كندمی‌کند و هنگامىهنگامی كهکه در شرايطشرایط سخت بر خدا توكلتوکل كندکند نجاتش مى دهدمی‌دهد و دعايشدعایش را براىبرای برآوردن حاجاتش برآورده مى كندمی‌کند و پس از سختىسختی برايشبرایش آسانىآسانی قرار مى دهدمی‌دهد ...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
* « اسلام مى خواهد كه انسان در آغاز روابط و شادى هاى خود، پايان را بيانديشد، تا شادى آغازين با شادى پايانى پيوند يابد و شادى او چنان نباشد كه از پس آن حزنى باشد...شادى، نيازى طبيعى براى انسان است و خدا هم آن را حرام نكرده است. اما انسان مى تواند تفريح و شادى اش را هماهنگ با اعتقادات و اصول فكرى اش قرار دهد و به سرگرمى هاى حلال مشغول شود. زيرا دل انسان و غريزه انسان نيازمند نفس كشيدن است، چنان كه مسووليت هاى عقيدتى و شرعى نيز برعهده اوست.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50</ref>
 
* «گاهىگاهی آفاق واقعيات،واقعیات، تيرهتیره است. اما نقش اديبادیب مسلمان ايناین است كهکه به نقاط روشن اشاره داشته باشد، همان گونه كهکه به نقاط روشن در آسمان يعنىیعنی به ستارگان مىمی‌نگرد نگرد كهکه در شدت تاريكى،تاریکی، با نورىنوری كهکه دارند به انسان نويدنوید نور و طلوع فجر مى دهندمی‌دهند...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
* « ايده اى به نام عيد در اسلام در دو مناسبت شكل يافته است و در هر دو مناسبت، برخاسته از مبناى اطاعت خدا و اخلاص و تسليم نسبت به او و خيرخواهى در راه اوست. در عيد فطر انسان مسلمان پس از انجام مسووليت شرعى روزه ماه رمضان، چنين روزى را جشن مى گيرد، زيرا موفق به اطاعت خداى سبحان و انجام تكليف روزه كه خدا بر او نهاده، شده است. اميرالمؤمنين(عليه السلام) از عيد فطر چنين ياد مى كند: «اين روز براى آن كه خدا روزه و قيام او به عبادت را پذيرفته است، عيد است و هر روزى كه خدا در آن معصيت نشود، عيد است.» بنابراين چنين عيدى كه جشن اطاعت و توفيق به اطاعت است، بايد به گونه اى برگزار شود كه تمام جزئيات آن مطابق روح اطاعت از خدا باشد. كسى كه در چنين مناسبتى معصيت خدا را مرتكب مى شود، از مفهوم و روح عيد به دور است.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50</ref>
 
 
* « اما عيد قربان، عيدى است كه خداوند در آن روز مى خواهد تا انسان با كشتن گوسفندى - به نيت قربت به خدا - به او تقرب حاصل كند. اين عيد نماد داستان ابراهيم و اسماعيل است ... درمى يابيم كه اين عيد نماد قربانى اى است كه ابراهيم براى تقرب به خدا تقديم كرده و آمادگى ذبح فرزند خود را هم در اين راه داشته است. قربانى در شخصيتى چون اسماعيل نمود مى يابد كه آمادگى خود را براى اهداى خويش جهت ذبح شدن در راه خدا اعلام كرد. بنابراين عيد قربان، عيد اسلام و تسليم و تقرب عملى به خداست. طبيعى است كه چنين عيدى بايد نماياننده حضور اسلام در واقعيت انسان و در همه گفتارها و رفتارهايش باشد. »<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=50</ref>
 
 
* « اسلام از ويژگى هاى مشخص براى ادبيات اسلامى - به معناى مصطلح - سخن نگفته است، اما ادبيات اسلامى بايد نماياننده انديشه و ارزش ها و مفاهيم و روش هاى اسلامى در حيات انسانى باشد به گونه اى كه اديب مسلمان، اين عناصر را در روح خود بپرورد و بين هنر و گرايش خود احساس دوگانگى نكند و چنان نشود كه در زندگى عبادى اش مسلمان باشد و در هنر و ادبياتش غير مسلمان.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
 
* « اديب مسلمان بايد بكوشد تا توانايى هاى هنرى و تصويرگرى نوآورانه اش را در جهت دور كردن خواننده از انگيزش صرف و نزديك كردن او به آگاهى اخلاقى قرار دهد.» <ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
 
* « ادبيات نبايد در مقابل مصيبت ها و سختى هاى زندگى فرو بريزد، بلكه بايد بكوشد تا اسباب و علل و نتايج منفى اين امور را بكاود و وجدان انسان را به ابزارهاى مثبتى كه پل عبور از اين شرايط است آشنا و مرتبط نمايد.»
 
 
* «اديب مسلمان بايد به مفاهيم اسلامى مربوط به خداوند و هستى و زندگى وافق قدرت الهى كه هيچ محدوده اى ندارد آگاهى يابد تا از اين مفاهيم در داستان و تحليل و شعر و تصويرپردازى بهره گيرد و وقايع را در چنين فضاى ايمانى اى به جريان درآورد...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
 
* «اديب مسلمان - شاعر يا نويسنده - بايد تأكيد ورزد بر بعد روشن سيماى هستى و اشراف و نظارت خدا بر هستى و رحمت او نسبت به انسان كه براى او در جايى كه اميد گشايش نيست گشايش قرار مى دهد و آنجا كه اميد روزى نيست روزى مى رساند و آنجا كه نگاهبانى نيست، از او نگاهبانى مى كند و هنگامى كه در شرايط سخت بر خدا توكل كند نجاتش مى دهد و دعايش را براى برآوردن حاجاتش برآورده مى كند و پس از سختى برايش آسانى قرار مى دهد ...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
 
* «گاهى آفاق واقعيات، تيره است. اما نقش اديب مسلمان اين است كه به نقاط روشن اشاره داشته باشد، همان گونه كه به نقاط روشن در آسمان يعنى به ستارگان مى نگرد كه در شدت تاريكى، با نورى كه دارند به انسان نويد نور و طلوع فجر مى دهند...»<ref>http://www.bayynat.ir/index/?state=es&gid=41</ref>
 
=== ب ===