ضرب‌المثل‌های خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Jamshidoon (بحث | مشارکت‌ها)
/* سبزواری/ شی که بد بشه همسیه اتشت نمته shi ke bad bish hasiya atashet namataشوهرکه بد باشه همسایه هم باهات بد میشه اگه ازش هرچی بخوای بهت نمیده حتی آتیش قلیون
خط ۶۱:
 
==='''[[سبزوار]]ی'''===
 
*نو کرده قبا نمی‌شنسه بابا ره
 
دبر کرده قباره نمیشنسه بابای چارق دوپاره
debar kerda ghobare namishnasa babay charogh dopare
**معادل کنایه:تازه به دوران رسیده
 
*نون ندره باخره پیاز موخره اشتهاش وا روو
 
**معادل کنایه:پز عالی، جیب خالی
*نون ندره باخره پیاز موخره اشتهاش وا رووواره
* مورچه ورد چربی راه مره
**معادل کنایه:پز عالی، جیب خالیخال
* نه بیل مزنه نه پیه، انگور موخره د سیه
 
*_ آدم که سوار شتر مره از هیلوک هیلوکش نمترسه/Adam ke sovar shotor mara ez heyluk_ heylukes nametarsa
* نه بیل مزنه نه پیه، انگور موخره د سیهسایه
**کسی که سوار شتر می‌شود از بد راه رفتنش نمی‌ترسد. یعنی کسی که کار مهمی را شروع می‌کند، از مشکلات احتمالی و اظهار نظر‌های بی مورد مردم نمی‌ترسد.در نصحیت یا دفاع از کسانی که دست به کارهای مهم می‌زنند،ولی از سختی‌های آن وحشت دارند ،به کار می‌رود.
nebel mazna ne paya engor mokhra do saya
 
**آدمی که سوار شتر مره از هیلوک هیلوکش نمترسه adam ke sivar shotor mara ez heylok heylokesh nametarsa کسی که سوار شتر می‌شود از بد راه رفتنش نمی‌ترسد. یعنی کسی که کار مهمی را شروع می‌کند، از مشکلات احتمالی و اظهار نظر‌های بی مورد مردم نمی‌ترسد.در نصحیت یا دفاع از کسانی که دست به کارهای مهم می‌زنند،ولی از سختی‌های آن وحشت دارند ،به کار می‌رود.
*آواز دهل شنفتن از دو خوشه/Avaze dohol shonoftan ez dir khuse
**آواز شتر شنیدتن از دور خوش است. کنایه از اینکه ،محاسن و مکارمی که به افراد نسبت می‌دهند ، اغلب از اغراق برخودار است.قتی می‌گویند که با تعریف و تمجید بیش از حد دیگران روبرو می‌شوند
سطر ۷۸ ⟵ ۸۴:
**در مورد جاهای به هم ریخته و شلوغ به کار می‌رود و از آنجا ریشه گرفته‌است که حدود سالهای (۱۳۲۵ تا ۱۳۴۵) پیرمردی متدینی به نام غلام ملا شمس در خیابان بیهق شهرستان سبزوار مغازه داشت. در مغازه این پیرمرد همه نوع جنس ، از جمله انواع کتب و نوشت افزار وجود داشت. ولی بسیار در هم پاشیده و نامنظم در کف دکان بخش شده بود و مرحوم غلام که به «غلوم»معروف بود، روی اجناس و لوازم دکانش می‌نشست و معامله می‌کرد. با وجود کهولت سن با هوش بود و چیزی که می‌خواستی به راحتی در میان اشیای بهم ریخته پیدا می‌کرد.شلوغی دکان غلوم در زمان حیات او نیز در بین مردم مثل شده بود.
خدایش رحمت کناد که او از شلوغی دنیای فانی رست ودنیای ما همیشه چون دکان اوست.
 
==='''[[w:کاشمر|کاشمری]]'''===
*فلانی رو !انگاری مِخَه نخل فدافن ره حرکت بته!