زربفت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sialkgraph (بحث | مشارکت‌ها)
Sialkgraph (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۰۲:
* «شعر من فالی است نامش سعد اکبر گیر از آنک // راوی من در ثنات از سعد اصغر ساختند // چون کف و خلفت به تازی هست خارا و نسیج // خانه‌ی من حله و بغداد و ششتر ساختند // همت و لطف تو را در خوانده، اینجا بخششم // زر و '''زربفت''' و غلام و طوق و استر ساختند // عدل ورزا خسروا پیوند عمرت باد عدل // کز جهان عدل است و بس کورا معمر ساختند // عید باقی ساز کز ساعات روز عمر تو // ساعتی را هفته‌ای از روز محشر ساختند // ملک و عقل و شرع زیر خاتم و کلک تو باد // کاین سه را ز اقبال این دو بخت یاور ساختند»
** '''[[خاقانی]]. ''قصاید (طره مفشان کز هلالت عید جان برساختند)'''''
* «چنینست راز سپهر بلند / همان گردش اختر سودمند / کزین دخت خاقان وز پشت شاه / بیاید یکی شاه زیبای گاه / برو شهریاران کنند آفرین / همان پرهنر سرفرازان چین / چو بشنید خاقان دلش گشت خوش / بخندید خاتون خورشیدفش / چو از چاره دلها بپرداختند / فرستاده را پیش بنشاختند / بگفتند چیزی که بایست گفت / ز فرزند خاتون که بد در نهفت / بپذرفت مهران ستاد از پدر / به نام شهنشاه پیروزگر / میانجی بپذرفت خاقان به داد / همان راکه دارد ز خاتون نژاد / پرستندگان با نثار آمدند / به شادی بر شهریار آمدند / وزان پس یکی گنج آراسته / بدو در ز هر گونه‌ای خواسته / ز دینار و ز گوهر و طوق و تاج / همان مهر پیروزه و تخت عاج / یکی دیگر ازعود هندی به زر / برو بافته چند گونه گهر / ابا هر یکی افسری شاهوار / سد اسب و سد استر به زین و به بار / شتر بارکرده ز دیبای چین / بیاراسته پشت اسبان به زین / چهل را ز دیبای '''زربفت''' گون / کشیده زبر جد به زر اندرون / سد اشتر ز گستردنی بار کرد / پرستنده سیسد پدیدار کرد / همی‌بود تاهرکسی برنشست / برآیین چین با درفشی بدست / بفرمود خاقان پیروزبخت / که بنهند برکوهه‌ی پیل تخت / برو بافته شوشه‌ی سیم و زر / به شوشه درون چند گونه گهر / درفشی درفشان به دیبای چین / که پیدا نبودی ز دیبا زمین / به سد مردش از جای برداشتند / ز هامون به گردون برافراشتند / ز دیبا بیاراست مهدی به زر / به مهد اندرون نابسوده گهر / چو سیسد پرستار با ماهروی / برفتند شادان‌دل و راه‌جوی»
** '''[[فردوسی]]. ''شاهنامه (پادشاهی کسری نوشین روان ۷)'''''
 
==جستارهای وابسته==