۳۹٬۷۴۷
ویرایش
(←د، ذ) |
|||
=== ر، ز، ژ ===
* «'''روح-و-روان با بودن نزدِ کودکان شفا مییابد'''»
** ''[[فیودور داستایفسکی]]''<ref>http://www.goodreads.com/quotes/tag/children?page=2/</ref>
* «'''زندگیهای زیادی بدونِ کودکان هستند که میتوانم آنها را تصور کنم، امّا هیچ یک از آنها خنده و سر-و-صدا ندارند'''.»
* ''برایان آندریس/Brian Andreas'' <ref>http://www.goodreads.com/quotes/tag/children?page=2</ref>
* «زن وقتی نشسته بود وسط اتاق هیچ حسی نداشت. کودک شیرخواره را روی زمین رها کرده بود ... چشمش به صندوق چوبی و بزرگی افتاد که گوشه اتاق بود و کل داراییاش همان صندوق بود و دید کودک شیرخواره که پاهای کوچکش را تکان میدهد و افتاده است کنار ظرف نانی که درش باز است و چیزی درونش نیست ...»
** ''داستان«قیمت خون» نویسنده«[[نوال سعداوی]]» مترجم«ندا هاشمی»'' <ref>http://www.chouk.ir/anjoman-dastan/dastane-tarjomeh/2355-2012-07-28-04-57-10.html</ref>
* «'''زن فرعون گفت: این کودک (مایهٔ نشاط دل و) نور دیدهٔ من و توست، او را مکشید، باشد که در خدمت ما سودمند افتد و یا او را به فرزندی خود برگیریم'''، و آنها (از حقیقت حال موسی و تقدیر ازلی حق) بیخبر بودند. (۹) و مادر موسی دلش (از هر چیز جز یاد طفلش) فارغ شد (و به حدی غم و اندوه قلبش را فرا گرفت که) اگر نه ما دلش را بر جای نگاه داشتیم تا ایمانش بر قرار ماند نزدیک بود راز درونش را آشکار سازد. (۱۰) و (آنگاه مادر موسی) به خواهر او گفت که از پی طفلم رو. خواهر رفت و موسی را از دور دید (و شناخت) ولی آل فرعون بیخبر بودند. (۱۱)و ما پیش از آن، شیر هر دایهای را بر او حرام کردیم، و خواهر موسی گفت: آیا مایلید که من شما را بر خانوادهای که دایه و پرستار این طفل شوند و در کمال محبت و مهربانی تربیت کنند رهنمایی کنم؟ (۱۲)و بدین وسیله ما موسی را به مادرش برگردانیدیم تا دیدهاش روشن شود و حزن و اندوهش به کلی برطرف گردد و نیز به طور یقین بداند که وعدهٔ خدا حق است، لیکن اکثر آنان از این حقیقت آگاه نیستند. (۱۳)»
** ''[[قرآن]]، سوره قصص''
|