ضربالمثل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: حذف ca:Dita (deleted) |
جز ویرایش به وسیلهٔ ابزار خودکار ابرابزار |
||
خط ۱:
'''[[W:ضربالمثل|ضربالمثل]]'''
<div style="font-variant: small-caps; text-align: center;">
__NOTOC__
[[#آ|آ]] - [[#الف|الف]] - [[#ب|ب]] - [[#پ|پ]] - [[#ت|ت]] - [[#ث|ث]] - [[#ج|ج]] - [[#چ|چ]] - [[#ح|ح]] - [[#خ|خ]] - [[#د|د]] - [[#ذ|ذ]] - [[#ر|ر]] - [[#ز|ز]] - [[#ژ|ژ]] - [[#س|س]] - [[#ش|ش]] - [[#ص|ص]] - [[#ض|ض]] - [[#ط|ط]] - [[#ظ|ظ]] - [[#ع|ع]] - [[#غ|غ]] - [[#ف|ف]] - [[#ق|ق]] - [[#ک|ک]] - [[#گ|گ]] - [[#ل|ل]] - [[#م|م]] - [[#ن|ن]] - [[#و|و]] - [[#هـ|هـ]] - [[#ی|ی]]
</div>
== آ ==
== الف ==
* «اغراق نخواهد بود اگر ادعا کنم که در هر شهر و حومهای بهطور متوسط هنوز یک ضربالمثل
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
* «امثال جملههای قصیری هستند که از تجربههای طویل حاصل آمدهاند.»
** ''[[سروانتس]]''
* «امثال در زنده نگاهداشتن زبان فارسی عامل قوی و مؤثری بوده و در انجام این خدمت بزرگ به اشعار و سایر انواع سخن کمک
** ''[[احمد بهمنیار]]''
* «امثال مواعظ بالغهای هستند که در نتیجه تجربههای طولانی و از فکرهای متین پیدا میشوند.»
** ''[[جرجی زیدان]]''
* «امثال نه تنها وقایع، حکایات و افسانهها را ضبط مینماید، بلکه مانند اشعار عهدهدار ضبط و نگهداری بعضی از لغات و اصطلاحات زبان و معانی اصلیهٔ آنها نیز هستند.»
** ''[[احمد بهمنیار]]''
* «امثال و حکم بخش مهمی از گنجینهٔ زبان است. ضربالمثل خزانهای است مملو از جهانبینی، آرا و عقاید، قوانین و احکام، آموختهها و تجارب، [[مذهب|ادیان]] و آداب و رسوم تمام انسانها و مبین ذکاوت و درایت آنهاست.»
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
* «امثال و حکمی که در سدههای گذشته در زبان عام سایر بودهاند در حال حاضر
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
* «امروزه حقیقت را فقط میتوان به زبان شیرین ضربالمثل گسترش داد.»
** ''[[گرهارد اولنبروک]]''
* «این مثل اندر جهان از همه شهرهتر است// رشته اگرچه دراز، سر سوی چنبر برد»
** ''[[ادیب پیشاوری]]''
▲* «اینک هرکه مثل میآورد این مثل را بر تو آورده خواهد گفت که [[مادر]] مثل دخترش میباشد.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، حزقیال نبی - '''۱۶'''، ۴۴''
== ب ==
* «برای کسی که بهپژوهش و جمعآوری امثال و حکم میپردازد، شناخت منشأ و منبع مقدم بر هرچیزی است.»
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
* «برای مثال، امثال زبان آلمانی به طوری که
** ''[[احمد بهمنیار]]''
* «برتری امثال بر سخنان دیگر به این است که معنی مثل روشنتر، تأثیرش در مغز شنونده شدیدتر و مورداستعمالش وسیعتر است.»
** ''[[عبدالله مقفع]]''
* «بلی، «مثل» حکمت است. «مثل» معرفت است. «مثل»
** ''[[علیاکبر دهخدا]]''
== پ ==
* «پارهای خرافات و موهومات در عوام هر ملت جای دارد که عمومأ معتقد بوده و
** ''[[احمد بهمنیار]]''
== ت ==
* «تا جایی که به خاطر میآورم همیشه با علاقهای وافر و اشتیاقی پویا به امثال و حکم نگریستهام.»
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
== چ ==
* «چنان چون بگویند اندر مثلها// که پهلوی هر گل نهادست خاری»
** ''[[فرخی سیستانی]]''
== خ ==
* «خلایق را میتوان بهپذیرفتن قانون و مقررات، بهپرداخت مالیات و اطاعت از برنامه یا اساسنامه نمود اما هیچگاه و هیچکس نمیتواند ضربالمثل را بهخلق تحمیل کند.»
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
== د ==
* «دانایی در قالب سکههای کوچک، هدیهای است که ضربالمثلها به ما ارزانی میدارند.»
** ''[[گئورگ مردیت]]''
* «در زبان عامیانه آلمانیها هنوز هزاران هزار ضربالمثل رایج است که بهچاپ نرسیده.»
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
* «در میان تمامی امتهایی که خداوند شما را به آنجا خواهد برد عبرت و مثل و سخریه خواهی شد.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، سفر تثنیه - ۲۸، ۳۷''
[http://www.example.com عنوان پیوند]== ض ==
* «
** ''[[ضرب المثل اراکی]]''
* «ضربالمثل زینت سخن است.»
** ''[[ضربالمثلهای فارسی|ضربالمثل فارسی]]''
* «ضربالمثلهای یک ملت بازتابی از هوش، ذکاوت، فهم و [[دانش]] اوست.»
** ''[[فرانسیس بیکن]]''
== ک ==
* «کردهٔ ِ قصار، پس عقوبت حداد// این مثل است آن ِ اولیای ِ صفاهان»
** ''[[خاقانی]]''
== ل ==
* «[[مارتین لوتر|لوتر]] در جایی مینویسد، او شوق دیدار رم را با هزار سکه زر معاوضه نخواهد کرد؛ منهم بهاین مصداق شوربخت خواهم بود اگر ضربالمثل تازهای را از قلم انداخته باشم.»
** ''[[کارل فریدریش ویلهلم واندر]]''
== م ==
* «مثل اثری از بنای درهمشکسته فلسفه قدیم است که درمیان خرابههای بیحد و شمار باقی و برجای مانده و به واسطه اختصار لفظ، وضوح معنی و سهولت استعمال از بین نرفته است.»
** ''[[سینهزیوس]]''
* «مثل: «به این امید بنشین که قائممقام از باغ درآید!» اشاره به واقعه قتل [[قائممقام فراهانی]] به امر محمدشاه قاجار که یکی از جنایات تاریخی است مینماید و این دو مثل: «حرفهای شاهطهماسبی میزند»، «کارهای شاهسلطانحسینی میکند» یک سلسله وقایع و حوادث ایران را در ایام سلطنت آخرین پادشاه صفوی به خاطرها میآورد.»
** ''[[احمد بهمنیار]]''
* «مثل صدایی است که از تجربه منعکس شده.»
** ''[[آبه دو سن پیر]]''
* «مثل قدیمیترین ادبیات بشر است. انسان پیش از آنکه شعر بگوید و قبل از آنکه خط بنویسد اختراع امثال نموده و در محاورات خود به کار برده است. مبدأ پیدایش این نوع سخن بکلی مجهول و تعیین آن محال است.»
** ''[[احمد بهمنیار]]''
* «مثل نتیجه عقل یک جمع و نادرهگویی یک فرد است.»
** ''[[لرد راسل]]''
* «مثل، یک شعبه مهم از ادبیات هر زبان و نماینده ذوق فطری، قریحهٔ ادبی، افکار، عادات، اخلاق و احساسات اهل زبان است.»
** ''[[احمد بهمنیار]]''
* «مرا نزد امتها مثل ساخته است.»
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، ایوب - ۱۷، ۶''
|